نقض پيوسته حقوق بشر در سازمان موسوم به مجاهدين بخش 12
نقض پيوسته حقوق بشر در سازمان موسم يه مجاهين خلق -بخش دوازدهم
سعيد سلطانپور
اعتياد و انحراف جنسي ،عدم رعايت سلامت اعضا
سازمان كه در تمامي تبليغاتش ،رژيم را به گسترش مواد مخدر در بين جوانان ،متهم مي كند،خودش با اعمال فشا رهاي روحي ،باعث شده كه بسياري از جو انان به مصرف مواد مخدر كه د رقرصهاي“پاراسي تول” يافت ميشود ،رو بياورند. اين جوانان ،اين قرصها را كه مرفين دارد به صورت تو دماغي و يا سيگاري استفاده ميكنند .
برخي از جوانان كه از داشتن يك زندگي طبيعي محروم شده اند ، مجبور به خود ارضائي هستند ومتاسفانه اين كا رباعكس هاي مريم رجوي انجام ميشود . زيرا تنها عكس زني كه در پادگان اشرف بدون حساب پس دادن و سوال و جواب دادن در درستر س هست ، اين عكس هست. . بيشترين لحظات جوانان در بين حجلقه دوستان خود لحظه “ جيم “ ( جنسي )بوده است . در پستها صحبت كم و بيش در مورد زنان فرمانده بوده است تا مسائل نگهباني . كدام انقلابي موحدي ،كدام مبارزي و كدام انسان برابري خواه و معتقد به تكامل مي تواند چنين ستمي را بر جوانان وارد كند. انان كه با محصور كردن جو انان در تشكيلات انانرا به پائين ترين حد از سقوط اخلاقي تنزل داده اند ،آيا فكر ميكنند مي توانند تا ابد از پاسخگو ئي فرار كنند. شكي نيست كه هيچ كدام از اين جوانان را نمي توان سرزنش كرد مگر اينكه انان را به دليل انسان بودن و جوان بودن سرزنش كنيم. نكته اي كه رهبري سازمان كه مبهوت قدرت شده است از درك ان عاجز بود ه ا ست.
بسياري از اعضا بدليل عدم رعايت سلامتي در قرار گاه ، مانند فهيمه ارواني متاسفانه به سرطان مبتلا هستند و غير از رهبران بلند سازمان،كساني هستند كه بدليل عدم دسترسي به درمان ،مجبورند دردهاي غير قابل تحملي را بپذيرند . بنابر دلايل اخلاقي ما از انتشار اسامي ديگر كساني كه به اين بيماري مبتلا هستند ، خودداري مي كنيم.
از انجا كه در اين مدت طولاني بسياري از اعضا با باروت و مواد سمي كه در سلاح بكار مي رود و در شرايط غير بهداشتي نگهداري شده است ،
متاسفانه رهبري سازمان به هيچوجه شرايط انتقال اين افراد را براي مراقبتهاي پزشكي به محلهاي مناسب فراهم نكرده است.
حمله آمريكا به قرار گاه علوي درسي كه سازمان از ان عبرت نگرفت ؟
سازمان فكر مي كند كه با اصرار بر ماند ن درعراق مي تواند در معاملات آينده موقعيت بهتري را براي خود فراهم كند . سازمان با اصرار بر نگهداشتن جوانان و اعضاي ناراضي تنها مشكلات خودش را بيشتر كرده و ميكند .
بيست روز بعد از حمله نيروها ي آمريكائي به عراق د رسال 2003 ، امريكا نيروهاي سازمان در قرار گاه علوي را به مدت سه 3 شبانه روز بمباران سنگين ميكند كه از ساعت 7 شب تا 6 صبح به طول مي كشد و دراين بمبارانها كه سازمان توقع انرا نداشت ، تعدادي از اعضا كشته و زخمي مي شوند. د رنظر مسولين سازمان قرار گاه علوي ضد بمب و غير قابل سقوط بوده است . هواپيماهاي جنگي آمريكا تمامي پناهگاهاي بسيار مقاوم را را با بمب ها ي 10 تني كه بطور مستقيم اصابت مي كرده است نابود كرد ند . انها مقادير زيادي بمب هيا خوشه اي و عروشك و توپ را نيز رها ميكنند كه قرار گاه غير قابل استفاده شود. . پناهگاههائ كه سازمان فكر ميكرد با هيچ بمبي نابود نخواهد شد .
نيروها ي مستقر در علوي مجبور به حركت به نزديكي مرز مهران ميشوند و د رانجا د رانتظار دستور حمله به ايران ، مستقر ميشوند . در اين هنگام آمريكا نيروهاي چترباز خود و تانكهايش را در بين نيروهاي زرهي سازمان و ايلام مستقر مي كند و به نيروهاي سازمان از طريق هوا حمله مي كند.
نيروهاي سالم مانده به بيابانها ي اطراف فرار كرده و بعد ا زيك ماه به سمت اشرف رفته و
د رانجا مستقر ميشوند. امريكائيان بيش از 2-3 بار به اشرف حمله نكردند هر چند كه تمامي نيروها بغير از زنان دراين مدت در سنگرها بسر بردند.
مژكان پارسائي مي گويد “
آيا سازمان به حقوق بشر احترام خواهد گذاشت ؟
پاسخ نه است
زيرا سازمان به هيج وجه نمي تواند كه به نقض مستمر حقوق انسانها در اشرف پايان بدهد . قدم اول براي پايان دادن به نقض حقوق بشر در تشكيلات سازمان ، ايجاد فضاي دموكراتيك در سازمان هست كه افراد بتوانند آزادانه د رمورد آيند ه خود تصميم گيري نمايند كه چنيني فضائي بدون انتخابات آزاد با شركت ناظران مستقل امكانپذير نيست.
تنها آزاد بودن براي داشتن جامعه دمكرات كافي نيست بلكه تمرين و باور به دمكراسي هم بخش مهمي ا زان است .
مثلا بعد از پيروزي انقلاب ،از انجا كه اعضائي كه از زندان آزاد شده بودند ،هميشه د رخانه تيمي بسر برده بودند لذا هيچ كدام در طول شبانه روز در خيابانها تردد نمي كردند . اعضاي شهرستاني در ستاد علوي ( ميداان ولي عصر ) زندگي ميكردند . براي حل اين مشكل اجتماعي يك دستور تشكيلاتي بيرون آمد كه همه افراد بايستي چند ساعتي را در خيابانها تردد كنند تا ان فضاي ذهني امنيتي ساواك كه برايشان اصل شده بود، بشكندو با جامعه هماهنگ شوند. .
انتخابات آزاد به معناي يك رقابت جدي در سازمان خواهد بود كه سيستم مطلق گرايانه فعلي را فلج خواهد كرد . پذيرش هر گونه انتخابات آزاد به مفهوم استعفا و يا بركناري رهبري سازمان خواهد بود زيرا سوالات بسيار ي در قبال تشديد خشونت در ايران همراه با خط لاجوردي ،سعيد امامي ، شكنجه مخالفان ،كشته شدن مخالفان و منتقدان رهبري سازمان ، گزارش حسابرسي مالي به مردم و اعضا ، همكاري با سازمانها ي امنيتي از “ عراق ” تا ”سيا “ ، را بدنبال خواهد داشت.
برخي از جو اناني كه عليرغم ميلشان در عراق نگهداري شده بودند ،مي گويند مسولين براي هر چيزي جواب داشتند . بيشتر مسو لين سعي ميكردند كه حس اعتما د بنفس را در اين نوجوانان بكشند . انها اگر نظري و يا نقدي داشتند چنان با توهين هائئ نظير “شما ها هيچي نمي فهميد “ و يا “شما ها احمقيد “ . وتنها كسي در سازمان ميفهمد “براد ر (لقب مسعود رجوي )است “ . امير يغمائي مي گويد : وقتي مريم رجوي دستگير شد مسولان بر سر ما فرياد مي زدند كه ‚همش تقصير شما هست . اگر شما بي عرضه ها ارژيم را سرنگون كرده بوديد ، خواهر مريم دستگير نشده بود .“ تكراز اين تحقير ها و توهين هاي سيستماتيك سبب شده بود كه انان بعضا باور كرده بودند كه ”انسانهاي احمقي هستند “ .هنوز در بعضي از انان اثر ات تحقير ها و عدم اعتماد بنفس بعد از سالها مشاهد ه ميشود.
سوال اساسي كه در اتخاذ و اجراي شيوه رفتاري سازمان عليه اعضا بويژه جوانترها كه به منظور در هم شكستن استقلال فردي و پرسش ، مسولين سازمان بايد به ان پاسخ بدهند اين است كه چگونه مي توان با افرادي كه استقلال ندارند و مورد تبعيض قرار گرفته اند ، آزادي بخشي كرد. به روشني مي توان مفهو م واقعي كلمه ”آزادي ستاني ”كه در ادبيات سازمان بكار مي رود را درك كرد زيرا بدون انسان آزاد انديش نمي توان جامعه ازاد داشت.
تشكيلات سازمان بجاي همكاري و پاسخ دادن به اتهامات و گفته هاي شاهدان عيني هميشه سعي كرده اند به روشهاي غي ردموكراتيك مانند شوروي سابق كه هيچ گونه نقدي را بر عليه رفتار و عملكرد شوروي سوسياليستي را بر نمي تافت و انرا به امپرياليستها نسبت مي داد منتقدان خود را به وابستگي جمهوري اسلامي متهم كنند و پيشاپيش اتهام را و مجازات ان را بدون اثبات د ردادگاه عادلانه اجرا كنند.
“پوليت بورو “ شورا ي مركزي حزب كمونيست شوروي با ايجاد فضاي اختناق و خود فريبي ،هم وسايل تجزيه اتحاد حماهير شوروي و هم شكست سنگين اردوگاه سوسياليزم را فراهم اورد كه باعث تسلط سرمايه داري جهاني به به رهبري امپراطوري ( امپرياليزم )آمريكا شدكه نتايج ان را در نظم نوين جهاني ميبينيم.
سازمان با ادامه نقض حقوق بشر عملا دست جمهوري اسلامي را براي سركوب بيشتر و تحديد آزاديهاي فردي و سياسي باز تر ميكند زيرا جمهوري اسلامي مخالفين خود را بدليل دافعه شديد سازمان به سازمان و آمريكا منتسب ميكند .
همان شيوه ا ي كه دول غربي در تصويب قوانيني كه آزادي هاي فردي شهروندان را محدودكرده و به نيروهاي امنيتي قدرت بيشتر براي شنود و كنترل زندگي خصوصي شهروندان ، به بهانه نفوذ با بن لادن و افراط گرادي ديني ، پيش گرفته اند. ترورهاي بن لادن و هوادارانش ازاديهاي فردي در غرب و روشنفكران را محدود كرده است و نيروهاي راست را تقويت كرده است.
سازمان مجاهدين ، با تبليغات سعي ميكند ، حملات لفظي جمهور ي اسلامي عليه سازمان را دليل بر قدرت خود و حشت رژيم از سازمان براي اعضا خود جا انداخته و به انان انگيز ه بدهد . يكي از برهانهائي كه سازمان بر ان تبليغ ميكند اين است كه اگر واقعا دعوا ي بين سازمان و روحانيت بر سرقدرت بود خوب آنها بايستي با حاكميت كنار مي امدند ؟ در حاليكه سازمان عوض شدن قطب بندي جهان ، صف بندي هاي سياسي درون جامعه ايران د ر سالهاي اخير و حذف سازمان از معادلات سياسي مردمي داخل كشور را به عمد ناديده ميگيرد . در سالهاي پس از انقلاب مجاهدين تنها آلترنا تيو نيروهاي دگر انديش مذهبي در برابر نيروهاي فقه سنتي به رهبري خميني بودند . در حاليكه در حال حاضر الترناتيو هاي دگر انديش ديني در داخل كشور (هرچند غير منسجم بدليل سركوب شديد ) وجوددارند كه جائي براي رهبري مجاهدين به عنوان تنها آلترناتيو مذهبي باقي نمي گذارد .
اگر رهبري سازمان واقعا به به حقوق اعضا در اشرف احترام بگذ ارند ، و اگر تهديد و تبليغ دروغين در انجا نباشد ، مسلما بسياري از افراد ان پادگان راترك ميكنند ولي هرگونه ممانعت از خروج اعضا ي از مصطفي رجوي تا سميه محمدي انان را به انفعال خواهد كشاند و انانرا در خطر خودكشي سازما ني و يا فردي ، روبر و خوا هد كرد كه د رصورت چنين پرونده رهبري و مسولين تشكيلات را سنگين تر خواهد كرد .
يكي از اعضاي تشكيلات در كانادا ،خانم (ج)،در پاسخ كسي كه مي پرسد ، چرا سازمان ؤ سميه محمدي را به كانادا بر نمي گرداند ميگويد “خوب اگر سميه را بفرستند ديگر كسي انجا نخواهد ماند ”.
بايد ياد اوري كرد كه جرياني كه در مردم ريشه داشته باشد نيازي به حضور در عراق ندارد. همانگونه كه سازمان آزادي بخش فلسطين عليرغم اخراج شان به آفريقا توانستند به فلسطين اشغالي بر گرد ند . همانگونه كه اگر سازمان به جاي تهديد، شكنجه و بدرفتاري و توهين با اعضاي خود كه بهر دليل مايل به ادامه راه رهبري سازمان نيستند ، راه انساني را بر گزيده بود ،مسلما جايگاه بهتري در نزد اعضا و فعالين داشت . اين نكته اي است كه ديكتاتورها و كساني كه به قدرت مي انديشند ،نمي توانند انرا درك كنند.
فرشته يگانه نامه درخواست كمك مصطفي رجوي را برا ي براي نجات از اشرف كه به زن عمويش (زن صالح رجوي )در سويس نوشته بود را دريافت كرده ايست . اصل اين نامه ، متاسفانه بدليل اعتماد بيش از اندازه پدر يكي از افراد در بند در اشرف ، به سازمان ، در سال 2004 ،به فرشته يگانه داده مي شود .
مصطفي رجوي بايد به فرانسه بر گردد و همانگونه كه خود مايل هست زندگي كند.
نامه ها و مدارك ديگري منجمله عكسهاي خصوصي مريم و مسعود در محل اقامت انها ،د رعراق هست كه ما بنابر رعايت مسائل اخلاقي از انتشا ر انان خودداري مي كنيم . هرچند رهبري و مسولين تشكيلات به هيچ اصل اخلاقي پايبند نيستند .
رهبري سازمان مسول حفظ جان تمامی کودکان و نو جوانانی است که در زير سن قانونی با اطلاع و يا بدون اطلاع والدينشان به عرا ق اعزام شده و از انان در جريانات نظامی استفاده شده است که بر خلاف نص صريح منشور حقوق کودک و قوانين بين المللی می باشد. رهبري بايستي بي درنگ تما مي انانرا به كشور هائي كه از ان اين افراد به سازمان برده شده اند ،باز گردانده شوند. حتي ا گرخانواده ان عضو موافق بوده باشد. زيرا مبناي اقدام سازمان در ان زمان غير قانوني و غير انساني بوده است.
www.kanoun-e-bayan.blogspot.com
www.ctdhr.org
www.cdhriran.blogspot.com
0 Comments:
Post a Comment
<< Home