Sunday, October 02, 2005

حكم قصاص شهلا تاييد شد


حكم قصاص شهلا تاييد شد
منبع: 10 مهر 1384 - انتخاب




-->
سايت خبري تحليلي انتخاب: قضات شعبه ۱۵ تشخيص ديوان عالى كشور با اكثريت راى حكم قصاص شهلا را تاييد كردند.با تاييد حكم، پرونده براى اجراى مراحل اجراى حكم به شعبه اجراى احكام دادسراى جنايى تهران فرستاده مى شود. متهم خردادماه سال گذشته پس از برگزارى دو جلسه علنى و يك جلسه غيرعلنى درخصوص قتل لاله سحرخيزان در ۱۷ مهرماه سال ،۱۳۸۱ به قصاص محكوم شده بود كه با اعتراض وكيل مدافع متهم پرونده به ديوان عالى كشور فرستاده شد كه قضات ديوان حكم صادره را تاييد كردند.با اعتراض وكيل شهلا پرونده به شعبه ۱۵ تشخيص ديوان عالى كشور فرستاده شد و اين بار نيز از سوى قضات اين شعبه تاييد شد. براساس پرونده اتهامى متهم: شب قبل از آن روز كه قتل همسر محمدخانى اتفاق بيفتد، شهلا با استفاده از كليدى كه از روى دسته كليد ناصرمحمدخانى ساخته بود وارد خانه آنها شده بود. در آن ساعت شب لاله سحرخيزان (همسر ناصر محمدخانى ) و دو پسربچه اش در منزل نبودند و شهلا مى دانست كه در آپارتمان كسى نيست .اين زن مدت ها قبل با همين كليد يدكى چند بار در غياب ساكنان منزل وارد اين آپارتمان شده بود. او حتى چند بار همراه با خود ناصر محمدخانى (در غياب همسر و فرزندانش ) به منزل رفت و آمد داشت و با جزئيات خانه آشنايى كامل پيدا كرده بود و مى دانست در داخل اتاق پذيرايى جاى كمد قرار دارد كه روى آن پرده كشيده اند.اين جاكمدى پشت يك بوفه تزئينى قرار دارد كه كاملاً دور از چشم است و رادياتور شوفاژ را نيز همان جا نصب كرده اند.شهلا قبلاً چند شب به طور مخفيانه وارد اين اتاق شده و پشت بوفه تزئينى پنهان شده بود تا به گفت وگوى شبانه ناصر و لاله گوش بدهد. شهلا به راحتى مى توانست در اين مكان تنگ جاى بگيرد و حتى پاهايش را هم دراز كند و تا صبح همان جا باقى بماند. آن شب شهلا در آنجا مخفى شد و زمانى كه لاله و دو پسرش به همراه يكى از دوستانش به نام مهرنوش و بچه او به خانه آمدند وى تمام صحبت هاى آنها را مى شنيده .شهلا آن شب منتظر ماند تا آنها به خواب رفتند و خود او تا صبح صبر كرد. شهلا مى دانست كه لاله صبح بچه هايش را به مدرسه مى فرستد. پس از رفتن بچه ها دوست لاله يعنى مهرنوش هم خداحافظى كرد و رفت و لاله بار ديگر مطابق هر روز به اتاق خوابش برگشت تا بعد از مطالعه روزنامه يكى دو ساعتى بخوابد. حدود ساعت ۸ صبح بود كه شهلا آهسته به پشت پنجره بهارخواب منزل رفت و به داخل اتاق خواب لاله نگاه كرد.پشت پنجره بهارخواب محلى بود كه شهلا چند بار هم شبانه در آنجا مخفى شده و شاهد و ناظر رفتار و گفتار ناصر و لاله شده بود.اين موضوع را ناصر در آخرين بازجويى هاى خود به پليس گفته بود. ناصر به پليس گفت : شهلا با استفاده از كليدى كه داشت ، مخفيانه به خانه ما مى آمد و از پنجره بهارخواب داخل اتاق را نگاه مى كرد و صبح روز بعد كه همديگر را مى ديديم ، او تمام جزئيات آن شب را برايم تعريف مى كرد و زمانى كه من با تعجب مى پرسيدم تو اين چيزها را از كجا مى دانى ، مى گفت : به من الهام مى شود، من در خواب اين چيزها را ديده ام . اما يك شب به او شك كردم و به طرف پنجره بهارخواب كه هميشه بسته بود رفتم ، در كمال تعجب ديدم كه پنجره باز است ، فهميدم كه كار شهلا است و شب ها مخفيانه از آنجا ناظر اعمال و گفتار من و همسرم بوده است ... روز جنايت پس از اينكه شهلا به سراغ لاله رفت ، ديد كه هنوز او بيدار است و روزنامه مى خواند. اين بار به آشپزخانه رفت و چاقويى را برداشت و دستكش هاى آشپزخانه را به دستش كرد.سپس نيم ساعت منتظر ماند تا لاله بخوابد. (در اين زمان بچه ها در مدرسه بودند.) شهلا حدود ساعت ۹ وارد اتاق خواب لاله شد كه او را در خواب ديد. چوب تنيسى را كه داخل اتاق بود برداشت و ۲ ضربه محكم بر سر لاله زد كه باعث شكستگى سر او شد. لاله وحشت زده از خواب بيدار شد در حالى كه از پيشانى اش خون جارى بود. اين بار شهلا با چاقو چند ضربه به گلو و شكم لاله زد و با هم درگير شدند. لاله با كشيدن موهاى شهلا و گاز گرفتن دست وى قصد داشت خودش را از چنگ قاتل خود نجات دهد، اما شهلا امانش نمى داد و با چاقو پياپى ضرباتى بر بدنش فرود مى آورد. اين درگيرى به پايين تخت و جلوى در ورودى اتاق خواب كشيده شد كه در آنجا لاله به زمين افتاد. شهلا روى سينه او نشست و خيره نگاهش كرد.لاله به شهلا گفت : تو كى هستى ؟ چرا مى خواى مرا بكشى ؟ شهلا گفت : پول مى خواهم . لاله گفت : هر چقدر پول مى خواهى بردار، ولى مرا نزن . اما ضربات چاقو همچنان بر بدن لاله فرود مى آمد تا اينكه لاله در آخرين لحظات زندگى گفت : «به خاطر مادرم مرا نزن ، مادرم گناه دارد، مرا نزن.» و بعد براى هميشه چشم فروبست . شهلا پس از قتل نشست و به فكر صحنه سازى در محل جنايت افتاد. ابتدا سيگارى روشن كرد، به نقطه اى در بوشهر تلفن زد و بعد سرقت طلا و جواهرات و... سپس حدود ساعت ۱۰ صبح از خانه بيرون رفت ، در حالى كه جسد لاله بر زمين افتاده و خون به همه جا پاشيده بود. شهلا از آنجا به خانه مجردى خودش كه ناصر براى او خريده بود رفت و پس از مرتب كردن سر و وضعش و پاك كردن خون زخم دستش كه بر اثر گاز گرفتن لاله ايجاد شده بود به بانك رفت و چك سفيد امضايى را كه ناصر به او داده بود، وصول كرد.سپس به كشور آلمان زنگ زد و به ناصر گفت كه دزدان همسرش را كشته اند. متهم همان شبى كه به قتل اعتراف كرده بود به محل جنايت برده شد و صحنه قتل را بازسازى كرد. اما در جلسه محاكمه منكر اعترافات خود شد و قتل را به گردن دوست ناصر محمدخانى انداخت.منبع: شرق

0 Comments:

Post a Comment

<< Home