Tuesday, January 29, 2008

مجله زنان بدون خبر توقیف شد

مجله زنان که از بهمن 1370 منتش شد بدون اطلاع به مجله تعطیل شد

Monday, January 28, 2008

Re: former members of MKO in TIPF Iraq

کانون اندیشه، گفتگو و حقوق بشر در ایران- تورنتو
9251 Yonge Street
Unit # 219
Richmondhill, ON
L4C 9T3 Canada
Tel: 647-293-8644
Email:niaz_salimi@yahoo.com
Centre for Thought, Dialogue and Human Rights in Iran – Toronto
CTDHR




January 28, 2008

Re: former members of MKO in TIPF Iraq

Dear Mr. Mohamed Rashid,

My name is Niaz Salimi and I am a Human Rights activist from Canada. In the past three years I have been working closely with a group of Iranians, over 200 former members of “Mojahedin e Khalgh Organization”, who were kept in TIPF Iraq.

As you might be aware in the course of past 3 months the Americans in charge of TIPF started to send groups of five people, selected randomly and informed a few hours before their departure, out of the camp and into the outside world. Though, this, their freedom, is something that we were all waiting for in the past couple of the years the conditions under which this transition is taking place is a matter of great concerns for us as well as the residents of TIPF. In the past two weeks your information was given to me along a highly complementary review of your professionalism in your critical position. Based on all that I would like to draw your attention to the grim situation of these people who were kept hostage by the very organization they trusted and paid a heavy price when refused to comply with its violent policies be it against Iraqi people or their own nation and land.

I will not bother you with the details that you might already know about the absence of a proper system to facilitate their reallocation and the grim situation that they are living in. At the same time it is very sad and discouraging for all of us to acknowledge that the very organizations that we looked up to in all our active lives are unable and unwilling to help this case that not only deals with the lives of so many but also sets the record for those who try to reevaluate and reconsider their social and political affiliation with an organization that changed its mission/direction and acts against its original principals.

The dangerous message given hear, by all those involved, is that; even if you realize that the freedom seeker organization that you once joined out of your passion for democracy changed ways and turned to the most brutal and totalitarian organization there is, you should keep following its agenda and actions as there is no room for you in the outside world.

This morning a group of refugees in Erbil were approached by Mr. Akram, a security officer, who collected all their temporary passes and in a few cases their passports and asked them to report to their office at Einkaveh tomorrow morning. Based on similar situation that concluded in arrest and imprisonment of these individuals either in Iraq or Turkey we are very concern about the outcome of this meeting. Based on all the examples, we request that you, or one of your colleagues, be present at this meeting and make sure that their refugee rights are recognized and no harm is done to them.

Yours truly,

Niaz Salimi.

Director

Sunday, January 20, 2008

به یاری جدا شدگان از تیف بشتابید

خطاب به :
مجامع حقوق بشری جهانی و ایرانی
سازمانهای سیاسی و اجتماعی ایرانی
تمام انسانهای آزادیخواه و انسان دوست ایرانی و جهانی

پس از سرنگونی رژیم صدام حسین تعداد زیادی از نیروهای مجاهدین از پادگان اشرف که محل استقرار نیروهای مجاهدین مستقر در استان خالص بود جدا شده اند. این افراد دیگر اعتقادی به خطوط سیاسی و استراتژیک مجاهدین ندارند. تعدادی زیادی از این افراد از زندانیان سابق و از شکنجه شدگان زندانهای جمهوری اسلامی و یا از کسانی بوده اند که خود از قربانیان نقض حقوق بشر و یا شاهد جنایت های جمهوری اسلامی علیه فعالین سیاسی بوده اند. برخی از این افراد قبلا پناهندگی کشورهای اروپا را بدست آورده بودند ولی بنابر باورهای خودشان ، اروپا ی آزاد و نعمتهایش را برای مبارزه با رژیم و آزادی مردم ایران رها کرده و به عراق رفته بودند
تعدای از این جداشدگان توانستند خود را به مقامات نظامی امریکائی حفاظت پادگا ن اشرف برسانند و اعلام کنند که دیگر نمی خواهند با مجاهدین باشند و خواستار جدا شدن می باشند. وقتی تعداد این افراد از چند صد نفر گذشت، فرماندهی آمریکا ناچار شد محلی در کنار قرارگاه اشرف در استان خالص موسوم به تیپف ( TIPF ) برای اسکان این عده دایر نماید . این افراد بمرور در چادر های نصب شده در محل مذکور جمع شدند به امید آن که امریکا مقدمات خروج و اعزام آنها را به کشور امن دیگری فراهم نماید.
اما متاسفانه نه تنها امریکا هیچ اقدامی جهت خروج این عده از شرایط سخت زندگی در چادر های سوزان و دمای بالای 40 درجه در تابستان و سرمای گزنده عراق در زمستان تا به حال نکرده است بلکه به وضعیت معیشتی و صنفی آنها نیر توجهی نمی نماید.
این افراد به مدت بیش از 4 سال در بدترین و کشنده ترین وضعیت زیر چادر ها با کمترین امکانات بهداشتی و غذائی بسر می بردند. خیلی از آنها برای اینکه در آینده بتواند برای فرار از جهنم عراق راهی یابند با دستمزد ساعتی 1 دلار برای آمریکائی ها کار کرده اند. در واقع باید گفت آمریکا علیرغم تمامی تعهدات بین المللی با آنها به مانند بردگان رفتار کرده است . ولی بسیاری از آنان علیرغم شرایط سخت ذکر شده و تلاش ها ی گسترده جمهوری اسلامی برای بازگشت آنان بدلیل سابقه طولانی نقض حقوق بشر ، نشدند.
عده ی از این افراد که تحمل مشکلات بیشتر از این را نداشته اند و دیگر نمی خواستند با رژیم جمهوری اسلامی مبارزه سیاسی کنند علی رغم میل خود شان به ایران توسط صلیب سرخ به ایران رفته اند . متاسفانه پس از گذشت 4 سال بلاتکلیفی و شرایط سخت روحی و سیاسی و بازی های سیاسی بین دولتها ی درگیر , سرانجام نیروهای آمریکائی در سکوت و کم کاری سازمانهای حقوق بشری جهانی به این افراد گفته اند که می توانید از اینجا با مسولیت خودتان بروید .
در زمانها مختلف در طول این 4 سال UN بارها به آنها قول داده بود که آنها را به عنوان پناهنده سیاسی به کشورهای غربی می فرستد اما تا کنون این امری هر گز اتفاق نیفتاده است
طبق اخبار رسیده از عراق و تماس هائی که افراد مستقر در کمپ تیپف ( TIPF ) به بیرون ارسال نموده اند تعداد زیادی از این افراد برای نجات جان خویش پس از 4 سال آواره بیابان های عراق ناامن شده اند.
.هر حال جان تعداد زیادی از این افراد در معرض خطر است و با توجه به فصل سرما و یخبندان ریسک خطر جانی آنها هر روز بالاتر می رود. تعدادی از این افراد توانستند خود را به ترکیه برسانند اما UN ترکیه هیچ اقدامی برای اعزام آنها نکرده است و خطر برگشت به ایران تهدیدشان می کند.
متاسفانه در طی تماس تلفنی با این قربانیان آنها این اطلاعات را در اختیار من گذاشتند تا به شما ابلاغ نمایم.
در طول 4 روز گذشته دو گروه از این افراد از مرز کردستان عراق وارد خاک ترکیه شده اند که گروه اول که شامل آقایان:
1. آرش احمدیان
2. مهدی برجسته گرم رودی
3. سعید جمالی
4. رضا محمدی
5. اسفدیار بخشی

پس از وارد شدن توسط پلیس ترکیه دستگیر و هم اکنون در زندان امنیتی سلوفی در زندان می باشند. لازم به ذکر است که همه آنها از زندانیان و فعالان سیاسی هستند که بعضی از آنها از جمله آقای مهدی برجسته گرم رودی 10 سال را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری نموده است و یا آقای سعید جمالی 5 سال پناهنده سیاسی در انگلستان بوده است.
گروه دوم که شامل هشت نفر، آقایان :
1. حمید محبی
2. کامران ذلفقاری
3. کرم اسلامی زاده
4. نصراله آذری
5. علی عبدالهی
6. رمضان قربان زاده
7. حسن نعمتی
8. حسن عادل
این عده پس از عبور از مرز و گذشتن از جاده های روستائی دستگیر و مرزبانان ترکیه پس از اینکه پول، ساعت و اشیای قیمتی آنها را از آنها گرفته اند به گمرگ مرزی عراق و ترکیه برده اند. در گمرگ ابراهیم خلیل و یا هابور، مرزبانان کرد آنها را نپذیرفته اند و مرزبانان ترک پس از آن آنها را به جای غیر از منطقه گمرگ برده اند و با تیراندازی و تحدید و کتک آنها را مجبور نموده اند که به داخل خاک حکومت حریم کردستان بروند. قابل ذکر است با توجه به نظامی شدن منطقه کردستان ترکیه و عراق بدلیل فعالیت های نظامی ارتش ترکیه ؛ روابط ترکیه و دولت کردستان بشدت تیره هست و تنها راه عبور افراد از عراق به ترکیه و اروپای آزاد ؛ تحت کنترل شدید هست در رابطه با اینکه در اثر تیراندازی و یا کتک کاری مرزبانان ترک آنها مجروح شده اند و یا خیر خبری در دست نیست در ضمن هیچ کس از وضعیت آنها تا به این لحظه خبر ندارد.
انسانها آزاده سازمانهای حقوق بشری، این تازه وضعیت افرادی است که ما از آنها خبر داریم از سرنوشت دهها نفرد که آوره کوه و بیابان شده اند خبری نیست.
حال خطاب ما به شما هموطنان عزیز این است. برای یک بار هم که شده مسائل و اختلاف سیاسی را کنار بگذاریم و برای جان این انسانها تلاش نمائم. بیاید تا ثابت نمائم که ما برای احقاق حقوق انسانی حتی مخالفین خود تلاش میکنیم. اختلافات سیاسی و فکری افراد و گروهها با مجاهدین نبایستی مانع تلاش برای کمک به این انسانها برای بدست آوردن حق اقامت د رکشورهای آزاد و دموکرات شود .
با هر وسیله ممکن به نجات این عزیزان در عراق و ترکیه بشتابید . کمک به این عده که در حال حاضر از هیچ پشتیانی سیاسی دولت و یا گروهی برخودار نیستند نیاز به عزم ملی و انسانی دارد . کمک به این عده کمک به نهادینه شدن حقوق بشر در ایران و مبارزه برای دموکراسی مردم ایرا ن هست .
از شما تقاضا داریم به هر وسیله به این افراد که به خاطر نجات انسانها مبارزه کرده اند تلاش نمائم.

رونوشت:
دبیرکل سازمان ملل متحد
سازمان دیده بان حقوق بشر
وزیر دفاع حقوق بشر عراق
مسئول دفتر نمایندگی صلیب سرخ ژنو
مسئول دفتر نمایندگی صلیب سرخ جهانی در عراق
مسئول دفتر کمیساریای عالی پناهندگان در ژنو
دبیرکل سازمان عفو بین الملل

کانون اندیشه ، گفتگو و حقوق بشر در ایران –تورنتو
کانون دفاع از دمکراسی در ایران(هلند)


برای اطلاعات بیشتر شما می توانید با ایمیل های زیر (محمدرضا اسکندری و خانم نیاز سلیمی ) تماس برقرار نمائید
mreskandari@gmail.com
niaz_salimi@yahoo.com

Saturday, January 12, 2008

اعدام حسن حکمت دمیر را توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران محکوم می کنیم

Stichting voor de Verdediging van Democratie in Iran(Nederland)

اعدام حسن حکمت دمیر را توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران محکوم می کنیم
متاسفانه سرکوب آزادی ها، شکنجه و اعدام در ایران با شروع سال جدید میلادی حرکت شتابانی به خود گرفته است. در این رابطه، دادن حکم های قرون وسطائی که نشانی از بربریت حاکمان در ایران است روح انسانهای آزاده را در ایران و جهان جریحه دار نموده است. اگر چه جهان به سمت حذف حکم اعدام می رود ولی حکومت ایران نه نتها بر تعداد اعدامها افزوده است بلکه با غیر انسانی ترین شیوه از جمله پرتاب مجرمان از کوه به اعدام زندانیان ادامه می دهد. در این راستا یکی از اعضای حزب حیات آزاد کردستان(پژاک) به نام "حسن حکمت دمیر" در روزهای گذشته و در زندان شهر خوی اعدام نموده است. اعدام یک کرد تبعه ی ترکیه در حالی اتفاق افتاده که وی قبل از بازداشت، مدتی را در برف و سرمای شدید بسر برده و هر دو پایش را در اثرسرمازدگی از دست داده بود و در طی دوران بازداشت نه نتها او را مدوا نکرده اند بلکه پس از دستکیری تحت شدیدترین شکنجه ها قرار داده اند. وی در دوران شکنجه و زندان تا زمانی که در زندان خوی به دار آویخته شده بود از داشتن وکیل که از وی دفاع نماید محروم بوده است.
کانون دفاع از دمکراسی در ایران(هلند) ضمن محکوم کردن این جنایت های جمهوری اسلامی از تمام شحصیت های حقیقی و حقوقی که برای دنیای به دور از اعدام و شکنجه مبارزه می کند درخواست می کند تا به هر شیوه ای که خود می داند ندای مخالفت خود را با شکنجه و اعدام به گوش جهانیان برساند و خواستار محکومیت جمهوری اسلامی در مجامع جهانی شوند.
کانون دفاع از دمکراسی در ایران(هلند)
12 ژانویه 2008

Monday, January 07, 2008

Re: Letter from Mr. Paulo Casaca, member of the European Parliament, to the Canadian Government

January 6, 2008

Re: Letter from Mr. Paulo Casaca, member of the European Parliament, to the Canadian Government

Honorable Mr. Stockwell Day,

I am writing to you in order to express our deep concerns about a letter, addressed to the Minister of Immigration and Citizenship, in which Mr. Casaca made serious allegations against our organization and its directors. The letter has been translated and published in one of the Mojahedin e Khalgh organization’s satellite sites at the following address: http://www.iran-efshagari.com/details_d.aspx?id_news=3476 .

As a Canadian citizen, I find Mr. Casaca’s intervention with Canada’s internal affairs presumptuous. His expression of opinion on a subject that he has no prior knowledge of is quite irresponsible. Though I am quite confident that our Centre and its directors are well recognized not only by the community we are directly serving, Iranian-Canadians, but also by the community at large as well as the relevant government offices I wish to give a brief history of our organization and its establishment.

In May 2003 and during the pre-election debates on the board of directors of a university based discussion group since part of its members strongly believed in the importance of Human Rights advocacy as part of the group’s agenda we made a decision to split the group in two sections and our organization inherited the original name and the mandate of such advocacy and the other section continued its bi-weekly discussion sessions that were held at OISE for almost three years. Our first major project, right after our registration as an organization, was the unfortunate case of Ms. Zahra Kazemi in which we worked with likes of Mr. Maurice Capithorne, Honorable David Miller, Mr. John Cartwright and many others. In our second major project, on the occasion of tragic earthquake in Bam-Iran, once again we worked with Mr. Buzz Hargrove, Mr. Jack Layton, Ms. Shelley Carroll and many other credible individuals to collect $130,000 and donate it to the Red Cross for the cause. Ever since our centre has been fully active and involved in regards to the well being of the Iranian community in Canada as well as demonstrating a transparent desire to achieve freedom and democracy by the means of peaceful and civilized activities in Iran. Needless to mention that our records, personally and professionally, is always available for audit by authorities.

In the past four years our directors were invited to serve in different organizations and sit at different boards all as result of their dedication to the cause of democracy and human rights. During this time, as one example, I have been one of the first members of the Stop the War Coalition, founder and board member of Iranian Queer Organization (IRQO), member of the Bam Relief Committee, former president of Muslim Canadian Congress and current director of Canadian Muslim Union, member of National Ethnic Press and many other positions for which have never been compensated by funds, grants, donations or any other form of payments.

In late fall 2005 Mr. Mohammadi approached our Centre and explained his situation. We, in return, gave him a realistic picture of how limited our involvement would be since his daughter is of a legal age and without Canadian status. At that time Mr. Mohammadi was working with a respectable non-Iranian lawyer, Ms. Pamila Bhardwaj, who accepted the case pro bono and because of the family’s language barrier I agreed to act as their translator and also write their letters. The lawyer is still helping the devastated family by representing them at the Ministry of Immigration and Citizenship as well as other government departments. As I was just learning about the internal history of MKO through the contacts, witnesses and the first hand experience of the family’s young son who just came back from Iraq, Camp Ashraf, I was approached by some former members of MKO being kept in TIPF, Iraq, and they informed me about the suspicious suicide of a young man by the name of Yaser Akbari Nasab. Though by the time we were informed about this sad event almost two weeks were passed of the date of his death there was no news about it on any site or other media. In an interview with Radio Farda I publicly talked about this and correctly asked for International monitoring of the situation in this camp. This is when the MKO started attacking me, our organization and other directors. Despite all the threatening and discouraging messages and by ignoring the many warnings by concern members of our community we did not change our minds and never stopped doing what we deemed appropriate, legal and democratic. Up to this day our Centre has been involved directly with the case of former members who have been trapped for years in Iraq and we did all to bring their cases to the attention of UNHCR, HRW, AI and similar international organizations. Contrary to the claim of Mojahedin, and its echo by Mr. Casaca, these people ignored the many offers of some shady HR organizations which may or may not have ties with the IRI and are consciously paying a heavy price for that decision.

The volume of the threats, allegations and accusations that we received so far, particularly me and Mr. Saeed Soltanpour, has been beyond tolerable. The most recent wave of attacks started when Mr. Mohammadi and his wife, with serious concern for the future of their daughter after the negotiations between Iran and USA regarding the future of residents of Camp Ashraf, traveled to Baghdad and after an unsuccessful visit with Somayeh on their way back to the city were physically attacked by MKO members, started a desperate campaign in Iraq. On the morning of December 10 Ms. Sonya Hooykaas, the Canadian Council from Jordan called me and by confirming the very story asked me to convince him to return to Canada since she had concerns for their safety. She also asked me if it is OK that she adds my name to her report to Ottawa to which I agreed. However, our belief is that we should not allow pressure and violent threats to paralyze us and concern for personal safety should not prevent us from helping those in urgent need. Unfortunately the current leadership of MKO transferred a credible and popular opposition group into a violent and isolated organization that exists and operates at the will of any willing player but Iranians. I trust that their isolation from the Iranian communities in the Western world as well as inside Iran has been noticed and documented by those interested.

For all these reasons we continue our work by relying on our credentials within our community and all the protection that is available to any Canadian citizens. By now, we are not only used to the exhausted methods of MKO in affiliating every single criticism with ties to the Ministry of Information in Iran but also amused by it. However, it was quite a shock to hear that a member of the European Parliament who has no knowledge of us either individually or as an organization repeats the same baseless rhetoric. It is quite naïve of a politician to claim that a government, even as repressing and violent as IRI, plans such extensive operation just to rescue a young novice from a military camp in a war zone. After all, even MKO could not accuse us of any other wrong doing but our assistance to this family. Yet, Mr., Casaca ignored the fact that in no communication the father asked his daughter to sever her relations to the organization or go back to Iran. Actually the recent rush by these desperate parents was due to their fear of their child being returned to Iran as result of negotiations. After all many of MKO members including its leadership reside and operate in Western countries and mostly in Europe.

Ordinary people chose their representatives hoping that they are knowledgeable and just above all. Irresponsible judgments and unwise opinions are not the most desirable qualities for those who are vested with such power. As citizens who believe in the Canadian charter of rights we wish to bring your attention to the serious damage caused by Mr. Casaca’s passing of opinion and would like him to withdraw his allegations immediately. Also since the MKO has gone to an unusual extant in order to defame and terrorize us we would like the Canadian authorities to acknowledge the gravity of the situation and have some proper masseurs in place.

Sincerely,

Niaz Salimi
Director
Cc: Honorable Diane Finley – Minister of Citizenship and Immigration
Honorable Maxime Bernier – Minister of foreign affairs
Ms. Chrystiane Roy – Iran Desk
Mr. Fernando Da Silva Marques – Portuguese Embassy
Mr. Paulo Casaca - MEPEU
Canadian