Friday, September 23, 2005

سنگري محكم، اما لطيف براي دختران 13ساله خود باشيد


سنگري محكم، اما لطيف براي دختران 13ساله خود باشيد بيش از 80 درصد دختران فراري از سرنوشت ناگوار «ترك خانه» بي‌خبرند
سرويس: حوادث 1384/07/01 09-23-2005 10:20:49 8407-00003: کد خبر
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: حوادث
فرار دختران از خانه در حالي بخشي از آمار آسيبهاي اجتماعي را به خود اختصاص مي‌دهد كه بروز ناراحتي‌هاي روحي و رواني و بيماريهاي جسمي را براي اعضاي يك جامعه در پي خواهد داشت و از چنان تاثيري بر خانواده‌ها برخوردار است كه هيچ چيز ديگري نمي‌تواند چنان ضربه‌اي مهلكي بر پيكر آنها وارد كند؛ در اين شرايط، خانواده همه چيز خود را كه در طول ساليان زندگي كسب كرده، در معرض فنا و نابودي مي‌بيند و آبرو، حيثيت، غرور و هر آن چيزي كه مايه مباهات و سربلندي او در اجتماع بوده را از دست رفته مي‌پندارد.
به گزارش گروه «حوادث» ايسنا نتايج يك تحقيق بر روي 120 دختر فراري در تهران نشان مي‌دهد كه ميانگين سني اين دختران 19 سال بوده، 24 درصد آنها محصل، 73 درصد بدون شغل، 3 درصد بي‌سواد ، 11 درصد ابتدايي، 51 درصد راهنمايي و 36 درصد متوسطه بوده‌اند.
‌از نظر اقتصادي 94 درصد آنها از وضع مناسب و مطلوبي برخوردار بوده‌اند، 43 درصد انگيزه فرار را داشتن دوست پسر و 34 درصد بدرفتاري والدين ذكر كرده‌اند.
67 درصد آنها بعد از فرار با مردان غريبه و نامحرم به سر برده‌اند؛ 90 درصد مورد سوء استفاده جنسي قرار گرفته‌اند و از 47 درصد آنها ازاله بكارت شده است.
همچنين 77 درصد جامعه آماري فوق، براي اولين بار بوده كه دست به چنين عملي زده‌اند و 23 درصد فرار از خانه را براي چندمين بار تكرار كرده‌اند.
نتايج تحقيق «داود جشان» بر روي دختران فراري همچنين نشان مي‌دهد كه والدين و ساير اعضاي خانواده اعم از برادران و خواهران بزرگتر در تربيت فرزندان و شكل‌گيري شخصيت آنها نقش مهم و اساسي دارند و از آن جا كه شخصيت هر انساني از كودكي در خانه شكل مي‌گيرد، از اين رو والدين در تربيت فرزندان خود مسووليت سنگين و مهمي را بر دوش دارند، بخصوص توجه به دوران كودكي و نوجواني كه دوران بحران روحي جوانان است، از اهميت خاصي برخوردار است و خانواده، محكمترين سنگر براي جلوگيري از سقوط نوجوان است.
بر اين اساس والدين به حكم وظيفه‌اي كه بر عهده دارند،‌ موظفند محيطي آرام و با ثبات براي فرزندان خود فراهم كنند و با تدبير صحيح، طرح و نقشه‌اي براي تربيت فرزندان و احيانا بازسازي آنها داشته باشند و در اين راه خانواده‌اي موفق است كه فرزندان خود را بسازد و رفتار آنها الگوي خوبي براي فرزندان خود باشد.
بر اساس اين تحقيق كه افراد پرسش شونده از سن 13 تا 27 سال اقدام به فرار از خانه كرده‌اند، مي‌توان نتيجه گرفت كه 13 سالگي آغاز دوران نوجواني است و فرد هنوز در آب و هواي دوران كودكي به سر مي‌برد؛ لذا رفتار نامطلوب والدين در اين سنين مي‌تواند اثرات بسيار سوئي بر سرنوشت اين نوجوانان باقي بگذارد و از آن جا كه اطلاعات داده‌ها بيان مي‌كند 90 درصد جامعه آماري، مورد سوء استفاده جنسي قرار گرفته‌اند و از 47 درصد آنها ازاله بكارت شده، بر اين اساس پيش‌بيني مي‌شود كه چه سرنوشتي در انتظار اين دختران خواهد بود و زدن برچسب منحرف، حداقل آن، در فرهنگ جامعه است و در ادامه، سرزنش و نكوهش و ... تواني براي اين دسته از نوجوانان باقي نخواهد گذاشت؛ بنابراين بايد والدين بسيار مراقب رفتار خود باشند و طرز تربيت فرزندان را بدانند.
به گزارش ايسنا بر اساس يافته‌هاي اين تحقيق مشكلي كه در خانواده جامعه آماري براي تربيت صحيح فرزندان وجود داشته است، برخوردار نبودن والدين از سطح سواد مناسب است؛ 53 درصد پدران و 63 درصد مادران دختران جامعه آماري يا بيسواد بوده‌اند و يا سواد آنها در حد خواندن و نوشتن است و 8 درصد پدران و يك درصد مادران از تحصيلات عاليه برخوردار بودند. بنابراين طبييعي است كه اين والدين قار نباشند از طريق مطالعه كتابهاي مربوطه ، با الگوهاي جديد و چگونگي تربيت فرزندان آشنا شوند؛ از اين رو 75 درصد دختران جامعه آماري يا ترك تحصيل كرده‌اند و يا بعد از پايان تحصيلات متوسطه ادامه تحصيل نداده‌اند و تحصيلات هيچ يك از افراد جامعه آماري در مقطع عالي نبوده‌است؛ بنابراين بيسوادي و كم‌سوادي والدين و به تبع آن فرزندان، عامل مهمي در عدم تربيت صحيح آنان شده و نقش مهمي در فرار دختران از خانه ايفاء كرده است؛ لذا مي‌توان گفت: يكي از محورهاي علت فرار داختران از خانه، ترك تحصيل و ماندن آنها در خانه بوده است.
محور و علت مهم ديگري كه مي‌توان بر اساس يافته‌هاي اين تحقيق بدان اشاره كرد چگونگي تربيت صحيح و نظارت والدين است. 43 درصد دختران تحقيق مذكور انگيزه فرار خود را داشتن دوست پسر و فرار به همراه او مطرح كرده‌اند؛ درحاليكه دختري كه ترك تحصيل كرده و يا در مقطع بالاتري ادامه تحصيل نداده است و هيچ شغلي هم در خارج از خانه ندارد و هميشه با مادر خود بوده (96 درصد مادران خانه‌دار مي‌باشند) مراوده او با دوست پسرش، نمي‌توانسته از ديد مادر به دور باشد؛ بنابراين مادر بايد او را با منطق و دليل راهنمايي كند نه اين كه با بدرفتاري و خشونت و سخت‌گيري‌، عرصه را بر او تنگ كند، زيرا كه 34 درصد از افراد جامعه آماري بدرفتاري والدين را انگيزه فرار خود بيان كرده‌اند.
درحاليكه كه احتمال مي‌رود يكي از دلايل عدم تربيت صحيح فرزندان، كثرت آنها و پر جمعيت بودن خانواده و زيادي اولاد بوده باشد، اما در اين تحقيق ملاحظه شد كه زيادي تعدد خواهران و برادران، ‌عامل مثبتي در جلوگيري از فرار دختران و شايد دليل آن، تاسي به آنان و مشورت با آنها بوده است كه خواهر خود را از اقدام به چنين عملي باز مي‌داشته‌اند؛ به گونه‌اي كه بنا به اطلاعات اين تحقيق، بيشتر فرار دختران در خانواده‌هاي كم جمعيت به چشم مي‌خورد، حتي خانواده‌هاي تك فرزندي نيز در بين آنها ديده مي‌شود.
تحقيق فوق نكته ديگري را هم روشن مي‌كند و آن ‌برخوردار بودن جامعه آماري از نعمت پدر و مادر و همچنين برخورداري از وضعيت مطلوب و مناسب اقتصادي بوده است . تنها 5 درصد جامعه آماري مذكور، پدران و 8 درصد مادران خود را از دست داده و والدين مابقي در قيد حيات بوده‌اند.
تحقيق فوق نشان مي‌دهد كه از بين جامعه آماري مذكور، 4 درصد پس از فرار، يك روز خارج از خانه به سر برده‌اند و مابقي، يعني 96 درصد آنها ، از دو روز حتي تا دو سال هم به طول انجاميده است و آنهايي كه بيش از يك روز در خارج از خانه بوده‌اند، دچار مشكلات عديده‌اي شده‌اند ؛ از جمله مورد سوء استفاده مردان قرار گرفته و حتي تعدادي از آنان مجبور شده‌اند از همين راه ارتزاق كنند؛ بنابراين لازم است بعد از ترك خانه توسط فرزندان، خانواده‌ها به هر نحو كه شده، در پي فرزندان فراري خود باشند تا بتوانند آنها را بيابند و به خانه باز گردانند.
اما بر اساس يافته‌هاي اين تحقيق، مانع مهمي كه در راه بازگشت دختران فراري به خانه وجود داشته (55 درصد قصد بازگشت داشته‌اند) ترس از خانواده بوده است. 45 درصد به خاطر بيزاري از خانواده بطور كل تصميم به بازگشت نداشته‌اند، بنابراين ملاحظه مي‌شود محيط خانوادگي چقدر عذاب آور بوده كه اين دختران يا تصميم به برگشت نداشته‌اند و يا اگر هم داشته‌اند از والدين مي‌ترسيده‌اند.
بعضي از خانواده‌هاي جامعه آماري از فرار قبلي درس عبرت نگرفته‌اند ؛ از اين رو 23 درصد آنان براي چندين بار اقدام به فرار از خانه كرده‌اند.
به گزارش ايسنا محقق در اين زمينه نتيجه‌گيري مي‌كند كه در اين شرايط، مسووليت خانواده سنگين‌تر از قبل مي‌شود كه نتوانسته است در رفتار و تصميم فرزند خود تاثيرگذار باشد. علاوه بر آن 20 درصد جامعه آماري علاوه بر فرار قبلي، در ارتباط با مسايل منكراتي در مراجع انتظامي و قضايي داراي سوابق سوء بوده‌اند.
همچنين 83 درصد جامعه آماري، گمان سرنوشت ناگوار را در فرار خود پيش‌بيني نمي‌كرده‌اند. محقق اين پژوهش چنين امري را طبيعي مي‌داند و معتقد است شرايط سني اين دختران اقتضا نمي‌كند كه از تجربه‌هاي لازم زندگي برخوردار و سردي و گرمي روزگار را چشيده باشند، ‌دامها و فريب‌هاي اجتماع را بشناسند و قادر به رهانيدن خود از ورطه‌هاي رسوايي و هلاك باشند. آنان در سني هستند كه نياز به هادي و راهنما دارند و بدون مشاوره و هدايت نمي‌توانند راه صحيح زندگي خود را بيابند. همين كه با قهر از خانه خارج و گرفتار نامحرمان مي‌شوند پي به اشتباه خود مي‌برند. آنها زماني حال خود را مي‌فهمند و به خود مي‌آيند كه كار از كار گذشته و روي بازگشت به خانه را ندارند و گرفتار شده‌اند.
بر اساس اين بررسي، 17 درصدي هم كه پيش‌بيني چنين سرنوشتي را داشته‌اند به هر حال محيط خانواده براي آنان به هر دليل غير قابل تحمل بوده و از آن پا به فرار گذاشته‌اند.
به گزارش ايسنا جامعه آماري در اين مطالعه به اين سوال كه «فرار از خانه چه هشدارهايي براي شما به همراه داشته است؟» ، چنين پاسخهايي داده‌اند:
به هيچ كس نبايد اعتماد نكنم.
قدر پدر و مادر را فهميدم.
هيچ وقت از خانه فرار نكنم.
تنهايي از منزل بيرون نروم.
در انتخاب دوست دقت كنم.
تا حدودي خودم را شناختم.
در زندگي به خودم متكي باشم.
70 درصد از جامعه آماري كه نتيجه منفي از اقدام خود به دست آورده‌اند هم اين پاسخ را داده‌اند:«
زندگي سياه شده است.»
محقق از آن دسته از جامعه آماري كه نتيجه حاصله منفي را در عمل خود اعلام كرده‌اند سوال كرده است كه چه انتظاري از ديگران به خصوص خانواده خود داريد كه آثار سوء اين عمل بر طرف شود؟
قسمتي از انتظارات چنين است:
دوست دارم كارم را زياد به رخم نكشند.
دوست دارم اين موضوع در خانواده يك راز باشد.
سرزنشم نكنند، شايد فراموش كنم.
مرا ببخشيد.
با نگاه به من نظر نداشته باشند.
كمكم كنند.
به من فحاشي نكنند.
به حرف بچه‌ها گوش كنند.
مرا درك كنند.
به فرزندان نزديك باشند.
رضايت دهند كه من به عقد كسي كه دوستش دارم در بيايم.
به درد دل ما توجه كنند.
بد اخلاقي نكنند.
كتكم نزنند.
عمل مرا يك فريب خوردگي بدانند.
محقق پس از علل فرار دختران از خانه راهكارهاي جلوگيري از اين پيشامد تلخ را اين گونه معرفي مي‌كند:
ارائه راهكار تربيتي به خانواده در برخورد با فرزندان و تربيت آنان از طريق مبادي ذيربط .
هشدار به متوليان فرهنگي كشور در جلوگيري از گسترش فرهنگ دوستي بين پسران و دختران .
آگاهي به مسوولان فرهنگي و خانواده‌ها در عدم سختگيري در ازدواج جوانان.
هشدار به مسوولان آموزش و پرورش در خصوص نقش مهم تربيتي و پرورشي دانش‌آموزان.
آگاهي معلمان دلسوز به شناسايي و راهنمايي دانش‌آموزاني كه در محيط خانواده داراي مشكلات روحي هستند.
آگاهي دختران جوان از سرانجام و عاقبت فرار از خانه، كه به اصطلاح از چاله درآمدن و در چاه افتادن است.
آگاهي به نيروي انتظامي در نحوه برخورد صحيح، اصولي و منطقي با اين گونه دختران ‌كه از عواطف حساسي برخوردار هستند.
هشدار به مقامات قضايي در ظرافت برخورد با دختران نوجوان و جوان كه مسايل منكراتي كه موجب انگ خوردن آنها را فراهم مي‌كند.
هشدار در خصوص مجازات بعضي از دختران فراري كه مطابق قانون مرتكب جرم شده‌اند و مسحقق مجازات مي‌شوند.
حفظ خانواده‌ها از گسيختگي براي انسجام جامعه.
توليد برنامه‌هاي آموزشي تلويزيوني در نحوه تربيت فرزندان .
زمينه‌سازي رشد اخلاقي نوجوانان و جوانان بر اساس معيارهاي صحيح اسلامي و ارزشي توسط متوليان مذهبي و فرهنگي.
ايجاد مراكز مشاوره و دسترسي آسان به آن براي دختران و خانواده‌ها.
ايجاد امكانات جداسازي متهمان كم سن و سال از بزرگسالان در بازداشتگاه‌هاي موقت.
فعال‌تر كردن نقش مربيان و معلمان در مدارس در توجه به دانش آموزاني كه در محيط خانوادگي داراي مشكلات روحي هستند.
كنترل و نظارت والدين بر دوستان فرزندشان و ياري آنان در انتخاب دوست.
توجه به تاثيرپذيري فرزندان در مراجعه به خانواده.
توجه به تحصيل فرزندان و سعي در جلوگيري از ترك تحصيل با ملايمت و ملاطفت.
فراهم كردن زمينه ازدواج براي جوانان و برطرف كردن موانع آن.
چنانچه فرزندي با قهر خانه را ترك كرد، خانواده‌ها سعي كنند هر چه زودتر او را متقاعد به بازگشت كنند.
بكارگيري روانشناسان مجرب در نيروي انتظامي به منظور تعديل تالمات روحي دختران فراري و خانواده‌ آنان براي جلوگيري از عواقب ناگوارتر.
انتهاي پيام

0 Comments:

Post a Comment

<< Home