Friday, October 26, 2007

تظاهرات دانشجویان بخاطر قتل دکتر زهرا "ب


تظاهرات دانشجویان بخاطر قتل دکتر زهرا "ب "

: دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در اعتراض به وضعیت پرونده "زهرا ب."، پزشکی که در بازداشتگاه امر به معروف خودکشی کرد و وضعیت امنیت خوابگاههای این دانشگاه اقدام به برگزاری تجمع اعتراض آمیز کردند.
"زهرا ب" با ۲۷ سال سن، رتبه ی ۲۶ پذیرفته شده رشته ی پزشکی شهر تهران و فارغ التحصیل دانشکده پزشکی تهران در سال ۱۳۸۵ که در شهر همدان دستگیر شده بود به علت تعطیلی دادگاه مجبور شد، ۴۸ ساعت در بازداشتگاه نهاد امر به معروف و نهی از منکر این شهر در بازداشت بماند.
طبق گواهی پزشکی قانونی، علت فوت "زهرا ب."، فشار بر عناصر حیاتی گردن توسط جسم رشته مانند و قابل انعطاف و عوارض ناشی از آن تعیین شده است. ساعت معاینه جسد ۹ صبح روزجمعه ۲۲/۷/۸۶ و زمان فوت حدود ساعت ۹ شب شنبه ۲۱/۷/۸۶ تعیین گردیده است.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، پنجشنبه گذشته نیز به یکی از دانشجویان دختر دانشگاه همدان در جلوی درب خوابگاه حمله شده بود و شب گذشته نیز حمله ای با سلاح سرد به ۲ دانشجوی کارشناسی ارشد این دانشگاه در روبروی خوابگاه فاطمه الزهرا صورت گرفت.
همچنین در همدان، نیروهای منتسب به سپاه پاسداران در اقدامی جدید با ورود به جمع های دانشجویان و کشاندن بحث به موضوع خودکشی یک پزشک در بازداشتگاه امر به معروف وابسته به سپاه، و عنوان اینکه این خبر دروغ محض است و هیچ رنگی از حقیقت ندارد، قصد دارند به هر صورت که شده از انعکاس وسیع خبر فوق در میان گروه های مختلف اجتماعی جلوگیری کنند. این در حالی است که الماسی، مسئول روابط عمومی دادگستری همدان، پس از تکذیب اولیه، خبر مرگ در اثر خودکشی را تایید کرده است.
انجمن اسلامی دانشگاه بوعلی سینای همدان در مورد وقایع اخیر بیانیه ای صادر کرده است که به شرح زیر می باشد:
بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاههای همدان در ارتباط با وقایع اخیر همدان
فَاقصُصِ القَصَصَ لَعَلَّهُم یَتَفَکَّرُونَ
"این حکایت را به خلق بگویید باشد که به فکر آیند"سوره ی اعراف آیه ۱۷۶
اینک مرگی فجیع با جبروت اقتدار زیر آسمان بی نور و حرارت بر سرزمین شب سلطنت می کند.
هان ای مردم آگاه باشید که روزگار شما را دگر بار در بوته ی آزمایش قرار خواهد داد و بدانید که خطا کاری ها، چون اسب های بد رفتارند و خطاکاران بر آن سوار، عنان گشاده بر آن می تازند تا خود را به آتش دراندازند، اینان یاران شیطانند و زبانه های آتش سوزان .
مردم همدان آگاه باشید در صبح عید خجسته ی فطر درست همان زمان که به شکرانه ی یک ماه پرهیزگاری و شرکت در میهمانی خدا به نماز ایستاده بودید در این شهر فاجعه ای به وقوع پیوست که رواست درتاثر آن جان به جهان آفرین تسلیم کنید، دختری ایرانی از طبقه ی تحصیل کرده ی جامعه که به جرمی مبهم در صبح جمعه بوسیله ی ضابطان دستگیر شده بود بدلیل وقایعی که فقط خدایش آگاه می باشد، خود را به دار آویخت؟!؟!؟!
فارغ از آن که این دختر اساسا مجرم بوده یا نه این واقعه به قدری تاثرانگیز است که انسان را در چرایی وقوع به تفکر وامی دارد، در این راستا انجمن اسلامی منتخب دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا به مثابه وجدان بیدار جامعه از منظری کاملا حقوقی و استدلالی در سطور زیر به واکاوی واقعه می پردازد :
۱. بر اساس ماده ی ۲۱ آیین دادرسی کیفری جرم مشهود جرمی است که در منظر ضابطین دادگستری واقع شود یا بلافاصله ضابطان در محل حضور یابند و یا آثار جرم را بلافاصله پس از وقوع مشاهده کنند ؛ حال باید پرسید آیا عمل این دختر یعنی بودن با پسری در مکانی عمومی در صبح جمعه را می توان از مصادیق جرم مشهود دانست مگر نه آن که براساس اصل ۳۷ قانون اساسی بنابر برائت می باشد، پس چگونه ضابطان به خود اجازه دادهاند به حریم خصوصی این دو نفر تجاوز کنند و از آنها مدرکی جهت اثبات مجوز شرعی با هم بودنشان بخواهند.
۲. به فرض عدم توانایی اثبات مجوز، ضابطان بر اساس کدام قانون اقدام به بازداشت این دو نفر کردند.
۳. به کدام مجوز فرد همراه این دختر چندی ساعت بعد، آزاد گشته ولی آن دختر در بازداشت مانده است .
۴. به فرض وقوع جرم و وجود مجوز بازداشت ضابطان بر اساس اصل ۳۲ قانون اساسی و ماده ی ۲۴ آیین دادرسی کیفری حداکثرمجاز به ۲۴ ساعت بازداشت متهم جهت تکمیل پرونده و ابلاغ و تفهیم آن می بودند،پس چگونه بدلیل واهی تعطیلات، ۴۸ ساعت این فرد را در محلی کاملا غیر استاندارد نگاه داشته اند. شایان ذکر است به موجب ماده ی ۱۸ قانون آیین دارسی کیفری ضابطین دادگستری در مورد جرایم مشهود پس از اینکه همه ی اقدامات لازم را انجام دادند باید موضوع را بلافاصله به اطلاع مقام قضایی برسانند پس چگونه با وجود قاضی کشیک در ایام تعطیل چنین امری صورت نگرفته و فرد مذکورهمان طور که ذکر شد بدلیلی واهی ۴۸ ساعت در بازداشتی غیر قانونی نگاه داشته شده است.
۵. بر اساس قانون بازداشتگاه باید محلی باشد که احتمال فرار یا اختفای متهم را دارا نباشد و نیز متهم از امنیت کامل برخوردار باشد پس چگونه این دختر توانسته وسیله ای جهت خودکشی برای خود فراهم کند.
چه به روز این سرزمین آمده است. آیا واقعاً هنوز میتوان آن را ایران نامید، کشوری که در قرنها پیش دارای منشوری میبود که کرامت انسان و احترام به حقوق بشر محوریترین پیام آن میبوده است، به راستی مسئولان مهرورز و عدالت محور ایران را چه شده است که حتی حاضر به پاسخ گویی ساده و مسئولیت پذیری نمیباشند انگار هیچ اتفاقی نیافتاده، مگر نه آنکه خودکشی و نیز قتل نفس از گناهبارترین و فجیعترین مسائل، دینی نیست، که آقایان خود رااز سردم داران و پیشتازان آن میدانند ؛آیا مهرورزی فقط شامل ملوانان انگلیسی و عدالت خواهی مشمول دخترک فقیر بولیویایی است' نه جوانان تحصیل کرده ایرانی، چگونه است؟ در دانشگاه امیرکبیر سه جوان آزادی خواه و متعهد این مرز و بوم قربانی، انتقام گیری ریاست دولت مهرورز نهم !؟!؟!؟!؟ میگردند و یا با وجود سخنان ایشان در دوران قبل از انتخابات درباره لزوم حفظ آزادیهای شخصی؛ دختری تحصیل کرده که به شغل پزشکی اشتغال میداشته به بهانه طرح امنیت اجتماعی؟!؟!؟! به جرمی بسیار مبهم و واهی (به همان دلایلی که ذکر رفت) دستگیر گردیده و حتی مسئولان انتظامی و امنیتی ذی ربط هم خود را ملزم به پاسخ گویی نمیدانند انگار کلی گویی و عوام فریبی و طفره رفتن از پاسخهای صریح و قابل قبول تبدیل به عادت یومیه همه آقایان گردیده است. خدا میداند در مدت بازداشت به این دخترک چه گذشته، آیا مسئلهای رخ داده و شانیت والای انسانی او مورد … واقع شده و یا به دلیلی دیگر …..؟!؟! ترجیح داده به جان پر ارزش و مفید خود به فجیعترین صورت ممکن خاتمه دهد؟!؟!؟
نکته استهزا آور این واقعه آن است که رئیس دولت مهرورز چندی پیش ایران را در دانشگاه کلمبیا امنترین و آزادترین کشور دنیا معرفی میکند…. !؟
با تمامی این اوصاف براساس همان قانون دست آویز شده آقایان ؛که هنوز برای ما دارای احترام بسیار
میباشد' به عبارت سلیستر به موجب ماده ی ۱۴ دستورالعمل اجرایی بند ۱۵ قانون احترام به آزادی ها ی مشروع و حفظ حقوق شهروندی ما خواستار تشکیل هیئت نظارت و بازرسی جهت معرفی عاملان این حادثه ی شوم و تاثرانگیز می باشیم؛ امید آنکه با اقدام عاجل مسئولان، مسببان اصلی هرچه زود تر به مردم معرفی و بر اساس قانون محاکمه گردند.
با چشم ها
ز حیرت این صبح نا به جای
خشکیده در دریچه ی خورشید چهارطاق، دستان بسته ام را
آزاد کردم از زنجیرهای خواب
فریاد بر کشیدم، اینک چراغ معجزه مردم ؟!؟!؟!؟
انجمن اسلامی منتخب دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان

0 Comments:

Post a Comment

<< Home