Thursday, December 01, 2005

پرونده فروش 76 نوزاد

اعترافات تازه درپرونده تجارت نوزادان
گروه حوادث: يك پزشك جوان پس از بازداشت از سوى پليس، وقتى در برابر بازپرس جنايى تهران قرار گرفت، جزئيات تكان دهنده خريد و فروش نوزادان را فاش كرد.

رسيدگى به پرونده ربوده شدن و خريد و فروش نوزادان از ۲ سال قبل به دنبال دريافت گزارشهايى توسط پليس آگاهى انجام مى شود.يك زن وقتى پس از گذشت چند ماه از پرداخت پول به يكى از رابطان اعضاى باند خريد و فروش نوزاد متوجه شد او حاضر به دادن مدارك شناسايى نوزاد مورد معامله به وى نيست، با مراجعه به دادگاه شكايتى را مطرح كرد.اين زن وقتى در برابر بازپرس شعبه سوم دادسراى شهر رى قرار گرفت، پرده از فعاليتهاى تبهكارانه اعضاى يك باند سازمان يافته در زمينه معاملات نوزادان تازه متولد شده برداشت.بر اساس اين شكايت، مأموران پليس آگاهى شهر رى با تجسس هاى گسترده خود تعدادى از پرستاران و كارمندان اداره ثبت احوال را بازداشت كردند.در جريان تحقيق از اين متهمان، رد پاى چند پزشك زن و مرد نيز در اين ماجرا به دست آمد.پيگيريهاى جدى تر درباره ماجراى خريد و فروش نوزادان در بيمارستانهاى مختلف تهران و شهرهاى اطراف تهران هنگامى جدى تر شد كه پرستارى پس از سيزدهمين زايمان يك زن با مراجعه به او ادعا كرد نوزادش مرده متولد شده است.اين مادر كه با شنيدن خبر نوزادش شوكه شده بود، با مراجعه به پليس شكايتى را در اين باره طرح كرد.وى در شكايت خود گفت: من تاكنون سيزده بار زايمان كرده ام، هيچ يك از فرزندانم هيچ مشكلى نداشتند و همگى سالم به دنيا آمده اند. در طايفه ما تاكنون سابقه نداشته نوزادى مرده متولد شود. پرستاران و مسؤولان بيمارستان بايد جسد نوزادم را به من نشان دهند. آنها مدعى هستند كه نوزادم را دفن كرده اند. مگر مى شود بدون اجازه والدين نوزاد فوت شده او را دفن كرد؟درحالى كه بررسى هاى فنى پليس درباره ابعاد مختلف اين پرونده ادامه داشت، مرد سالخورده اى با مراجعه به بازپرس پرونده راز خريدن نوازد دخترى را فاش كرد.وقتى پرونده ربوده شدن ۶۷ نوزاد براى پيگيريهاى بيشتر به شعبه ششم دادسراى جنايى تهران فرستاده شد، بازپرس «قيصرى» اين مرد را براى انجام بازجويى ها درباره جزئيات اين معامله به دادسرا فرا خواند.وى پس از حضور در دادسرا گفت: وقتى پس از گذشت چند سال ازدواج پسرم آنها صاحب فرزندى نشدند، تصميم گرفتيم براى حفظ كانون خانواده آنها نوزادى را از شيرخوارگاه برايشان بگيريم، ولى نظام كاغذبازى و سختگيريهاى بسيار مسؤولان بهزيستى باعث شد تا به طريق غير قانونى براى گرفتن نوزادى اقدام كنيم. از طريق يكى از دوستانمان نشانى يك پزشك عمومى را كه قادر بود با دريافت مبلغى اين كار را انجام دهد، به دست آورديم.وقتى به مطب او در شرق تهران رفتيم، او درخواست ۵‎/۵ ميليون تومان براى بچه و ۵ ميليون تومان هم براى تهيه مدارك شناسايى و گواهى تولد بيمارستان كرد. ما براى حفظ زندگى پسرمان حاضر شديم اين مبلغ را بپردازيم. آنها نوزاد دخترى را به ما دادند، ولى براى ارائه شناسنامه چند هفته وقت خواستند، ما هم قبول كرديم، ولى از آن به بعد هر بار به آنها مراجعه كرديم، ادعا كردند چون چند تن از اعضاى باند دستگير شده اند، نمى توانند اين كار را انجام دهند تا اينكه مدتى قبل پسرم به طور ناگهانى فوت كرد. ما هم تصميم گرفتيم نوزاد دختر را كه هنوز شناسنامه ندارد، به مادرش برگردانيم، تا اينكه در جريان ماجراى دزديده شدن و خريد و فروش نوزادان قرار گرفتيم.بدين ترتيب با دستورات بازپرس پرونده، يك پزشك عمومى به عنوان متهم بازداشت شد.وى در اين باره گفت: قرارها در مطب من گذاشته مى شد. متقاضيان بچه ها از طريق دوستان و آشنايانمان به ما معرفى مى شدند. در جريان اين معاملات قرارمان اين بود كه كسى از چگونگى انتقال نوزادان اطلاعى نداشته باشد. قيمت نوزادان را يك پرستار زن تعيين مى كرد. من نمى دانستم او بچه ها را از كجا مى آورد. او ابتدا ادعا مى كرد نوزادان متعلق به دختران فرارى هستند كه حاضر به نگهدارى نوزادان خود نيستند و با دريافت مبلغى حاضر مى شوند نوزاد خود را بفروشند.در اين ميان قيمت دختران بيشتر تعيين مى شد، چون اين زن پرستار ادعا داشت به خاطر تفكرات سنتى جامعه اغلب مردان از پذيرش پسران خوددارى مى كنند.شناسنامه ها را هم مردى كه در اداره ثبت احوال مشغول به كار بود، تهيه مى كرد. در اين ميان تعداد زيادى زن و مرد دخالت داشتند و هيچ كس از واقعيت ماجرا اطلاع دقيقى نداشت. ۶ مورد از معاملات خريد و فروش نوزادان در مطب ما انجام شد. البته مطب من يكى از پاتوقها بود. آنها در نقاط مختلف تهران پاتوقهايى داشتند و در يك زمان ممكن بود به طور همزمان كار انتقال چند نوزاد را انجام دهند.يك بار وقتى به طور سرزده به نشانى خانه زن پرستار رفتم، او را درحالى ديدم كه دختر جوانى را به خانه خود آورده و داشت كار زايمان او را انجام مى داد. تازه فهميدم كه آنها نوزادان را اينگونه تأمين مى كنند.وقتى كار زايمان تمام شد، او به مادر نوزاد گفت: بچه مرده به دنيا آمد، او رفت و ما نوزاد را به خانواده اى كه متقاضى نوزاد بودند، داديم.در مجموع ما نوزادان را يا از بيمارستانها مى دزديديم، يا مادرى پس از تولد نوزادش چون توان نگهدارى از او را نداشت، نوزاد را مى بخشيد يا اينكه ادعا مى شد نوزاد مرده به دنيا آمده و مادر با اين خيال مى رفت و نوزاد به فرد متقاضى سپرده مى شد.به گزارش خبرنگار ما، دامنه فعاليت اعضاى اين باند از سال ۱۳۷۷ در نقاط مختلف شهر تهران آغاز شده و تا زمان دستگيرى متهمان ادامه داشت.به دستور بازپرس قيصرى، تحقيقات قضايى و پليسى درباره اين پرونده و دستگيرى متهم اصلى با طراحى تصوير رايانه اى وى ادامه دارد.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home