Thursday, September 15, 2005

نامه از اوین














زندان اوين: نامه آقايان دكتر سعيد كماليها ، رضا محمدي و پيمان پيران از زندان
هم ميهنان گرامي و رفقاي مبارز، گرچه در طول چند سال گذشته به دليل شرايط پيش آمده و جو حاكم بر جامعه هرگز ميسر نبود تا روشن تر از گفته هاي شفاهي در موضوع عملكرد برخي جريانات فرصت طلب كه در پيرامون حركت واقعي مبارزه ، صرفاً به تدريج گفته هاي بي پايه و اساس و هوچيگري مي پردازند سخن بگوييم ، اما امروز به حكم آزادي و لزوم تذكر حقايق در مقام زنداني عقيده ، حتي اگر با ضديت و معاندت وابستگان و صاحبان تريبون در خارج از ايران مواجه شويم بنا داريم مختصر پرده اي از روي كار اين جريانات كه خصوصيتي جز عدم لياقت و بي مسلكي ندارند ، برداريم . پيش از هر چيز مي بايست در ارتباط با دستگاههاي سخن پراكني برون مرز مطالبي را عنوان كنيم چرا كه اگر ذره اي يقين پيدا مي كرديم آن تعداد برنامه هاي فارسي زبان منتشره از اروپا و آمريكا همچون برخي از رسانه هايي كه در دو قرن گذشته در مبارزات آزاديخواهي ملل جهان تأثير قاطع داشته و در ميدان مبارزات مردمي باري طرد استبداد و كسب حداقل هاي دموكراسي از سلاح هاي برنده سياسي در ايران به شمار مي آيند بي ترديد از وجود چنين حربه اي همچون شما و ديگر همبنديانمان بسيار خرسند و شادمان مي شديم ، اما چون امروزه بيش از پيش از حركات رهنمون شده و طبيعتاً هدفدار اين رسانه ها در پرده برداشتن از حقايق و ارتباط سالم انساني و شرافتمندانه با افكار ملي و عمومي مردد هستيم و بعلاوه به طور قطع و وضوح مي بينيم و مي شنويم كه گذشته از نقش موهوم اين رسانه ها در انتشار عيني اخبار ، كماكان تزريق توهم و خرده گروه سازي هاي مجعول در دستور كار اين وسايل قرار دارد ، اين است كه بدواً در تكوين اين موضوع قصد داريم يادآوري كنيم كه روند گسترش و رشد وسايل ارتباط جمعي در چند دهه گذشته نه فقط در محدوده انتشار مبادله افكار و اخبار فارسي زبان ، بلكه ماهيت تمامي اين ابزار ساخت بشر را دگرگون ساخته و ترجيحاً رسانه ها براي تأمين احتياجات مالي خود تحت فشار اقتصادي و سياسي ، رفته رفته استقلال خود را نيز از دست داده اند و به جاي حراست از اركان شناخته شده يك جامعه دموكراتيك و ارتباط سالم انساني و شرافتمندانه با مردم به تناسب رويكرد قدرت سياسي حاكم ، وظايف بسيار متضادي را در قبال مردم به عهده گرفته اند . گواه اين معنا را بدور از پرداختن به دستگاه شناخته شده سانسور داخلي ، در طريقه انتشار اخبار رسانه هاي برون مرزي و همچنين مرجع خبري قرار دادن و رشكستگان دو خردادي و گروههاي اپورتيستي چون جبهه چهار ـ پنج نفره دموكراتيك و تعدادي ديگر از اين دار و دسته ها كه حتي بر روي يك زمينه و اسلوب سياسي مشخص نيز نمي توانند قدم بردارند ، مي توان بطور عيني مشاهده كرد . گرچه تأسف بار است اما در نظرها اين همان نقش برنامه ريزي شده و مبتذليست كه دستگاههاي ارتباط جمعي دولت آمريكا و برخي از كشورهاي اروپايي در شبكه هاي راديو و تلويزيوني فارسي زبان خود بر عهده دارند . در همين رابطه باز مي توان گفت وقتي از سوي همين وسائط به انحصار درآمده براي مردم عوام ، اطلاعات موسمي و موقتي كه شامل اخبار دروغين و سراپا كذب در مورد حوادث جعلي و حتي برخي افراد بي مسلكي چون منوچهر محمدي و نظاير اين فرد به دفعات متوالي براي آنها تكرار مي گردد ، (به دلايلي كه بخشي از آن مربوط به ضعف نيروهاي اجتماعي و سياسي در ايران است) ، گاهاً وضع رواني تخدير كننده و طرز تلقي خاصي نسبت به مطالب منتشر شده در بين برخي از مردم ايجاد مي كنند . اين در حاليست كه اين وسايل ، تحت تأثير نيروهاي مرتجع راست ، بارها و بارها به دليل هراس از رشد آگاهي اجتماعي از پوشش خبري حركتهاي اصيل مردمي كه نمونه هاي بارز آن در قضاياي كردستان ايران در چند وقت گذشته به عينه ديده شد ، يا پرهيز كرده اند و يا به وارونه گويي و تحريف آن پرداخته‌اند . كافيست ساعتهاي اختصاي يافته به برنامه هاي راديو ـ تلويزيوني برون مرز را كنترل كنيد آنگاه با مقايسه در خواهيد يافت كه چگونه شيپور غوغا بر سر دقيقه به دقيقه اوضاع و احوال چند وبلاگ نويس بازداشت شده از نحوه نوشته شدن جزئيات برگه احضاريه گرفته تا برخورد فلان منشي قاضي در دادگاه در جهت كتمان واقعيات روزمره و قالب كردن وجه نظرهاي انحرافي كه با جنبه هاي مهم زندگي مردم هيچ سر و كاري ندارد . هفته ها به صدا در مي آيد . بدين ترتيب اين وسايل نه تنها وظيفه اصلي يك رسانه مردمي كه همانا برقراري رابطه اي انساني و متعاقب آن تلاش براي گسترش انديشه هاي نو و آشنا ساختن مردم به لزوم تحولات اساسي در كشور را ايفا نخواهند كرد ، بلكه با يكجانبه گرايي و درهم گويي هاي زيانبار و البته برنامه ريزي شده كه محصول استدلال هاي سراپا كذب نظام هاي گوناگون سياسي است ، آثار نامساعدي بر جوامع عقب مانده اي چون ايران به جايي خواهند گذارد . اينجاست كه ضرورت توجه و برخورد با مسائلي همچون نقش رسانه ها در جوامعي مانند ايران بيش از پيش آشكار مي گردد زيرا كه اگر اين واقعيت ساده را بپذيريم جنبه هاي ذهني تكامل اجتماعي (سياست، مذهب ، حقوق ، هنر ، هنجارهاي اخلاقي و حتي نحوه انتقال و مبادله اين افكار و در كل فرهنگ) بازتاب جنبه هاي عيني و روابط مادي انسانها هستند و اين دو جنبه يعني روبناها و زير بناي شكل بندي اجتماعي و اقتصادي جوامع نسبت به يكديگر قوياً تأثير متقابل دارند ، آنگاه به سادگي به اهميت چگونگي شكل گيري و سمت و سوي اين وسائط در هر جامعه اي پي خواهيم برد . ناگفته نماند در شرايطي كه دستگاه عريض و طويل سانسور داخلي روزي خود را براي خلاصي از هجوم عبارات كذب ليبرالي به دامان جريانات اصيل مردمي مي غلتاند ، و روزي ديگر براي سركوب و مقابله با همين جنبش همچون ناطقين دروغگو از همان محفوظات توهم آلود براي اسارت فكري مردم استفاده مي كند ، فقدان ارتباط رسانه اي مردمي به دور از دستگاه قدرت و انحصار ، زمينه را قوي تر از گذشته براي دوري مردم از زندگي سياسي ، سرخوردگي و انفعال و همچنين تسري در هم گويي ها و مبتذلات ليبراليسم نو آماده مي كند . با مطالبي كه گفته شد تنها در پايان مي توان گفت در اين كه مردم ايران مقابل يك معماي تاريخي قرار گرفته اند و بايد ميان عملي ساختن برخي شعرهاي رايج بورژوا ـ دموكراسي پيشرو و نظام مذهبي پسرو كه مي كوشد عقربه هاي ساعت را به قرون وسطي بازگرداند ، يكي را انتخاب كنند شكي نيست . اما آنچه به تلاش براي تشكيل يك حكومت مردمي و دموكراتيك در ايران مي انجامد ، بي شك سرشت هضم نشده و ارائه نظرات موهومي چون مداخله نيروي خارجي و يا ماندن تحت هر شرايطي با افراطيون مذهبي نحواهد بود . چرا كه هيچ يك از اين پرگويي هاي راديو ـ تلويزيوني ، تحولات پرشتاب جامعه ايراني را برنمي تابد و همچون تجربه ي تاريخي جوامع ديگر ، با بحران اقتصادي پيش آمده در ايران تنها نياز به برنده ترين سلاح مسلكي در بين توده ي مردم احساس مي شود و البته در اين راه نقش دستگاههاي ارتباط جمعي آزاد به عنوان وسايلي كه در بيداري و ارشاد افكار عمومي وظيفه راهبري كننده را بر عهده دارند بي تأثير نيست . به همين منظور در اين نامه ضمن ايراد تذكر و هشدار به دست اندركاران رسانه هاي برون مرزي از كليه فعالين سياسي و صاحب نظران ايراني خواستار توجه نظر و التفات بيشتري نسبت به عملكرد دستگاههاي ارتباط جمعي هستيم . زندان اوين ـ اندرزگاه 3 15
بازگشت به صٿحه نخست

0 Comments:

Post a Comment

<< Home