Tuesday, January 31, 2006

حزب بودن خانه كارگرجرم نيست‌‏ , حقوق كارگران استيفا شود

حزب بودن خانه كارگرجرم نيست‌‏ , حقوق كارگران استيفا شود مدير كل كار استان قزوين ‌ به تضعيف تشكلهاي كارگري پرداخته است وزيركار فاصله بين كارگران و وزارت كار را بردارد
تهران- خبرگزاري كار ايراندبير اجرايي خانه كارگر قزوين ، از سفر وزير كار به استان قزوين خبر داد و گفت ‌‏: وزير كار 130
كيلومتر فاصله تهران تا قزوين را طي كرد ، اما حاضر نشد فاصله كارگران با وزارت كار را نيز طي كرده و مشكلات را از زبان كارگران قزويني بشنود . به گزارش خبرنگار گروه كارگري ايلنا , "عيد علي كريمي" ، گفت ‌‏: وزير كار ، خانه كارگر را حزب دانسته و حاضر نيست اين تشكيلات كارگري را كه 25 سال براي استيفاي حقوق كارگران فعاليت كرده‌‏است ، به رسميت بشناسد . وي ، با تاكيد بر اينكه حزب بودن جرم نيست ، گفت ‌‏: چنين به نظر مي رسد كه وزارت كار قصد دارد با فرافكني , ميان جامعه كارگري تفرقه بياندازد ، همانگونه كه اين تفرقه در ميان شوراهاي اسلامي كار استان تهران ايجاد شده است . كريمي ، به جمله وزير كار در خصوص به رسميت شناختن شوراهاي اسلامي كار به عنوان نهادي 100 درصد كارگري اشاره كرد و گفت : اكنون كه شعار به رسميت شناختن شوراهاي اسلامي كار را سر داده‌‏ايد ، چرا حاضر نشديد در سفرتان به استان قزوين 10 دقيقه از وقف خود را در اختيار اين شوراها قرار دهيد تا مشكلاتشان را خدمت شما عرض كنند . وي ، به 260 واحد استان قزوين كه بيش از 50 كارگر دارند ، اشاره كرد و گفت ‌‏: با وجود به اين تعداد واحد توليدي ، تنها 50 شوراي اسلامي كار داريم كه اين نتيجه كم كاري مدير كل كار استان قزوين است . مسوول كانون شوراهاي اسلامي كار استان قزوين ، به سوابق خدمتي خانه كارگر در گذشته اشاره كرد و گفت ‌‏: سوابق خانه كارگر گوياي نوع رابطه اين نهاد كارگري با كارگران است ، بنابراين با رويكردهاي سوال برانگيز وزارت كار نمي توان ذهنيت مثبت كارگران به اين تشكل كارگري را تغيير داد . وي ، به انتقاد شديد از مدير كل كار استان قزوين پرداخت و گفت‌ ‏: هدف وزارت كار از ايجاد تفرقه ميان تشكلات كارگري مشخص نيست ، هنگامي كه در سالن 17 شهريور وزارت كار ، نيمي از شوراهاي اسلامي معتبر را مي پذيرند و مانع ورود نيم ديگر شوراها مي‌‏شوند ، چه تعبيري به غير از تفرقه اندازي وجود خواهد داشت .كريمي ، به تشريح وظايف وزارت كار پرداخت و گفت ‌‏: وزارت كار محلي براي تعريف و تقويت روابط كار است و نمي توان پذيرفت كه ايجاد تفرقه بين تشكلات كارگري و دست نوازش كشيدن به سر عده اي و راندن عده‌‏اي ديگر نيز ، جز وظايف روابط كار وزارت كار باشد . وي ، در پايان با اشاره به انتخابات كانون عالي شوراها ، گفت ‌‏: 3 ماه است نهادهاي كارگري را به بهانه واهي غير قانوني بودن انتخابات ، از پرداختن به حقوق كارگران دور كرده و به حاشيه كشيده اند كه گويا اين نيز يكي ديگر از وظايف وزارت كار است . پايان پيام

وزير كار يواش آمد , يواش رفت

وزير كار يواش آمد , يواش رفت "ايران سرنگ" قزوين هم تعطيل شد 120 كارگر ديگر به خيل بيكاران كشور پيوستند شايد سفر
وزير كار مي توانست منشا خير باشد ، اما نشد
تهران- خبرگزاري كار ايراننماينده كارگران استان قزوين ، گفت ‌‏: شركت ايران سرنگ كه 120 كار داشته و از نظر توليد و بازار
فروش نيز مشكلي ندارد ، تعطيل شد ، اما نكته جالب اينجاست كه اين تعطيلي همزمان با سفر وزير كار به استان قزوين اتفاق افتاد . به گزارش خبرنگار گروه كارگري ايلنا , "عيد علي كريمي" ، گفت ‌‏: شركت "ايران سرنگ" كه در زمينه توليد سرنگ‌‏هاي طبي فعاليت مي كرد ، به دليل مشكلات شديد مالي تعطيل و 120 كارگر اين شركت ، به خيل بيكاران كشور افزوده شدند ، اين در حالي است كه همزمان با تعطيلي اين شركت , وزير كار به استان قزوين سفر كرده ، اما حاضر نشده بود با نمايندگان جامعه كارگري حتي براي 10 دقيقه گفتگو كرده و مشكلات صنعت و اشتغال را از زبان كارگران بشنود . وي ، دليل تعطيلي ايران سرنگ را كم لطفي شركت "پخش فردوس" و وزارت صنايع و معادن دانست و گفت : ايران سرنگ مبلغ 100 ميليون تومان از شركت پخش فردوس بابت فروش توليدات خود طلبكار است ، اما همزمان با تغييرمديريت پخش فردوس ، پرداخت مطالبات ايران سرنگ نيز به فراموشي سپرده شد كه همين امر باعث بحران و تعطيلي اين شركت شد . كريمي ، به 150 ميليون تومان وام بحران مصوب در كميسيونهاي استان قزوين كه قرار بود به ايران سرنگ پرداخت شود ، اشاره كرد و گفت‌‏ : مراحل بررسي اختصاص وام 150 ميليون توماني به ايران سرنگ در نهادهاي تصميم گير استان قزوين به پايان رسيد ، اما پيگيري وپرداخت اين مبلغ در وزارت صنايع به فراموشي سپرده شده و همين امر ايران سرنگ را به تعطيلي كشيد . وي ، به بازار مناسب فروش و امكانات توليد سرنگ در داخل كشور اشاره كرد و گفت ‌‏: با اين وجود ، كارگران ايران سرنگ حدود 4 ماه است حقوق نگرفته اند و مديريت آن نيز به ناچار و در اثر كم لطفي هاي مسوولان ، تن به تعطيلي كارخانه داده است .كريمي ، وزير كار را مخاطب قرار داد و گفت ‌‏: اگر قرار بود سفر وزراي دولت به استانها ، در صنعت و حفظ اشتغال تاثير گذار باشد ، نمي بايست همزمان با سفر وزير كار به استان قزوين ، كارخانه اي با اين حجم توليد و اين تعداد كارگر تعطيل شود .وي ، با اشاره به مراجعات مكرر كارگران ايران سرنگ به خانه كارگر كه در اثر تعويق حقوقشان صورت گرفته بود ، تاكيدكرد : تعامل وزراي دولت با تشكلات كارگري اهميت دارد و اگر وزير كار حتي تماس كوچكي با تشكلات كارگري مي گرفت و از موقعيت اشتغال و صنعت استان قزوين از زبان منتقدانه تشكلات كارگري با خبر مي‌‏شد ، شايد مي توانستيم مانع تعطيلي ايران سرنگ بشويم و آنگاه سفر وزير كار منشا خير مي شد . پايان پيام

به گزارش ايسنا،مرگ يك نفر در هر ساعت بر اثر آلودگي هوا

به گزارش ايسنا، مدير طرح جامع كاهش آلودگي هواي تهران با اشاره به تصويب 9 محور طرح جامع كاهش آلودگي هواي تهران در كميته كاهش آلودگي هوا تصريح كرد: اگر سازمانها مجري هر يك از اين محورها كوتاهي كنند، سازمان حفاظت محيط زيست بر اساس وظيفه ذاتي خود، به طور مستقل رأسا وارد عمل خواهد شد.
وي با اشاره به آمار وزارت بهداشت در خصوص فوت هر ساعت يك نفر در اثر آلودگي هوا در روزهاي بحراني آلودگي تهران گفت: سالانه بيش از 500 گرم آلاينده ذرات معلق وارد بدن هر تهراني مي‌شود، در حالي كه بدن تنها توانايي پايش 230 گرم آلاينده را در سال دارد.

Monday, January 30, 2006

بار ديگر معدن" سنگرود" تعطيل شد

بار ديگر معدن" سنگرود" تعطيل شد 620 كارگر اين معدن يك سال حقوق دريافت نكرده اندوعده هاي مسئولان تحقق نيافت، كارگران به تهران مي آيند
تهران- خبرگزاري كار ايرانمعدن" سنگرود" گيلان بار ديگر به دليل عدم توان مالي شركت اكتشاف حفاري تعطيل شد و اين در حالي است كه حقوق يك ساله 620 تن از كارگران اين واحد معدني هنوز پرداخت نشده است. به گزارش خبرنگار گروه كارگري ايلنا, معدن سنگرود در تاريخ 5/11/84 در حالي تعطيل شد كه شركت اكتشاف حفاري توان مالي و امكانات لازم براي بهره‌‏برداري معدن را در اختيار نداشته و با وجود اينكه معدن طي دو ماه گذشته توسط كارگران آماده بهره برداري شده بود بار ديگر به حالت تعطيل در آمد . بنا بر اين گزارش صدها كارگر ديروز در تجمع اعتراض‌‏آميز جاده اصلي لوشان را مسدود كرده و اين بار در شرايطي اعتراض خود را اظهار مي داشتند كه از وعده‌‏هاي مسوولان دلسرد شده بودند . همچنين كارگران اعلام داشتند كه چنان چه مشكلاتشان تا روز شنبه برطرف نشود به تهران آمده و تا دريافت حقوق معوقه و از سرگيري كار معدن در تهران باقي خواهند ماند . بنا بر اين گزارش، استاندار گيلان قول داد ه تا مشكلات كارگران قبل از روز شنبه برطرف شود . پايان پيام

يك عضو هيات موسس كانون نويسندگان ايران به دادسرا احضار شد

يك عضو هيات موسس كانون نويسندگان ايران به دادسرا احضار شد
تهران- خبرگزاري كار ايران يوسف عزيزي بني‌‏طرف، عضو هيات موسس كانون نويسندگان ايران به شعبه سوم دادسراي ناحيه 7 عمومي و انقلاب تهران احضار شد.به گزارش خبرنگار "ايلنا"، اين نويسنده و روزنامه‌‏نگار بايد صبح روز سه‌‏شنبه 18 بهمن ماه جاري در شعبه مزبور حاضر و ضمن تفهيم اتهام به سوالات بازپرس پرونده پاسخ دهد.پيش از اين پرونده اين عضو كانون نويسندگان ايران در دادگاه انقلاب استان خوزستان مطرح بود كه در نهايت با قرار عدم صلاحيت، پرونده وي به دادسراي عمومي و انقلاب تهران ارجاع شد.اتهام يوسف عزيزي بني‌‏طرف، اقدام عليه امنيت ملي عنوان شده است.اين نويسنده و روزنامه‌‏نگار پيش از اين 65 روز را در بازداشت به سر برد كه در نهايت با قرار وثيقه 20 ميليون توماني آزاد شد.پايان پيام

Sunday, January 29, 2006

منتظري . حكم 67 مصاحبه با نيوزويك



يكشنبه 9 بهمن 1384
‏مشروح مصاحبه خبرنگار هفته نامه نيوزويك ‏ ‏با آيت الله منتظري
يادم هست وقتي كه آقايان نامه از آيت الله خميني براي اعدام مجاهدين‏ ‏خلق گرفتند، بعد نامه دومي را براي اعدام كمونيست ها از ايشان گرفتند،‏ ‏آقاي خامنه اي - آن روز رئيس جمهور بود - داخل همين خانه به من گفت:‏ ‏"يك عده آمده اند به من گفته اند از امام يك نامه گرفته اند براي اعدام‏ ‏كمونيست ها، و خيلي كار بدي است." گفتم: "آن روز كه نامه گرفتند‏ ‏مجاهدين خلق را كه بالاخره مسلمان بودند اعدام نمايند و دو هزار و‏ ‏هشتصد نفرشان را اقلا اعدام كردند چطور شما آن را هيچ نگفتي؟" ايشان‏ ‏گفت : "مگر نامه ديگري نوشته اند؟"

‏بسمه تعالي ‏ ‏‏ ‏خبرنگار: با توجه به اينكه حضرتعالي يكي از بنيانگذاران حكومت‏ ‏جمهوري اسلامي هستيد آن حكومتي كه شما پيش خودتان در اوائل‏ ‏انقلاب فرض مي‎كرديد، اين حكومت كه الان هست همان است يا اگر‏ ‏نيست چه فرقي با آن دارد؟‏ ‏آيت الله منتظري : اعوذ بالله من الشيطان الرجيم - بسم الله الرحمن الرحيم‏ ‏و به نستعين .‏ ‏متأسفانه آن حكومتي كه آيت الله خميني در پاريس به مردم وعده مي‎داد ما‏ ‏هم در ايران براي آن تبليغ مي‎كرديم آن گونه كه مي‎خواستيم نشد. اگر يادتان‏ ‏باشد شعاري كه مردم مي‎دادند و خود آيت الله خميني هم به مردم‏ ‏مي‎گفتند: "استقلال ، آزادي و جمهوري اسلامي " بود. آزادي معنايش اين‏ ‏نيست كه فقط مسئولين آزاد باشند هر چه مي‎خواهند بگويند و انجام دهند،‏ ‏معنايش اين است كه مردم حرفشان را بتوانند بزنند. ما مي‎بينيم كه مولا‏ ‏اميرالمؤمنين (ع ) وقتي كه حكومت پيدا كردند با اينكه ايشان معصوم بودند‏ ‏فرمودند: "فلا تكفوا عن مقالة بحق او مشورة بعدل فاني لست في نفسي بفوق‏ ‏ان أخطيء و لا آمن ذلك من فعلي الا ان يكفي الله " (خطبه 216 نهج البلاغه ) باز‏ ‏نداريد خودتان را از گفتار حق و مشورت عادلانه ، زيرا من ذاتا بالاتر از خطا‏ ‏نيستم و از آن در كار خود ايمن نمي باشم مگر خدا مرا كفايت نمايد.‏ ‏اگر كسي به عنوان نصيحت چيزي بگويد، آقايان با او خيلي تند برخورد‏ ‏مي‎كنند. اگر يادتان باشد اينجانب يك سخنراني به مناسبت سيزده رجب‏ ‏- سال 1376 - در اين حسينيه كردم و به عقيده خودم اين سخنراني دفاع از‏ ‏انقلاب و اسلام و آيت الله خميني بود، متجاوز از پنج سال مرا در همين خانه‏ ‏محصور كردند. و از آن روز تا حالا هشت سال است درب اين حسينيه را‏ ‏بسته اند. حسينيه اي كه داخلش درس فقه گفته مي‎شد، مراسم سوگواري‏ ‏ائمه (ع ) انجام مي‎شد. فقط عكس آيت الله خميني و آقاي خامنه اي را به‏ ‏ديوار اين حسينيه زده اند و در آن را بسته اند. خانه اي در اصفهان دفتر بنده‏ ‏بود و آنجا درس ، بحث ، مباحثه و مسائل ديني گفته مي‎شد، دادگاه ويژه‏ ‏روحانيت جلويش را گرفت ، يكي از قضات دادگاه ويژه حكم كرده كه خانه‏ ‏فروخته شود و به نفع آنها مصادره شود. خانه اي هم در مشهد دفتر من بود،‏ ‏آن را هم توقيف كرده اند. در حالي كه آنجا فقط درس و بحث و مباحثه بود.‏ ‏وقتي كه با بنده كه به قول شما خود از پايه گذاران نظام بوده ام اين گونه‏ ‏برخورد مي‎شود، واي به حال ديگران .‏ ‏در زمان اميرالمؤمنين (ع ) افراد عليه خود حضرت شعار مي‎دادند. عبدالله‏ ‏بن كواء در نماز عليه خود ايشان شعار داد، اصحاب و حضرت نگفتند‏ ‏بگيريد و با آنها برخورد كنيد. حضرت امير مادامي كه خوارج قيام مسلحانه‏ ‏نكردند و دست به كشتن نزدند با آنان برخورد نكرد، ما اصلا جايي نداريم كه‏ ‏در زمان پيغمبر(ص ) يا اميرالمؤمنين (ع ) كسي را به عنوان مخالف سياسي‏ ‏بازداشت و محاكمه كرده باشند، بازداشت سياسي و محاكمه سياسي در‏ ‏صدر اسلام نداشتيم . در زمان ما آقاي گنجي حرف زده و مطلب نوشته‏ ‏است ، قيام مسلحانه كه نكرده ، اسلحه هم كه ندارد، چند سال او را در زندان‏ ‏به حال بد و گاه در انفرادي نگه داشته اند و حتي حقوق بشر و زنداني نسبت‏ ‏به او رعايت نشده است . اينجانب كه يكي از پايه گذاران انقلاب بودم‏ ‏سالهاست از حقوق سياسي محروم مي‎باشم و اموال مرا مصادره مي‎كنند و‏ ‏هيچ روزنامه اي جرأت ندارد يك كلمه از من بنويسد، آيا اين معناي آزادي‏ ‏است ؟! آن آزادي كه مي‎خواستيم اين بود؟!‏ ‏شعار مردم "جمهوري اسلامي " بود. آيت الله خميني مي‎فرمودند:‏ ‏"جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم نه يك كلمه زياد". و خود ايشان بارها‏ ‏مي‎فرمودند: "ميزان رأي ملت است ". جمهوري يعني حكومت مردمي .‏ ‏اسلامي هم يعني حكومت بر اساس موازين اسلام . اين خواسته همه بود.‏ ‏حالا مي‎گويند: آيت الله خميني (ره ) به جمهوريت نظر نداشته است .‏ ‏نمي دانند كه اين توهين به آيت الله خميني (ره ) است . معنايش اين است كه‏ ‏آيت الله خميني خداي ناكرده آدم دروغگويي بود، كه جمله اي را به مردم‏ ‏القا مي‎كرد ولي مقصود واقعي اش نبود; مي‎گفته "ميزان رأي ملت است " ولي‏ ‏با مردم صادق نبوده است . من يادم هست ايشان در پاريس گفتند: "حتي‏ ‏كمونيستها در اظهار نظر آزادند". يعني فقط كساني كه قيام مسلحانه بكنند‏ ‏بايد با آنها برخورد بشود. مردم بايد آزاد باشند و حرفشان را بزنند. حال آن‏ ‏كه من مسلمان يك صحبت كردم بيش از پنج سال محصور و اموال من هنوز‏ ‏هم در توقيف آقايان است . هنوز هم از حقوق شهروندي محرومم .‏ ‏چند روز گذشته آقاي رئيس جمهور گفت : حقوق بشر در ايران رعايت‏ ‏مي‎شود. اين سخنان براي من وقتي مي‎شنوم به طنز شبيه تر است . وقتي‏ ‏مي‎بينم با حقوق امثال من اين گونه برخورد مي‎كنند و مرا از حقوق خودم‏ ‏محروم مي‎كنند چگونه باور كنم حقوق ديگران را تضييع نمي كنند. بالاخره‏ ‏به شعارهايي دلشان را خوش كرده اند، و الان هم به اسم آيت الله خميني هر‏ ‏كاري مي‎خواهند مي‎كنند. در صورتي كه بر خلاف نظر ايشان است . به اسم‏ ‏اسلام كارهايي را انجام مي‎دهند و در نتيجه نسل جوان از اسلام هم زده‏ ‏شده اند. اسلام دين رحمت و عطوفت است . قرآن 114 سوره دارد، 113‏ ‏سوره اولش (بسم الله الرحمن الرحيم ) است ، يعني به نام خداوند بخشنده‏ ‏مهربان . قرآن به پيغمبر(ص ) مي‎گويد: (فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت‏ ‏فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم واستغفر لهم و شاورهم في‏ ‏الامر) در اثر رحمت خدا اي پيغمبر تو نرمخو هستي ، اگر غليظ و خشن‏ ‏بودي مردم از تو دور و پراكنده مي‎شدند، مردم را عفو كن ، طلب مغفرت‏ ‏برايشان بكن - لابد آدمهايي را كه كار خلاف كرده اند مي‎گويد ببخش - با اينها‏ ‏در امور هم مشورت كن . يعني مخالفين را ببخش و با آنها مشورت كن . اين‏ ‏دين اسلام است اما متأسفانه با مثل آقاي اكبر گنجي كه اظهارنظراتي كرده‏ ‏است اين گونه برخورد مي‎كنند، و همه دنيا اعتراض مي‎كنند و كسي هم گوش‏ ‏نمي دهد.‏ ‏من براي خودم نمي گويم ، حقوق ديگران هم به بهانه هاي مختلف از دست‏ ‏مي‎رود. وكيل دادگستري را مي‎گيرند زندان مي‎كنند براي اينكه از محكومين‏ ‏سياسي دفاع كرده است . يك آدم دانشمندي را كه سالها خدمت كرده به‏ ‏بهانه هايي زندان مي‎كنند.‏ ‏آن حكومتي كه ما مي‎خواستيم اين نبود. حالا اميدواريم ان شاءالله مسئولين‏ ‏كمي به فكر بيفتند تجديد نظر كنند و ببينند نسل جوان را دارند از دست‏ ‏مي‎دهند. يك جوري رفتار بكنند كه نسل جوان نسبت به اسلام بيشتر از اين‏ ‏بدبين نشوند.‏ ‏‏ ‏خبرنگار: آيا به نظر شما نشانه هايي از اين تجديدنظر و تفكر جديد بين‏ ‏مسئولين ديده مي‎شود؟‏ ‏آيت الله منتظري : نه ظاهرا; من كه نديدم . اگر بود علامتي پيدا بود. در هر‏ ‏حال تا مادامي كه در كارها تجديدنظر نكنند وضع همين است و خطرناك هم‏ ‏هست . ان شاءالله خدا به دل مسئولين بيندازد كه در درونشان تغيير يابند.‏ ‏‏ ‏خبرنگار: سؤال ديگر اين است كه به نظر بسياري از صاحب نظرها بحران‏ ‏اصلي كه در حال حاضر گريبان گير جمهوري اسلامي هست بحران‏ ‏مشروعيت است ، آيا به نظر شما اين نظر درست است ؟ اگر درست است‏ ‏دليل آن چيست ؟‏ ‏آيت الله منتظري : براي اينكه مشكل مشروعيت پيش نيايد حكومت بايد بر‏ ‏اساس خواست مردم باشد. خود پيغمبراكرم (ص ) با اينكه در قرآن كريم‏ ‏آمده است : (النبي أولي بالمؤمنين من انفسهم ) تا مادامي كه مردم با پيغمبر‏ ‏بيعت نكردند متصدي حاكميت نشد. اميرالمؤمنين علي (ع ) تا مادامي كه‏ ‏مردم بيعت نكردند متصدي حكومت نشد. امام حسن مجتبي (ع ) در نامه اي‏ ‏كه به معاويه مي‎نويسد مي‎گويد: وقتي كه اميرالمؤمنين از دنيا رفت "ولاني‏ ‏المسلمون الامر من بعده " مسلمانها بعد از پدرم مرا ولي قرار دادند. همه‏ ‏تكيه شان روي بيعت و روي خواست مردم بود با اينكه آنها معصوم بودند، با‏ ‏اينكه حكومت واقعا حق آنان بود، با اين حال بر بيعت اتكا مي‎كردند.‏ ‏آيت الله خميني بارها مي‎فرمود: "ميزان رأي مردم است ". بنابراين وقتي كه‏ ‏بنا باشد مردم يك حاكميتي را نخواهند با آن بيعت نمي كنند، و اينجاست كه‏ ‏بحران مشروعيت پيش مي‎آيد.‏ ‏‏ ‏خبرنگار: خيلي از صاحب نظران خارجي مي‎گويند كه جمهوري اسلامي‏ ‏يك جمله متناقضي است . يعني هيچ حكومتي نمي تواند هم جمهوري‏ ‏باشد و دموكراتيك هم اينكه اسلامي باشد، نظر شما در مورد اينها‏ ‏چيست ؟‏ ‏آيت الله منتظري : ببينيد مردم ايران اكثريت قاطعشان مسلمانند، اين را‏ ‏نمي شود منكر شد، چه شيعه و چه سني همه مسلمان هستند. دين مقدس‏ ‏اسلام بر حسب آنچه از كتاب و سنت به دست مي‎آيد ديني نيست كه فقط‏ ‏مسائل اخلاقي و عبادي را ذكر كند، بلكه تمام شئون مردم را اسلام زير نظر‏ ‏دارد، و حتي راجع به حاكميت از قرآن و سنت استفاده مي‎كنيم كه چه‏ ‏شرايطي براي حاكم هست ، اكثريت قاطع مسلمانند; بنابراين مردم رأي‏ ‏مي‎دهند كه حاكم بر اساس موازين اسلامي حكومت كند و اين خواست‏ ‏اكثريت مردم است . و اين دو با هم تناقضي ندارند. البته جمهوري اسلامي‏ ‏بايد به مردم بگويد اسلام حق است و از اسلام دفاع نمايد، اما چماقي نبايد‏ ‏باشد. خدا به پيغمبر در قرآن مي‎گويد: (فذكر انما انت مذكر لست عليهم‏ ‏بمصيطر) اي پيغمبر تو تذكر بده ، تو تذكر دهنده اي ، تو سيطره بر مردم‏ ‏نداري . نمي تواني چماقي برخورد كني . بنابراين دين و حكومت نبايد‏ ‏ديكتاتوري باشد. از باب اينكه اكثريت قاطع مردم مسلمان هستند و در‏ ‏رژيم هاي سابق موازين اسلامي رعايت نمي شد گفتند: جمهوري اسلامي ،‏ ‏يعني حكومت مردمي كه خواهان اسلامند; و چون خواهان اسلامند بر طبق‏ ‏موازين اسلام بايد باشد، تركيب اين دو از اين جهت بوده است .‏ ‏‏ ‏خبرنگار: البته ايراد اصلي كه اين صاحب نظرها دارند به ولايت فقيه‏ ‏برمي گردد. مي‎گويند اصل ولايت فقيه با جمهوريت و دموكراسي سازگار‏ ‏نيست ، مي‎گويند به هرحال حكومت مي‎تواند ولايت فقيه باشد ولي ديگر‏ ‏نمي تواند جمهوري و دموكراتيك باشد.‏ ‏آيت الله منتظري : اين ايراد وقتي پيش آمد كه آقايان آمدند كلمه "مطلقه " را‏ ‏هنگام بازنگري و در بحبوحه فوت آيت الله خميني اضافه كردند. من با اينكه‏ ‏خود از بنيانگذاران تئوري ولايت فقيه در مجلس خبرگان اول بودم به‏ ‏"ولايت مطلقه " رأي ندادم ، براي اينكه قبول نداشتم .‏ ‏ولايت فقيه در نوشته ها و كتابهايم هست ولي مطلقه نيست . ولايت از آن‏ ‏فقيه است چون وقتي كسي مي‎خواهد بر طبق موازين اسلام حاكميت داشته‏ ‏باشد بايد آگاه به موازين اسلام باشد يعني فقيه باشد. ما در مجلس خبرگان‏ ‏مثال مي‎زديم مي‎گفتيم در شوروي سابق چون مي‎خواستند كشور را بر‏ ‏اساس نظريه ماركسيسم اداره كنند آنكه ايدئولوگ ماركسيسم بود سر كار‏ ‏مي‎آوردند تا بداند موازين ماركسيسم را چطور پياده كند، حالا وقتي كه‏ ‏بناست جمهوري بر طبق موازين اسلام در كشور باشد بايد حاكم كسي باشد‏ ‏كه كارشناس موازين اسلام مي‎باشد، و از آن به كلمه "فقيه " تعبير مي‎گردد.‏ ‏قرآن كريم هم مي‎گويد: (هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون ) آيا عالم‏ ‏و غير عالم با هم مساويند؟ قرآن مي‎گويد: (افمن يهدي الي الحق احق ان يتبع‏ ‏امن لا يهدي الا ان يهدي ) كسي كه به حق هدايت مي‎كند سزاوار است مورد‏ ‏پيروي قرار گيرد يا كسي كه خودش بايد هدايت شود. معناي ولايت فقيه‏ ‏همين حد است كه ولي فقيه بر طبق موازين اسلام حكومت كند. نه اينكه در‏ ‏همه كارها دخالت نمايد. سياست خارجي ، اقتصاد، فرهنگ و...هر يك‏ ‏خودش بايد متخصصيني داشته باشد تا طبق مصلحت اسلام كار كنند. اين‏ ‏درست نيست كه يك نفر همه كاره باشد. بنابراين منظور از ولايت فقيه اين‏ ‏بود كه يك فقيه كارشناس مسائل اسلامي در رأس باشد، چون بناست كشور‏ ‏بر اساس موازين اسلام اداره شود. آيت الله خميني به همين اعتقاد داشت و‏ ‏بيش از اين نمي گفت .‏ ‏‏ ‏خبرنگار: به نظر شما دليل اين صحبتها كه در مورد حكومت اسلامي - به‏ ‏جاي جمهوري اسلامي - گفته مي‎شود و نظريه كشف شدن ولي فقيه‏ ‏چيست ؟‏ ‏آيت الله منتظري : اين حرفها بي اساس است .‏ ‏‏ ‏خبرنگار: اگر بي اساس هم باشد آيا به نظر شما چه هدفي دارند؟‏ ‏آيت الله منتظري : لابد كساني مي‎خواهند حكومت از خودشان باشد. بعضي‏ ‏از آقايان گفتند كه ولايت فقيه نصب از طرف خداست و شخص خاص را ما‏ ‏كشف كرده ايم ، يعني خداوند يك فرد را نصب كرده است ; در صورتي كه اگر‏ ‏نصب درست باشد، نصب كننده به عنوان كلي "فقيه " را نصب كرده است .‏ ‏پس همه فقهاي عدول منصوب هستند نه يك شخص خاص . طرح‏ ‏حكومت اسلامي هم به جاي جمهوري اسلامي درست نيست چون‏ ‏پيغمبر(ص ) با اينكه پيغمبري اش از طرف مردم نبود اما حاكميتش را بر اثر‏ ‏بيعت با مردم به دست آورد. اميرالمؤمنين هم همين طور. پس بايد بيعت‏ ‏باشد، و ولايت مطلقه كه يك نفر همه كاره باشد و كاري به رأي و نظر مردم‏ ‏نداشته باشد را ما قبول نداريم .‏ ‏‏ ‏خبرنگار: با توجه به تمام اين صحبتهايي كه شد فكر مي‎كنيد كه در آينده‏ ‏نزديك يا آينده دور تغييري حاصل بشود، يعني آيا تغييري مثلا در‏ ‏حوزه ها به وجود مي‎آيد؟‏ ‏آيت الله منتظري : من علم غيب ندارم و از آينده خبر ندارم ، بستگي به اين‏ ‏دارد كه آقايان تجديدنظر كنند. و اگر تجديدنظر نشود مردم به اين شعارها و‏ ‏به اين چيزها قانع نمي شوند. آقايان وقتي كه مي‎روند يك جا و مردم مي‎آيند‏ ‏به استقبال ، خيال مي‎كنند اينها همه پيرو و مطيع آنان هستند. من خودم يك‏ ‏بار به آيت الله خميني گفتم : آقا! اين مردم كه اينجا آمده اند و براي شما شعار‏ ‏مي‎دهند خيال نكنيد اينها همه موافق اين روشهاي حكومتي هستند.‏ ‏بعضي ها از رفتار حاكميت دلشان خون است ، اما چون مسلمانند به شما‏ ‏اعتقاد دارند براي اينكه يك مرجع تقليد هستيد، اما مسائل را خوب‏ ‏مي‎فهمند. اشكالي كه بعضي به من مي‎گرفتند اين بود كه من دو سه ماه يك‏ ‏بار مي‎رفتم مسائل را به ايشان تذكر مي‎دادم ، در عوض يك عده اي ناراحت‏ ‏بودند و مي‎رفتند چيزهاي ديگري مي‎گفتند. من به ايشان گفتم : آقا! من‏ ‏مي‎خواهم تا پنجاه سال ديگر سوژه اي عليه شما نباشد و انتقاد نكنند، يك‏ ‏رفتارهايي در آينده عليه شما سوژه مي‎شود. من به عنوان خيرخواهي چون‏ ‏به ايشان علاقه داشتم مي‎رفتم تذكر مي‎دادم ، وظيفه ام بود. اين وظيفه‏ ‏همگاني است ، كساني كه ساكت مي‎شوند در اين مسائل گناه مي‎كنند.‏ ‏‏ ‏خبرنگار: بزرگترين اشتباهات آن دوره را در چه چيزي مي‎دانيد؟‏ ‏آيت الله منتظري : به طور خلاصه كساني خودشان را مطلق مي‎گرفتند و‏ ‏مي‎رفتند به ايشان حرفهايي مي‎زدند ايشان هم معصوم كه نبودند خواهي‏ ‏نخواهي تحت تأثير قرار مي‎گرفتند. ما معيار را نبايد فقط شخص آيت الله‏ ‏خميني بدانيم ، ايشان هم خود را معصوم نمي دانستند. بايد ببينيم كتاب و‏ ‏سنت چه گفتند و ائمه (ع ) رفتارشان چگونه بوده ، آنها ملاك و معيار‏ ‏هستند.‏ ‏‏ ‏خبرنگار: من منظورم اشتباهات حكومت در زمان ايشان بود.‏ ‏آيت الله منتظري : از اشتباهات حكومت همين بگير و ببندها كه آن روز هم‏ ‏بود، زندان كردن افراد، بسياري از اعدامها كه در زندانها اتفاق افتاد، اينها و‏ ‏امثال اينها كارهاي خلاف بود.‏ ‏‏ ‏خبرنگار: بجز اعدامها ديگر چه ؟‏ ‏آيت الله منتظري : وعده هايي كه به مردم داده شد مثل آزادي و به آن عمل‏ ‏نشد. حقوق شهروندي افراد خيلي جاها تضييع مي‎شد. در اينجا باز هم من‏ ‏موعظه مي‎كنم اينهايي كه متصدي امور هستند تجديدنظر كنند و روش خود‏ ‏را اصلاح نمايند.‏ ‏‏ ‏خبرنگار: حضرت آيت الله ! آيا خود شما گاهي افسوس مي‎خوريد كه يك‏ ‏كاري را بايد مي‎كرديد كه اين كار انجام نشد؟‏ ‏آيت الله منتظري : بنده تا آن اندازه كه قدرت داشتم فعاليت مي‎كردم و خيلي‏ ‏كارهاي ديگر شايد آن وقت به ذهنم نيامد كه انجام دهم ، من هم معصوم‏ ‏نيستم . ولي همين مسأله زندانها را من به ايشان نامه نوشتم و تعقيب كردم .‏ ‏من يادم هست وقتي كه آقايان نامه از آيت الله خميني براي اعدام مجاهدين‏ ‏خلق گرفتند، بعد نامه دومي را براي اعدام كمونيست ها از ايشان گرفتند،‏ ‏آقاي خامنه اي - آن روز رئيس جمهور بود - داخل همين خانه به من گفت :‏ ‏"يك عده آمده اند به من گفته اند از امام يك نامه گرفته اند براي اعدام‏ ‏كمونيست ها، و خيلي كار بدي است ." گفتم : "آن روز كه نامه گرفتند‏ ‏مجاهدين خلق را كه بالاخره مسلمان بودند اعدام نمايند و دو هزار و‏ ‏هشتصد نفرشان را اقلا اعدام كردند چطور شما آن را هيچ نگفتي ؟" ايشان‏ ‏گفت : "مگر نامه ديگري نوشته اند؟" گفتم : "شما كه رئيس جمهور هستي‏ ‏وقتي از آن نامه خبر نداري چه رئيس جمهوري هستي ؟!" آن وقت نامه دوم‏ ‏را كه گرفته بودند براي كمونيست ها ايشان فهميده بود و عصباني بود.آقاي‏ ‏خامنه اي مي‎گفت : ما وقتي مي‎آييم اينجا اخبار دو سه ماهه را از شما كسب‏ ‏مي‎كنيم و ما مي‎بينيم شما منبع اخبار كشور هستيد.‏ ‏يادم هست نامه اول كه از آيت الله خميني گرفته بودند راجع به مجاهدين‏ ‏خلق ، دو روز بعد يكي از قضات آمد و نامه را نشان داده و گفت ما چه كنيم با‏ ‏اين نامه ؟ من آن روز اصلا خوابم نبرد. خيلي فكر كردم تا اينكه نامه اي براي‏ ‏آيت الله خميني نوشتم و يك نسخه اش را هم فرستادم براي شوراي عالي‏ ‏قضايي آن زمان تا از اين اعدامها جلوگيري شود. منظور اين است كه اين‏ ‏مسائل را آن اندازه كه از من برمي آمد تعقيب مي‎كردم ، اما خيلي از آنها را هم‏ ‏شايد آن وقت توجه نداشتم .‏ ‏‏ ‏خبرنگار: حالا ما بپردازيم به مسأله هسته اي ايران ، دولتهاي غربي‏ ‏همان طور كه مي‎دانيد دغدغه خاطري دارند در مورد برنامه هسته اي ايران ،‏ ‏آيا به نظر شما حق دارند كه اين دغدغه خاطر را داشته باشند؟‏ ‏آيت الله منتظري : آن روزها مثلي مي‎گفتند خرما خورده نمي تواند به ديگري‏ ‏بگويد خرما نخور. آمريكايي ها در هيروشيما و ناكازاكي بمب اتمي انداختند‏ ‏و اين همه مردم را تلف كردند و الان هم سلاح هسته اي دارند. روسيه ، هند،‏ ‏پاكستان ، اسرائيل و فرانسه هم دارند. حالا چطور به ايران ايراد مي‎گيرند؟‏ ‏اينها نمي توانند به ايران بگويند شما از انرژي هسته اي حتي استفاده‏ ‏صلح آميز هم نكنيد. اينجا سازمان ملل مسئوليت دارد. سازمان ملل بايستي‏ ‏به آمريكا و اروپا بگويد خودتان كه سلاح هسته اي داريد بياييد اول اينها را‏ ‏نابود كنيد، ايران هم اگر داشته باشد بايد نابود كند. من نمي گويم ايران سلاح‏ ‏دارد يا ندارد اما ايران مدعي است من مي‎خواهم از انرژي هسته اي استفاده ‏ ‏صلح آميز كنم و اين يك حق مشروع است . سازمان ملل بايد عدالت را‏ ‏رعايت كند. آمريكا و كشورهاي ديگر را نگذارد سوء استفاده كنند، ايران را‏ ‏هم نگذارد سوءاستفاده كند. اما اينكه اصلا انرژي هسته اي نداشته باشد‏ ‏مطلب نادرستي است .‏ ‏‏ ‏خبرنگار: با توجه به اينكه آمريكا نمي خواهد كه ايران حتي فن آوري‏ ‏هسته اي داشته باشد و با توجه به اينكه آمريكا تنها ابرقدرت موجود در‏ ‏دنياست ، آيا شما نگران اين نيستيد آمريكا و يا اسرائيل با توجه به‏ ‏صحبتهايي كه الان مي‎شود، يعني عدم همكاري ايران ، حمله كنند به‏ ‏مناطق استراتژيك ايران ؟‏ ‏آيت الله منتظري : بايد مسئولين با زبان ديپلماسي اين مسأله را حل كنند و‏ ‏نگذارند كار به بحران و جنگ برسد. اينكه ما به طور كلي با آمريكا قطع رابطه‏ ‏كنيم درست نيست . بايد با زبان ديپلماسي كار كنند تا روابط دوستانه بشود،‏ ‏اين وظيفه مسئولين است . مسئولان نبايد تندي بكنند تا آنها لج كنند،‏ ‏سياستمداران در سياست نبايد به دنبال لجبازي و بحران آفريني باشند. من‏ ‏يادم هست آمريكايي ها وقتي كه در ويتنام جنگ مي‎كردند، در پاريس با‏ ‏ويتنامي ها نشستهاي دوستانه و ديپلماتيك داشتند.‏ ‏‏ ‏خبرنگار: آيا شما از آن دسته سياستمداراني هستيد كه مي‎گويند: ما تا‏ ‏رابطه مان را با آمريكا برقرار نكرده و مشكلاتمان را با آمريكا حل نكنيم‏ ‏رابطه ما كلا با دنياي خارج حل نمي شود؟‏ ‏آيت الله منتظري : اگر ما با آن كشور روابط نداشته باشيم هر دو ضرر مي‎كنيم .‏ ‏حتي اشغال سفارت آمريكا - با اينكه من خودم آن وقت تأييد مي‎كردم - كار‏ ‏اشتباهي بود. سفارت آمريكا را اشغال كردن يعني جزئي از كشور آمريكا را‏ ‏اشغال كردن ، و اين كار درستي نبود.‏ ‏‏ ‏خبرنگار: پس برگرديم به آن سؤال قبل ; اگر افسوس مي‎خوريد كه شايد‏ ‏مي‎توانستيد يك كاري كنيد اين اشغال سفارت يكي از آنها بوده ؟‏ ‏آيت الله منتظري : درست است . در جو و تلقي آن روزها خيلي ها از جمله ما‏ ‏اين حركت را تأييد مي‎كرديم .‏ ‏‏ ‏خبرنگار: در مورد اين صحبتهاي جديد آقاي احمدي نژاد در مورد كشتار‏ ‏يهوديها و هلوكاست و اينها چي فكر مي‎كنيد، دليل اين صحبتها چيست ؟‏ ‏آيت الله منتظري : اين حرف را سابقا من در نوشته هايم داشتم كه فرض‏ ‏مي‎كنيم كه نازي ها و لهستاني ها و اتريشي ها شش ميليون يهودي را قتل عام‏ ‏كردند چرا غرامتش را فلسطيني ها بدهند؟ اسرائيل را بر همين اساس با زور‏ ‏درست كردند، از اين جهت ما مي‎گوييم مشروع نيست . شصت هفتاد سال‏ ‏پيش دولت اسرائيل وجود نداشت ، در حال حاضر بايد سازمان ملل فكر‏ ‏اساسي بكند و نگذارد حقوق فلسطيني ها كه آواره شده اند پايمال شود. به‏ ‏عقيده من يك انتخابات همگاني بايد بشود. يهود و مسلمانها و مسيحيان‏ ‏همه رأي بدهند و يك حاكميتي انتخاب نمايند، نه اينكه امكانات دست‏ ‏اسرائيل باشد و فلسطيني ها حق نداشته باشند.‏ ‏‏ ‏خبرنگار: يك سؤال آخر هم هست كه آيا در شرايط حاضر فكر مي‎كنيد اين‏ ‏صحبتها درست باشد در حالي كه همه دارند...‏ ‏آيت الله منتظري : به نظرم بايد يك جور حرف زد كه با اصول ديپلماتيك‏ ‏مناسب باشد. به قول معروف : هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد. اگر‏ ‏حرفي درست هم باشد انسان بايد جايش را بسنجد و به گونه اي مطرح نمايد‏ ‏كه كمتر ضرر داشته باشد.‏ ‏‏ ‏خبرنگار: خيلي ممنون ، لطف كرديد.‏ ‏آيت الله منتظري : موفق باشيد. هميشه وقايع را آن جوري كه هست انتقال‏ ‏دهيد، گزارش و اخبار غلط ندهيد و گزارش و اخبار غلط را هم ترتيب اثر‏ ‏ندهيد. چون حق بر همه چيز مقدم است . من وقتي به آيت الله خميني نامه‏ ‏مي‎نوشتم ، يك عده به من مي‎گفتند اينها ممكن است باعث شود قائم مقامي‏ ‏رهبري از شما گرفته شود، مي‎گفتم : گرفته شود، ما بايد چيزي كه حق است و‏ ‏وظيفه مان است انجام بدهيم حالا به هر جا مي‎خواهد منتهي بشود. من هيچ‏ ‏وقت طالب مقام نبودم ، همه ما از اول كه در انقلاب شركت كرديم به عنوان‏ ‏اين وارد صحنه مبارزه شديم كه يك حكومت ديني عاقلانه اي به وجود بيايد‏ ‏كه حقوق همه حتي حقوق اقليت ها و مخالفين محفوظ باشد.‏ ‏ان شاءالله موفق باشيد.
اين مصاحبه در ‏تاريخ ‏1384/10/17‏‏ صورت گرفته و اخيرا منتشر شده است
‏ ‏دفتر آيت الله العظمي منتظري ‏ ‏‏1384/11/8‏‏
Published from gooya news {http://news.gooya.com} Copyright © 2003 news.gooya.com All rights reserved for the original source

نماينده پارلمان افغانستان: هرگز خاموش نخواهم شد



نماينده پارلمان افغانستان: هرگز خاموش نخواهم شد

تام کاکلن از کابل


ملالی جويا وی شهرتش را به عنوان يک فعال حقوق زنان که منتقد قدرتمند ترين نهاد در افغانستان، يعنی مجاهدين بوده، بدست آورد
ملالی جويا يکی از مشهور ترين نمايندگان شورای ملی يا پارلمان افغانستان است که چندين بار مخالفتش را عليه گروه های مجاهدين سابق علنا ابراز کرده است. اين گروه ها قدرت اصلی را در شورای ملی افغانستان يا ولسی جرگه در دست دارند.
خانم جويا و طرفداران او نگرانی های شديد خود را از احتمال سوء قصد به جان وی ابراز کرده اند.
آنچه از نگاه او ممکن است اتفاق بيفتد بيشتر به تصويری شاعرانه ازمفهوم شهادت شباهت دارد.
او می گويد: " مرا خواهند کشت اما صدايم را از بين نخواهند برد به اين دليل که اين صدای همه زنان افغان است. می توانيد گلها را قطع کنيد اما نمی توانيد که از آمدن بهار جلو گيری کنيد."
وی شهرتش را به عنوان يک فعال حقوق زنان که منتقد قدرتمند ترين نهاد در افغانستان، يعنی مجاهدين بوده، بدست آورد.
وی همچنين گروه های مجاهدين، را که در سال 1992 باعث شکست حکومت مورد حمايت شوروی، شدند و در بسياری از موارد در درگيری های ويرانگر دهه 1990 شرکت داشتند، مورد انتقاد قرار داد.
من وابسته به هيچ گروه سياسی نيستم. من يک آزاديخواه هستم و حاضرم برای آزادی و حقانيت بميرم.

ملالی جويا
بسياری از نمايندگان کنونی شورای ملی، فرماندهان سابق گروه های مجاهدين هستند. شماری از آنان به نقض حقوق بشر در افغانستان متهم هستند. اما منزلت اين افراد توسط وجهه مذهبی ايشان، جهاد عليه شوروی سابق، قويتر شده است.
"جنگسالاران جنايتکار"
در تاريخ بيست دسامبر، در اولين جلسه پارلمان، آنچه بسياری از دوستان خانم جويا از آن هراس داشتند اتفاق افتاد. وی ازچوکی (صندلی) اش بلند شد و حضور کسانی که آنان را "جنگسالاران جنايتکار که دستشان به خون مردم آلوده است " در پارلمان خواند، محکوم کرد.
عده زيادی از نمايندگان پارلمان مشت خشم به ميز کوبيدند و سر و صدا به پا کردند تا او را خاموش کنند. زمانی که خانم جويا پارلمان را ترک می کرد تهديد به مرگ شد.
خانم تورپيکی يکی از نمايندگان پارلمان و دوست ملالی جويا، می گويد: " ما چندين بار تلاش کرديم که او را متقاعد کنيم که علنا انتقاد نکند". نمايندگان زن در پارلمان از انتقاد علنی می ترسند.
نارضايتی های گسترده ای در زمينه ترکيب پارلمان کنونی افغانستان وجود دارد. يک نظر سنجی که اخيرا توسط کميسيون مستقل حقوق بشر در افغانستان صورت گرفت حاکی از آن است که بيشتر از نود در صد افغان ها خواهان آن هستند که افرادی که دست به نقض حقوق بشر زده اند، مقام دولتی در اختيار نداشته باشند.
حمايت همگانی
ملالی جويا در استان فراه در جنوب غرب افغانستان متولد شد و بيشتر دوره کودکی و نو جوانی اش را در اردوگاه های مهاجرين در ايران و پاکستان گذاراند.
او در دوران طالبان به افغانستان بازگشت و مدرسه ای مخفی برای دختران افغان ايجاد کرد.
ملالی جويا در حال حاضر برای يک نهاد غير دولتی، به نام "سازمان ارتقاء توانايی های زنان افغان" کار می کند.
ملالی جويا می گويد:" وقتی بيشتر از 50 در صد جمعيت يک کشور ساکت هستند، اين کشور چطور می تواند ترقی کند؟ چنين کشوری شبيه به پرنده ای است که تنها يک بال دارد."
خانم جويا در ماه اکتبر به عنوان نماينده مردم فراه در منطقه ای که از سنتی ترين مناطق افغانستان به شمار می رود، انتخاب شد.
ملالی جويا همچنين به عضويت در سازمان انقلابی زنان افغان متهم شده است. او اين اتهام را رد کرده و می گويد: "من وابسته به هيچ گروه سياسی نيستم. من يک آزاديخواه هستم و حاضرم برای آزادی و حقانيت بميرم. من از هيچ کس بهتر نيستم و می خواهم از توانايی هايم برای خدمت به زنان کشورم استفاده کنم."

جداسازي زنان و مردان در جشن مهر كامل نبود

جداسازي زنان و مردان در جشن مهر كامل نبودرقص كاملا غربي و مبتذل در اين جشن برپا شدبرگزاري رقص آن هم در فضاي مختلط عدم مشروعيت آن را مضاعف كرد

تهران- خبرگزاري كار ايرانگزارش كميسيون فرهنگي مجلس هفتم در مورد برگزاري جشن مهر توسط وزارت ارشاد دولت خاتمي؛ در جلسه علني امروز مجلس قرائت شد كه بر اساس آن اعلام شد:جداسازي زنان ومردان در اين جشن كامل نبوده و برگزاري رقص غربي و مبتذل آن هم در فضاي مختلط، عدم مشروعيت اين جشن را مضاعف كرده است. به گزارش خبرنگار پارلماني "ايلنا"، گزارش كميسيون فرهنگي مجلس هفتم در مورد سوال سيد محمود حسيني دولت آبادي نمايندگان برخوار و ميمه از وزير ارشاد اسلامي سابق در خصوص برگزاري جشن مهر توسط اين وزارتخانه در جلسه علني امروز قرائت شد.حسين علي قاسم زاده، عضو كميسيون فرهنگي مجلس اين گزارش را در مجلس قرائت كرد در اين گزارش آمده بود: در اجراي ماده (195) آيين نامه داخلي مجلس، مبني بر بررسي سوال آقاي سيد محمود حسيني دولت آبادي، نماينده محترم مردم برخوار و ميمه از وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي كه در جلسه علني 126 مورخ 22/4/1384 مطرح گرديد و نماينده محترم قانع نشد ، كميسيون طي نامه شماره 237/44/، مورخ 9/5/1384 از وزير محترم مستندات قانوني پاسخ سوال را درخواست نمود و از سوال كننده نيز ادله تخلف قانوني را اخذ كرد در جلسه مورخ 22/8/1384 كميسيون فرهنگي موضوع را مورد رسيدگي قرار داد كه گزارش آن به شرح ذيل اعلام مي گردد:1- جشن مهر درتاريخ هاي 20 و 21 مهرماه 83 توسط اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شاهين شهر برگزار گرديده است. بنابراين مسوول مستقيم اين برنامه همين اداره مي‌‏باشد.البته اين موضوع مستندات متعددي از جمله بند (2) مصوبه شوراي تامين شهرستان برخوار و ميمه در روز قبل از آن را نيز دارا مي‌‏باشد. اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي اصفهان مجوز را به شماره 13844/2/4 مورخ 19/7/1383 به اسم اين اداره صادر كرده است.2- زمينه‌‏هاي بروز تخلف در چنين جشني از قبل كاملا قابل پيش بيني بوده است براي اين موضوع نيز مي‌‏توان به مخالفت كتبي فرماندهي محترم سپاه برخوار و ميمه در نامه شماره 20/52/57/م مورخ 13/7/1383 استناد كرد؛ بند (6) مصوبه شوراي تامين برخوار و ميمه مورخ 29/6/1383 نيز كاملا گوياي همين مطلب است.3- براي جلوگيري از تخلفات، تمهيداتي، انديشيده شده است از جمله در مجوز صادره فوق الذكر ظرفيت دو هزار نفر تعيين گرديده و براي شب دوم فرماندار محترم برخوار و ميمه از رييس محترم اداره ارشاد طي نامه شماره 1085 مورخ 21/7/1383 مي خواهد كه فروش بليط از هزار نفر تجاوز نكند ولي در عين حال رييس اداره ارشاد در نامه شماره 1135 مورخ 28/7/1383 در موضع دفاع از جشن به استقبال و حضور سه هزار نفر در شب اول و سه هزار و پانصد نفر در شب دوم تاكيد مي‌‏نمايد.4- همانگونه كه در فيلم مشاهده مي‌‏گردد مجري و بعضي از عوامل برگزاري نيز در بروز چنين وضعيتي كاملا موثر بوده‌‏اند، ضمنا هر چند تا حدي جداسازي زنان ومردان صورت گرفته ولي اين جداسازي به صورت كامل نبوده است و البته آنچه در فيلم مشاهده مي شود يعني رقص كاملا غربي و مبتذل مناسب با اين خطه اسلامي نيست، اجراء چنين برنامه‌‏اي حتي بدون حضور نامحرم نيز مشروع نمي باشد و به طور قطع برگزاري آن در فضايي مختلط عدم مشروعيت آن را مضاعف مي كند.بنابراين با توجه به آنچه ذكر شد كميسيون پاسخ وزير را قانع كننده نمي‌‏داند.پايان پيامجداسازي زنان و مردان در جشن مهر كامل نبودرقص كاملا غربي و مبتذل در اين جشن برپا شدبرگزاري رقص آن هم در فضاي مختلط عدم مشروعيت آن را مضاعف كرد
تهران- خبرگزاري كار ايرانگزارش كميسيون فرهنگي مجلس هفتم در مورد برگزاري جشن مهر توسط وزارت ارشاد دولت خاتمي؛ در جلسه علني امروز مجلس قرائت شد كه بر اساس آن اعلام شد:جداسازي زنان ومردان در اين جشن كامل نبوده و برگزاري رقص غربي و مبتذل آن هم در فضاي مختلط، عدم مشروعيت اين جشن را مضاعف كرده است. به گزارش خبرنگار پارلماني "ايلنا"، گزارش كميسيون فرهنگي مجلس هفتم در مورد سوال سيد محمود حسيني دولت آبادي نمايندگان برخوار و ميمه از وزير ارشاد اسلامي سابق در خصوص برگزاري جشن مهر توسط اين وزارتخانه در جلسه علني امروز قرائت شد.حسين علي قاسم زاده، عضو كميسيون فرهنگي مجلس اين گزارش را در مجلس قرائت كرد در اين گزارش آمده بود: در اجراي ماده (195) آيين نامه داخلي مجلس، مبني بر بررسي سوال آقاي سيد محمود حسيني دولت آبادي، نماينده محترم مردم برخوار و ميمه از وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي كه در جلسه علني 126 مورخ 22/4/1384 مطرح گرديد و نماينده محترم قانع نشد ، كميسيون طي نامه شماره 237/44/، مورخ 9/5/1384 از وزير محترم مستندات قانوني پاسخ سوال را درخواست نمود و از سوال كننده نيز ادله تخلف قانوني را اخذ كرد در جلسه مورخ 22/8/1384 كميسيون فرهنگي موضوع را مورد رسيدگي قرار داد كه گزارش آن به شرح ذيل اعلام مي گردد:1- جشن مهر درتاريخ هاي 20 و 21 مهرماه 83 توسط اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شاهين شهر برگزار گرديده است. بنابراين مسوول مستقيم اين برنامه همين اداره مي‌‏باشد.البته اين موضوع مستندات متعددي از جمله بند (2) مصوبه شوراي تامين شهرستان برخوار و ميمه در روز قبل از آن را نيز دارا مي‌‏باشد. اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي اصفهان مجوز را به شماره 13844/2/4 مورخ 19/7/1383 به اسم اين اداره صادر كرده است.2- زمينه‌‏هاي بروز تخلف در چنين جشني از قبل كاملا قابل پيش بيني بوده است براي اين موضوع نيز مي‌‏توان به مخالفت كتبي فرماندهي محترم سپاه برخوار و ميمه در نامه شماره 20/52/57/م مورخ 13/7/1383 استناد كرد؛ بند (6) مصوبه شوراي تامين برخوار و ميمه مورخ 29/6/1383 نيز كاملا گوياي همين مطلب است.3- براي جلوگيري از تخلفات، تمهيداتي، انديشيده شده است از جمله در مجوز صادره فوق الذكر ظرفيت دو هزار نفر تعيين گرديده و براي شب دوم فرماندار محترم برخوار و ميمه از رييس محترم اداره ارشاد طي نامه شماره 1085 مورخ 21/7/1383 مي خواهد كه فروش بليط از هزار نفر تجاوز نكند ولي در عين حال رييس اداره ارشاد در نامه شماره 1135 مورخ 28/7/1383 در موضع دفاع از جشن به استقبال و حضور سه هزار نفر در شب اول و سه هزار و پانصد نفر در شب دوم تاكيد مي‌‏نمايد.4- همانگونه كه در فيلم مشاهده مي‌‏گردد مجري و بعضي از عوامل برگزاري نيز در بروز چنين وضعيتي كاملا موثر بوده‌‏اند، ضمنا هر چند تا حدي جداسازي زنان ومردان صورت گرفته ولي اين جداسازي به صورت كامل نبوده است و البته آنچه در فيلم مشاهده مي شود يعني رقص كاملا غربي و مبتذل مناسب با اين خطه اسلامي نيست، اجراء چنين برنامه‌‏اي حتي بدون حضور نامحرم نيز مشروع نمي باشد و به طور قطع برگزاري آن در فضايي مختلط عدم مشروعيت آن را مضاعف مي كند.بنابراين با توجه به آنچه ذكر شد كميسيون پاسخ وزير را قانع كننده نمي‌‏داند.پايان پيامجداسازي زنان و مردان در جشن مهر كامل نبودرقص كاملا غربي و مبتذل در اين جشن برپا شدبرگزاري رقص آن هم در فضاي مختلط عدم مشروعيت آن را مضاعف كرد
تهران- خبرگزاري كار ايرانگزارش كميسيون فرهنگي مجلس هفتم در مورد برگزاري جشن مهر توسط وزارت ارشاد دولت خاتمي؛ در جلسه علني امروز مجلس قرائت شد كه بر اساس آن اعلام شد:جداسازي زنان ومردان در اين جشن كامل نبوده و برگزاري رقص غربي و مبتذل آن هم در فضاي مختلط، عدم مشروعيت اين جشن را مضاعف كرده است. به گزارش خبرنگار پارلماني "ايلنا"، گزارش كميسيون فرهنگي مجلس هفتم در مورد سوال سيد محمود حسيني دولت آبادي نمايندگان برخوار و ميمه از وزير ارشاد اسلامي سابق در خصوص برگزاري جشن مهر توسط اين وزارتخانه در جلسه علني امروز قرائت شد.حسين علي قاسم زاده، عضو كميسيون فرهنگي مجلس اين گزارش را در مجلس قرائت كرد در اين گزارش آمده بود: در اجراي ماده (195) آيين نامه داخلي مجلس، مبني بر بررسي سوال آقاي سيد محمود حسيني دولت آبادي، نماينده محترم مردم برخوار و ميمه از وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي كه در جلسه علني 126 مورخ 22/4/1384 مطرح گرديد و نماينده محترم قانع نشد ، كميسيون طي نامه شماره 237/44/، مورخ 9/5/1384 از وزير محترم مستندات قانوني پاسخ سوال را درخواست نمود و از سوال كننده نيز ادله تخلف قانوني را اخذ كرد در جلسه مورخ 22/8/1384 كميسيون فرهنگي موضوع را مورد رسيدگي قرار داد كه گزارش آن به شرح ذيل اعلام مي گردد:1- جشن مهر درتاريخ هاي 20 و 21 مهرماه 83 توسط اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شاهين شهر برگزار گرديده است. بنابراين مسوول مستقيم اين برنامه همين اداره مي‌‏باشد.البته اين موضوع مستندات متعددي از جمله بند (2) مصوبه شوراي تامين شهرستان برخوار و ميمه در روز قبل از آن را نيز دارا مي‌‏باشد. اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي اصفهان مجوز را به شماره 13844/2/4 مورخ 19/7/1383 به اسم اين اداره صادر كرده است.2- زمينه‌‏هاي بروز تخلف در چنين جشني از قبل كاملا قابل پيش بيني بوده است براي اين موضوع نيز مي‌‏توان به مخالفت كتبي فرماندهي محترم سپاه برخوار و ميمه در نامه شماره 20/52/57/م مورخ 13/7/1383 استناد كرد؛ بند (6) مصوبه شوراي تامين برخوار و ميمه مورخ 29/6/1383 نيز كاملا گوياي همين مطلب است.3- براي جلوگيري از تخلفات، تمهيداتي، انديشيده شده است از جمله در مجوز صادره فوق الذكر ظرفيت دو هزار نفر تعيين گرديده و براي شب دوم فرماندار محترم برخوار و ميمه از رييس محترم اداره ارشاد طي نامه شماره 1085 مورخ 21/7/1383 مي خواهد كه فروش بليط از هزار نفر تجاوز نكند ولي در عين حال رييس اداره ارشاد در نامه شماره 1135 مورخ 28/7/1383 در موضع دفاع از جشن به استقبال و حضور سه هزار نفر در شب اول و سه هزار و پانصد نفر در شب دوم تاكيد مي‌‏نمايد.4- همانگونه كه در فيلم مشاهده مي‌‏گردد مجري و بعضي از عوامل برگزاري نيز در بروز چنين وضعيتي كاملا موثر بوده‌‏اند، ضمنا هر چند تا حدي جداسازي زنان ومردان صورت گرفته ولي اين جداسازي به صورت كامل نبوده است و البته آنچه در فيلم مشاهده مي شود يعني رقص كاملا غربي و مبتذل مناسب با اين خطه اسلامي نيست، اجراء چنين برنامه‌‏اي حتي بدون حضور نامحرم نيز مشروع نمي باشد و به طور قطع برگزاري آن در فضايي مختلط عدم مشروعيت آن را مضاعف مي كند.بنابراين با توجه به آنچه ذكر شد كميسيون پاسخ وزير را قانع كننده نمي‌‏داند.پايان پيامجداسازي زنان و مردان در جشن مهر كامل نبودرقص كاملا غربي و مبتذل در اين جشن برپا شدبرگزاري رقص آن هم در فضاي مختلط عدم مشروعيت آن را مضاعف كرد
تهران- خبرگزاري كار ايرانگزارش كميسيون فرهنگي مجلس هفتم در مورد برگزاري جشن مهر توسط وزارت ارشاد دولت خاتمي؛ در جلسه علني امروز مجلس قرائت شد كه بر اساس آن اعلام شد:جداسازي زنان ومردان در اين جشن كامل نبوده و برگزاري رقص غربي و مبتذل آن هم در فضاي مختلط، عدم مشروعيت اين جشن را مضاعف كرده است. به گزارش خبرنگار پارلماني "ايلنا"، گزارش كميسيون فرهنگي مجلس هفتم در مورد سوال سيد محمود حسيني دولت آبادي نمايندگان برخوار و ميمه از وزير ارشاد اسلامي سابق در خصوص برگزاري جشن مهر توسط اين وزارتخانه در جلسه علني امروز قرائت شد.حسين علي قاسم زاده، عضو كميسيون فرهنگي مجلس اين گزارش را در مجلس قرائت كرد در اين گزارش آمده بود: در اجراي ماده (195) آيين نامه داخلي مجلس، مبني بر بررسي سوال آقاي سيد محمود حسيني دولت آبادي، نماينده محترم مردم برخوار و ميمه از وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي كه در جلسه علني 126 مورخ 22/4/1384 مطرح گرديد و نماينده محترم قانع نشد ، كميسيون طي نامه شماره 237/44/، مورخ 9/5/1384 از وزير محترم مستندات قانوني پاسخ سوال را درخواست نمود و از سوال كننده نيز ادله تخلف قانوني را اخذ كرد در جلسه مورخ 22/8/1384 كميسيون فرهنگي موضوع را مورد رسيدگي قرار داد كه گزارش آن به شرح ذيل اعلام مي گردد:1- جشن مهر درتاريخ هاي 20 و 21 مهرماه 83 توسط اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شاهين شهر برگزار گرديده است. بنابراين مسوول مستقيم اين برنامه همين اداره مي‌‏باشد.البته اين موضوع مستندات متعددي از جمله بند (2) مصوبه شوراي تامين شهرستان برخوار و ميمه در روز قبل از آن را نيز دارا مي‌‏باشد. اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي اصفهان مجوز را به شماره 13844/2/4 مورخ 19/7/1383 به اسم اين اداره صادر كرده است.2- زمينه‌‏هاي بروز تخلف در چنين جشني از قبل كاملا قابل پيش بيني بوده است براي اين موضوع نيز مي‌‏توان به مخالفت كتبي فرماندهي محترم سپاه برخوار و ميمه در نامه شماره 20/52/57/م مورخ 13/7/1383 استناد كرد؛ بند (6) مصوبه شوراي تامين برخوار و ميمه مورخ 29/6/1383 نيز كاملا گوياي همين مطلب است.3- براي جلوگيري از تخلفات، تمهيداتي، انديشيده شده است از جمله در مجوز صادره فوق الذكر ظرفيت دو هزار نفر تعيين گرديده و براي شب دوم فرماندار محترم برخوار و ميمه از رييس محترم اداره ارشاد طي نامه شماره 1085 مورخ 21/7/1383 مي خواهد كه فروش بليط از هزار نفر تجاوز نكند ولي در عين حال رييس اداره ارشاد در نامه شماره 1135 مورخ 28/7/1383 در موضع دفاع از جشن به استقبال و حضور سه هزار نفر در شب اول و سه هزار و پانصد نفر در شب دوم تاكيد مي‌‏نمايد.4- همانگونه كه در فيلم مشاهده مي‌‏گردد مجري و بعضي از عوامل برگزاري نيز در بروز چنين وضعيتي كاملا موثر بوده‌‏اند، ضمنا هر چند تا حدي جداسازي زنان ومردان صورت گرفته ولي اين جداسازي به صورت كامل نبوده است و البته آنچه در فيلم مشاهده مي شود يعني رقص كاملا غربي و مبتذل مناسب با اين خطه اسلامي نيست، اجراء چنين برنامه‌‏اي حتي بدون حضور نامحرم نيز مشروع نمي باشد و به طور قطع برگزاري آن در فضايي مختلط عدم مشروعيت آن را مضاعف مي كند.بنابراين با توجه به آنچه ذكر شد كميسيون پاسخ وزير را قانع كننده نمي‌‏داند.پايان پيام

Saturday, January 28, 2006

بازداشت دهها نفر از كاركنان شركت واحد و جلوگيری از اعتصاب (گفتگو با حسن محمدی)


بازداشت دهها نفر از كاركنان شركت واحد و جلوگيری از اعتصاب (گفتگو با حسن محمدی)
"مشكلات ما ريشه‌ای است و توقع داريم از آقايان به مشكلات ما رسيدگى كنند. الان اختلاف طبقاتى در كشور ما بيداد می‌كند."
اعتصاب كارگران شركت واحد اتوبوسرانى تهران كه قرار بود امروز هشتم بهمن در اعتراض به دستگيرى منصور اسانلو و عدم تامين خواسته‌هاى صنفى كارگران برگزار شود، با حمله نيروهاى پليس به كاركنان عملى نشد. دستگيرى‌هاى گسترده‌اى كه رقم آن را فعالين سنديكاى واحد تا اين لحظه حدود ۷۵۰ نفر ذكر می‌كنند، صورت گرفته است. بازداشت‌ها از شب گذشته شروع شد. سه نفر از همسران كارگرانى كه قبلا بازداشت شده بودند نيز در ميان دستگيرشدگان جديد هستند.
حسن محمدى از اعضاى فعال سنديكاى كارگران شركت واحد تهران و حومه در مصاحبه با دويچه وله، از سركوب اعتصاب و بازداشت‌ها گفت.
مصاحبه: مهيندخت مصباح
آقاى محمدى، چه خبر تازه؟ برنامه اعتصاب به كجا كشيد؟
حسن محمدى: اينها امروز صبح با ضرب و شتم دوستان ما آنها را مجبور كردند كه اعتصاب را به نوعى بشكنند. تصميم گرفتيم كه در منطقه چهار تجمع داشته باشيم كه آنجا هم با حضور گسترده نيروها‌ى پليس مواجه شديم و با ضرب و شتم و دستگيرى گسترده دوستان! حدود دويست الى سيصد نفر از منطقه چهار فقط دستگير كردند و بردند. سه نفر از همسران همكاران ما را كه در بازداشت به سر می‌برند را هم بازداشت كردند. خانم منصور حيات غيبى، خانم سيد داوود رضوى و خانم آقاى يعقوب سليمى.
چرا آنها را دستگير كردند؟
حسن محمدى: اين دوستان ما در خانه‌ی آقاى يعقوب سليمى جمع شده بودند كه صبح بيايند و از اعتصاب حمايت كنند و از جلوى در منطقه يك شركت واحد به اعتصابيون بپيوندند كه شبانه قبل از ساعت چهار صبح در حاليكه بچه‌هاى كوچك اينها خواب بودند، حمله كرده‌اند به خانه آقاى سليمى و آنها را دستگير كرده‌اند.
خبر داريد چه كسانى به خانه آقاى سليمى رفته‌اند؟ نيروى انتظامى يا پاسدارها و بسيج؟
حسن محمدى: والله مشخص نيست. لباس شخصى بوده‌اند. من دقيقا نمی‌دانم چه كسانى بوده‌اند. از طرف ديگر ديشب چهار نفر با يك دستگاه زانيتا خانه يكى ديگر از دوستان ما به نام عطا باباخانى را در اسلامشهر با حكم دادستانى، بدون حضور خودش و خانواده‌شان بازرسى كرده‌اند. رويه‌هاى مبل ايشان را پاره كرده اند، گونى‌هاى زير مبل را پاره كرده‌اند. لباس‌هايشان را گشته و پراكنده كرده‌اند. تمام خانه را به نوع وحشيانه‌ای به هم ريخته‌اند و نمی‌دانم دنبال چه می‌گشته‌اند در خانه يك كارگر. همينطور به خانه آقاى يوسف مرادى هم سرزده رفته‌اند و آنجا هم در را شكسته‌اند و اقدام به بازرسى كرده‌اند. البته بازرسى كه نه! تخريب وسايل خانه می‌شود گفت. ما فعالين كارگرى امروز از صبح از طرف عوامل امنيتى و انتظامى به صورت‌هاى مختلف تحت تهديد و آزار قرار داريم و به نوعى می‌توانم بگويم فرارى محسوب می‌شويم!
الان خودتان كجا هستيد كه با ما صحبت می‌كنيد؟
حسن محمدى: من الان در خيابان هستم. در يك پارك!
برايتان مشكلى عجالتا پيش نيامده؟
حسن محمدى: صبح نه! ما از دست شان مجبور شديم فرار كنيم و فعلا به پارك پناه آورده ايم و آواره ايم. تا ببينيم بعد چه می‌شود!
يعنى اعتصابى كه قرار شده بود اصلا شروع نشد و با ارعاب و تهديد پاشيده شد؟
حسن محمدى: نه! نه! به اينصورت نبود. يك هسته‌هايى تشكيل شد منتها اينها در منطقه چهار بطور نمونه ايستاده بودند، هر كس تعرفه می‌گرفت و می‌رفت سركار، با او كارى نداشتند. هركس كه می‌خواست بايستد حتى براى سلام عليك با دوستان ديگرش، می‌گرفتند و با كتك سوار مينى بوس‌هايشان می‌كردند و می‌بردند. حتى آقاى حميدرضا رضايى‌فر كه مادرش نگران وضع‌اش بود و می‌دانست كه يكى از فعالان سنديكايى است، با او آمده بود تا منطقه چهار شركت واحد، همانجا اين دو تا را بهمراه هم دستگير كردند! البته مادرش پس از ساعتى آزاد شد. الان حانواده‌هايشان خيلى نگرانند و پى در پى از من و ديگران جوياى احوال آنها هستند اما ما هيچ اطلاعى از حال آنها نداريم و دوستان منطقه چهار، پنج و شش ما كه شديدا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، تصميم گرفته‌اند از امروز دست به اعتصاب غذا بزنند.
اطلاع داريد اينها را كجا برده‌اند؟
حسن محمدى: پايگاه هشتم اطلاعات خانم! در عشرت آباد تهران.
در مورد اين صحبت می‌كرديد كه به همكاران و دوستانى كه تعرفه می‌گرفتند، كارى نداشتند. آيا شما در ميان خودتان و كاركنان شركت واحد شاهد اين بوده‌ايد كه كسانى عليه شما باشند و همكارى با نيروهاى انتظامى داشته باشند؟
حسن محمدى: ببينيد ما در تمام جاهايى كه هست، تعدادى داريم كه از ترس يا هر چيز ديگر فقط به فكر خودشان هستند و حساب می‌كنند كه يك عده زيادى معترض‌اند، اگر گرفتند، ما هم می‌گيريم اگر نه ، دردسرش مال آنها! ولى می‌توانم به ضرس قاطع به شما بگويم كه از هفده هزار نفر كاركنان شركت واحد، چهارده هزار نفر يا بيشتر با ما هستند.
اين آقاى قاليباف خيلى به شما وعده داده بود و به نظر می‌ايد كه شماها خيلى اميدوار شده بوديد. الان ايشان كجاست؟
حسن محمدى: ايشان امروز در روزنامه همشهرى يك مصاحبه داشته و اعلام كرده كه سنديكاى كارگران شركت واحد غيرقانونى است چون مجوز ندارد. اما طبق مقاوله نامه‌هاى ۸۷ و ۹۸ سنديكاى كارگران با مجوز جايى تاسيس نمی‌شود بلكه با رای كارگران است كه تاسيس می‌شود. ايشان دوباره همان وعده‌ها را ادامه داده‌اند و گفته‌اند حقوق كارگران را بالا مى‌بريم اما جالب اينجاست كه در زير همان مصاحبه، مصاحبه ديگرى از معاونت حمل و نقل و ترافيك ايشان چاپ كرده‌اند كه نوشته شركت واحد با اين بودجه نمى‌تواند به امور كارى خود و حتى پرداخت حقوق كاركنانش برسد و بالاتر از آن به پنج برابر اين بودجه نياز دارد. می‌بينيم كه در يك روز در يك روزنامه چقدر ضد و نقيض در مورد كارگران صحبت می‌كنند و كارگران هم آگاه‌اند و متوجه می‌شوند جريان چيست.
حالا با اين همه دستگيرى امروز می‌خواهيد چه كنيد؟ برنامه‌تان چيست؟
حسن محمدى: ببينيد، ما ده منطقه داريم كه از هر منطقه تعدادى را بازداشت كرده‌اند. حدود هفتصد و پنجاه نفر بازداشت شده‌اند. ديروز كه تعداد بازداشتى‌ها كمتر بود، گفتيم تا آخرين قطره خون در راه آزادى همكاران‌مان ايستاده‌ايم و برنامه آينده‌مان هم بزودى اعلام می‌شود يا تحصن جلوى مجلس شوراى اسلامى يا اينكه به كاركنان‌مان اعلام می‌كنيم از خانه‌هايشان بيرون نيايند و در خانه‌ها اعتصاب كنند.
صحبتى چند هفته پيش عليرضا محجوب از خانه كارگر كرده بود و عملا سنديكاليست‌ها را تهديد كرده بود. فكر می‌كنيد در اين برخوردى كه دارند با شما می‌كنند، چقدر از خانه كارگرى‌ها دخيل باشند؟
حسن محمدى: ببيند خانم ما همينجورى نيامديم شروع به اينكار كنيم. ما بر اساس توافقنامه‌ای كه دو وزير كار از جمله صفدر حسينى و خود عليرضا مجبوب هم زيرش را امضاء كرده‌اند كار می‌كنيم. اينها تعهد داده‌اند كه فصل ششم قانون كار جمهوری اسلامى ايران به صورتى اصلاح شود كه فعاليت سنديكاها يا بقول اينها انجمن‌هاى صنفى آزاد شود. اصلاحيه‌ای هم به عنوان كار شايسته تقديم مجلس كرده‌اند. منتها چند سالى است كه اين اصلاحيه بلاتكليف مانده. متاسفانه می‌بينيم كه با دستهاى پيدا و پنهانـی كه در كار دولت سعى می‌كند به اين تفاهم نامه تن در ندهد و اين تشكل‌هايى كه هيچگونه نمايندگى كارگرى ندارند همينجورى سركار بمانند. ما اين تشكل‌ها را از اول قبول نداشتيم و راى گيری‌هاى اينها اجبارى است و بعضي وقتها می‌توانم به شما اطمينان بدهم كه اصلا راى گيرى انجام نمی‌شود. اينها در نوزده خرداد به ما حمله كردند. زبان آقاى منصور اسانلو را بريدند و ايشان را شديدا مورد حمله قرار دادند طورى كه به سرش ضربه‌ای زدند كه چشم‌هايش به شدت ناراحتى پيدا كرد. الان هم ما اعتقاد داريم اگر كسى صحبتى دارد، به جاى زد و خورد و كارهاى پليسى امنيتى و داد و بيداد، دعوت كنند بنشينيم در حضور جمع كارگران يا مردم ايران مناظره كنيم. هر كس راى آورد، او نماينده كارگران باشد. دوازده هزار كارگر در استاديوم آزادی يكصدا داد زدند و آزادى آقاى اسانلو و احياى سنديكاى شركت واحد را طلب كردند. ولى متاسفانه ما می‌بينيم در روزنامه‌هاى داخل كشور و راديو تلويزيون اينطور عنوان می‌شود كه كارگران فقط بخاطر دو هزار تومان اضافه حقوق اينكار را كرده‌اند. در حاليكه مشكلات ما ريشه‌ای است و توقع داريم از آقايان به مشكلات ما رسيدگى كنند. الان اختلاف طبقاتى در كشور ما بيداد می‌كند. هر چقدر اين فاصله بيشتر شود، بيشتر از همه دولت ضرر می‌كند. الان كشور پر از جرم و جنايت است و شكل اين كار‌ها عوض شده. ما شاهد تولد باند‌هاى مخوف هستيم كه سابق بر اين نبود. قبلا تعصب‌هاى دينى بود كه بسيارى جرايم را حتى مجرمين در شان خودشان نمی‌دانستند اما الان در ايران بخاطر فقر و تبعيض و بيعدالتى چه باندها ايجاد شده و هر كس می‌خواهد به زور حق خود را از جامعه بگيرد.
آقاى محمدى، از كسانى كه جلوى شما ايستاده‌اند، صحبت كرديد، آيا متقابلا در داخل كشور، جريان، گروه يا كانونى هست كه مستقيما وارد كارزار دفاع از شما شده باشد يا تنها هستيد؟
حسن محمدى: ببينيد ما بيشتر الان احساس می‌كنيم كه حمايت‌هاى قاطع از ما نمی‌شود. ما از مردم می‌خواهيم توجه كنند، حق را بشناسند و از اين تشكل نوپاى ما حمايت كنند و ما را در راه رسيدن به آرمان زندگى بهتر براى كارگر ايرانى يارى دهند.

Friday, January 27, 2006

Documents Show Army Seized Wives As Tactic

Documents Show Army Seized Wives As Tactic


By CHARLES J. HANLEY, AP Special Correspondent1 hour, 24 minutes ago
The U.S. Army in Iraq has at least twice seized and jailed the wives of suspected insurgents in hopes of "leveraging" their husbands into surrender, U.S. military documents show.
In one case, a secretive task force locked up the young mother of a nursing baby, a U.S. intelligence officer reported. In the case of a second detainee, one American colonel suggested to another that they catch her husband by tacking a note to the family's door telling him "to come get his wife."
The issue of female detentions in Iraq has taken on a higher profile since kidnappers seized American journalist Jill Carroll on Jan. 7 and threatened to kill her unless all Iraqi women detainees are freed.
The U.S. military on Thursday freed five of what it said were 11 women among the 14,000 detainees currently held in the 2 1/2-year-old insurgency. All were accused of "aiding terrorists or planting explosives," but an Iraqi government commission found that evidence was lacking.
Iraqi human rights activist Hind al-Salehi contends that U.S. anti-insurgent units, coming up empty-handed in raids on suspects' houses, have at times detained wives to pressure men into turning themselves in.
Iraq's deputy justice minister, Busho Ibrahim Ali, dismissed such claims, saying hostage-holding was a tactic used under the ousted Saddam Hussein dictatorship, and "we are not Saddam." A U.S. command spokesman in Baghdad, Lt. Col. Barry Johnson, said only Iraqis who pose an "imperative threat" are held in long-term U.S.-run detention facilities.
But documents describing two 2004 episodes tell a different story as far as short-term detentions by local U.S. units. The documents are among hundreds the Pentagon has released periodically under U.S. court order to meet an American Civil Liberties Union request for information on detention practices.
In one memo, a civilian Pentagon intelligence officer described what happened when he took part in a raid on an Iraqi suspect's house in Tarmiya, northwest of Baghdad, on May 9, 2004. The raid involved Task Force (TF) 6-26, a secretive military unit formed to handle high-profile targets.
"During the pre-operation brief it was recommended by TF personnel that if the wife were present, she be detained and held in order to leverage the primary target's surrender," wrote the 14-year veteran officer.
He said he objected, but when they raided the house the team leader, a senior sergeant, seized her anyway.
"The 28-year-old woman had three young children at the house, one being as young as six months and still nursing," the intelligence officer wrote. She was held for two days and was released after he complained, he said.
Like most names in the released documents, the officer's signature is blacked out on this for-the-record memorandum about his complaint.
Of this case, command spokesman Johnson said he could not judge, months later, the factors that led to the woman's detention.
The second episode, in June 2004, is found in sketchy detail in e-mail exchanges among six U.S. Army colonels, discussing an undisclosed number of female detainees held in northern Iraq by the Stryker Brigade of the 2nd Infantry Division.
The first message, from a military police colonel, advised staff officers of the U.S. northern command that the Iraqi police would not take control of the jailed women without charges being brought against them.
In a second e-mail, a command staff officer asked an officer of the unit holding the women, "What are you guys doing to try to get the husband — have you tacked a note on the door and challenged him to come get his wife?"
Two days later, the brigade's deputy commander advised the higher command, "As each day goes by, I get more input that these gals have some info and/or will result in getting the husband."
He went on, "These ladies fought back extremely hard during the original detention. They have shown indications of deceit and misinformation."
The command staff colonel wrote in reply, referring to a commanding general, "CG wants the husband."
The released e-mails stop there, and the women's eventual status could not be immediately determined.
Of this episode, Johnson said, "It is clear the unit believed the females detained had substantial knowledge of insurgent activity and warranted being held."
___
On the Net:
First document: http://www.aclu.org/torturefoia/released/t2614_2616.pdf
E-mail exchange: http://www.aclu.org/projects/foiasearch/pdf/DOD044843.pdf

پديده‌اي به نام خودپرداز؛ تكريم يا تنبيه ارباب رجوع؟/


پديده‌اي به نام خودپرداز؛ تكريم يا تنبيه ارباب رجوع؟/ خدمت بانكي‌اي كه اشك مشتريان را در مي‌آورد! ماهي ‌٦٠٠ ميليارد تومان پول الكترونيكي جابه‌جا مي‌شود
سرويس: اقتصاد 1384/11/07 01-27-2006 12:46:33 8411-01808: کد خبر
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: اقتصاد
دنياي ديجيتال و الكترونيك امروز در حالي در خدمت سيستم‌هاي مختلف از جمله بانك‌ها قرار گرفته كه بحث راحتي مشتريان شعار اول نظام بانكي دنيا شده است. خدمت به مشتري كه در نظام بانكي ايران به تكريم ارباب رجوع معروف است اين روزها با بهره‌گيري از ابزارهاي نوين بانكي بيشتر به "تنبيه" ارباب رجوع مي‌پردازد تا "تكريم"!
به گزارش خبرنگار بانك و بيمه ايسنا، هر چند در شكل كلي داشتن كارت‌بانك بايد به مشتري اطمينان خاطر دهد و او هر گاه لازم داشته باشد بتواند به پول دسترسي پيدا كند اما اين روزها كمتر بانكي كه داراي خودپرداز است را مي‌توان ديد كه صفي جلو خودپرداز آن تشكيل نشده باشد و مشتريان از وضع موجود ناراضي نباشند.
گاهي ديده مي‌شود كه يك مشتري كارت به دست كيلومترها در خيابان‌ها دنبال خودپردازي مي‌گردد كه خراب نباشد، پول داشته باشد و مهمتر اينكه كارت را بپذيرد.
مسوولان بانكي با تبليغات زياد مشتريان را دعوت مي‌كنند كه كارت بانك بخرند اما آنها زمينه راحتي مشتريان را مهيا نمي‌كنند و در اين مورد بيشتر مشتريان از داشتن كارت بانك اظهار نارضايتي كرده و مي‌گويند همواره براي برداشت پول از خودپردازها نگران‌اند و انتظار دارند اشكشان را درآورد!
در حال حاضر چهار هزار دستگاه خودپرداز (ATM) و 50 هزار دستگاه پايانه فروش (POS) در سيستم بانكي كشور مشغول خدمات رساني الكترونيكي به مردم هستند.

شمس لنگرودي و كتاب‌هايي كه منتشر نمي‌شوند سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب



شمس لنگرودي و كتاب‌هايي كه منتشر نمي‌شوند
سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب 1384/11/07 01-27-2006 08:46:02 8411-03322: کد خبر
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: فرهنگ و ادب - كتاب
محمد شمس لنگرودي كه دو كتابش در وزارت ارشاد در انتظار كسب مجوز نشر‌اند، فعلا قصد چاپ مجموعه‌ي شعر جديدش را ندارد.
به‌گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «دست‌نوشته‌هاي گل ميخك» حدود شش ماهي است كه براي انتشار آماده است، اما شمس لنگرودي به‌خاطر مجوز نگرفتن بقيه‌ي كارهايش و وضعيت فعلي نشر كتاب، هنوز آن‌را به‌دست چاپ نسپرده است و مي‌گويد: وقتي به بقيه كارها اجازه ندادند، اين كتاب را براي چه بيرون بدهم؟
مجموعه‌ي شعر « باغبان جهنم» او نيز به‌تازگي به چاپ دوم رسيده و براي اعلام وصول رفته است.
اما دو كتاب وي شامل گزيده‌ي شعر‌ها و مجموعه‌ي گفت‌وگوها، دو ماهي است كه به‌ترتيب توسط نشر چشمه و انتشارات آهنگ ديگر، به وزارت ارشاد رفته و هنوز مجوز نگرفته‌اند.
گفت‌وگوهاي شمس لنگرودي با عنوان «بازتاب زندگي ناتمام»، مجموعه‌اي از مصاحبه‌هاي منتشرشده‌ي او از سال‌هاي انتشار مجله‌ي گردون تا سال 83 است.
كتاب ديگر، گزيده‌ي شعرها - از «رفتار تشنگي» تا « باغبان جهنم» - به‌همراه مقدمه‌اي به‌قلم بهاءالدين مرشدي است. مرشدي همچنين مصاحبه مفصلي را با اين شاعر انجام داده كه هنوز عنواني ندارد. اين گفت‌وگو درباره‌ي افكار و تاملات شمس لنگرودي درباره‌ي شعر، زندگي و وضعيت ايران است.
اين شاعر و پژوهشگر همچنين كتاب «انواع شعر نو در ايران» را هم در دست نگارش دارد كه پس از ارايه‌ي تعريفي از شعر، واژه‌ي نو و رابطه شعر نو و مدرنيته، انواع شعر نو فارسي شامل شعر نيمايي، شعر نوقدمايي، شعر حجم، موج نو و جيغ بنفش را بررسي مي‌كند.
او پيش از اين، مجموعه‌ي چهارجلدي «تاريخ تحليلي شعر نو» را منتشر كرده است و اين روز‌ها دنبال فرصتي است تا رمانش - «همين جا بود زندگي» - را كه مدت‌ها است به پايان رسيده، بازخواني و بازپرداخت كند.
مجموعه‌هاي شعرهاي «رفتار تشنگي»، «در مهتابي دنيا»، ‌«خاكستر و بانو»، «جشن ناپيدا»، «قصيده لبخند چاك‌چاك»، «نت‌هايي براي بلبل چويي»، «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» و «باغبان جهنم» و رمان «رژه بر خاك پوك» از آثار منتشرشده‌ي او هستند.
انتهاي پيام

شكنجه فعال حقوق زنان و روزنامه نگار كرد در زندان جمهوري اسلامي: مصاحبه با رويا طلوعي



شكنجه فعال حقوق زنان و روزنامه نگار كرد در زندان جمهوري اسلامي: مصاحبه با رويا طلوعي دكتر رويا طلوعي فعال حقوق زنان و سردبير ماهنامه توقيف شده راسان كه 10 مردادماه به دنبال اعتراضات مردم كردستان در واكنش به شكنجه و قتل شوانه قادري دستگير شد،
در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: هفت نفر از اطلاعت نيروي انتظامي به منزل ما آمدند در حالي كه فرزندانم گريه مي كردند، من را دستگير كردند و به زندان بردند؛ مجموعا 66 روز بازداشت بودم كه از اين مدت 17 روز اولش را در انفرادي در شرايط بسيار غيرانساني به سر بردم و بقيه در کنار زندانیان دیگر. وی شکنجه خود را در زندان انفرادی به آنچه بر سر زهرا کاظمی آمد تشبیه می کند و می افزاید توسط اميري، معاون دادستان كردستان در تاريخ 15 مردادماه تحت «وحشیانه ترین شکنجه ها» قرار گرفت که توان توصیف آن را ندارد. وی می گوید او را تحت فشار گذاشته بودند که خود را رهبر تظاهرات کردها معرفی کند و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی تحت محاکمه قرار گیرد. فرين عاصمي (rm) صدا (wma) صدا [ 4:07 mins ]
فرين عاصمي (راديو فردا): يك زن روزنامه نگار و فعال حقوق زنان در ايران براي اولين بار از شكنجه هايي كه بر وي در زندان هاي كردستان رفته سخن مي راند. رويا طلوعي ماجراي بازداشت، حبس و شكنجه شدنش را براي راديو فردا شرح مي دهد.
دكتر رويا طلوعي فعال حقوق زنان و سردبير ماهنامه توقيف شده راسان كه ده مردادماه به دنبال اعتراضات مردم كردستان در واكنش به شكنجه و قتل فردي به نام شوانه قادري دستگير شد، از آنچه در مدت بازداشتش بر وي گذشته است سخن مي راند. دكتر طلوعي اينك در خارج از كشور به سر مي برد و در مصاحبه با راديو فردا نخست از نحوه دستگير شدنش در پي اعتراضات در كردستان سخن مي گويد:
رويا طلوعي: دهم مرداد شب ساعت ده و نيم دستگير شدم، هفت نفر از اطلاعات نيروي انتظامي به منزل ما آمدند همراه با مجوز و مسلح هم بودند. سه خانم و چهار آقا خانه را گشتند و در حالي كه بچه ها گريه مي كردند و بسيار ناراحت بودند، من را دستگير كردند و به زندان بردند.
ف . ع: اتهامتان چه بود؟
رويا طلوعي: اصرار داشتند كه من رهبري اين تظاهرات را به عهده بگيرم و به عنوان اقدام عليه امنيت ملي تحت فشار اقرار كنم كه راه انداز اين تظاهرات من بودم و همكارانم كه البته من همچين اتهامي را هيچ وقت قبول ندارم. در مجموع ده پانزده اتهام را مطرح كردند. هر چيزي را هم كه براي ديگران جرم نبوده، براي بنده جرم حساب مي كردند، از جمله كتابم كه به زبان كردي در سليمانيه عراق چاپ شده، براي بنده جرم حساب شده و خيلي موارد ديگر كه مهمترين آن اقدام عليه امنيت ملي است و مصاحبه با راديوهاي مختلف را به عنوان نشر اكاذيب عليه نظام حساب كردند و موارد متعدد ديگر.
ف . ع: دوران بازداشتتان چند روز طول كشيد و كجا بوديد؟ انفرادي يا سلول عادي؟
رويا طلوعي: من مجموعا 66 روز بازداشت بودم كه از اين مدت 17 روز اولش را در انفرادي در شرايط بسيار غيرانساني به سر بردم و بقيه آن را براي اين كه از لحاظ روحي تخريب شوم به ميان بند زناني فرستادند كه خانم هايي با جرايم قتل و مواد مخدر و غيره آنجا بودند.
ف . ع: در اين مدت برخورد ماموران زندان با شما چطور بود؟
رويا طلوعي: من تحت شكنجه قرار گرفتم و اين موردي است كه مي خواهم به تمام نهادهاي حقوق بشر در جهان شكايت ببرم و صحبتم اين است كه جمهوري اسلامي را نبايد فقط به خاطر مسائل اتميش به شوراي امنيت ببرند، بلكه مساله اصلي مردم ايران درواقع زير پا نهادن حقوق بشر است و فشارهاي فراواني كه توسط اين رژيم به ما وارد مي شود. من تحت شكنجه قرار گرفتم در سلول انفرادي و فقط مي توانم بگويم از آن چيزي كه بر خانم زهرا كاظمي گذشت، فقط لنگه كفشش را كم داشتم و شخصا توسط اميري، معاون دادستان كردستان در تاريخ پانزدهم مردادماه تحت وحشيانه ترين شكنجه ها قرار گرفتم كه واقعا قابل بيان نيست. شب بعد از اتفاقاتي كه افتاد، باز هم از من مي خواستند عليه خودم اقرار كنم. من نوشتم تنها در حضور وكيلم صحبت مي كنم كه به من خنديدند و گفتند اصلا در مراحل اوليه بازرسي همچنين چيزي در قانون ايران نيست. من نوشتم ايران هنوز از پيمان حقوق بشر خارج نشده و اين متناقض با حقوق بشر است و من بايد از وكيل استفاده كنم. كه كاسه صبرشان آقايان لبريز شد و دستور دادند بروند بچه هايم را بياورند و تهديد كردند زنده زنده جلوي چشمانم بچه هايم را مي سوزانند. من خيلي اين مدت با خودم فكر كردم كه آيا همچنان به سكوت ناشي از رعب و تهديد ادامه دهم يا بالاخره يك جايي حرف بزنم.

اعتصاب رانندگان شركت واحد دروغ است

اعتصاب رانندگان شركت واحد دروغ استسنديكاي خود خوانده شركت واحد شايعه پراكني مي كند
تهران- خبرگزاري كار ايرانعضو شوراي اسلامي كار شركت واحد معتقد است‌‏: اعتصاب روز شنبه رانندگان شركت واحد اتوبوسراني شهر تهران و حومه , تنها شايعه پراكني اعضاي تشكل خود خوانده سنديكاي كارگران اين شركت است . به گزارش خبرنگار گروه كارگري ايلنا, "علي اكبر عيوضي" تصريح كرد : خوشبختانه تمامي كاركنان شركت واحد هوشيارانه فردا صبح در ساعات مقرر مثل هميشه بر سر كار خود حاضر مي‌‏شوند . وي با بيان اينكه مدير عامل تازه انتخاب شده مجموعه شركت واحد مشغول رسيدگي به مطالبات صنفي كاركنان اين مجموعه است، تصريح كرد‌‏: در صورتي كه انعقاد هر گونه پيمان دسته جمعي براي بهبود وضعيت معيشتي و صنفي كاركنان شركت واحد ضروري و قطعي شود تنها شوراي اسلامي كار مجموعه شركت واحد به عنوان نماينده واقعي كارگران وظيفه دارد پيمان ياد شده را امضا كند .پايان پيام

سايت ماهنامه "نامه" هك شد کروبی از تقلب می گوید


سايت ماهنامه "نامه" هك شد

روزنا: سايت اينترنتي ماهنامه "نامه" هك شد. روابط عمومي اين نشريه طي اطلاعيه اي كه نسخه اي از آن به "روزنا" ارسال شده است با اعلام اين خبر آورده است : ساعت 13:30 امروز چهارشنبه سايت ماهنامه "نامه" مورد دستبرد فرد يا افراد ناشناس قرار گرفت و هك شد. روابط عمومي اين نشريه در ادامه اين اطلاعيه مي افزايد : در جريان اين عمليات همه شماره هاي ماهنامه كه از طريق سايت ، دسترسي به آن ممكن بود پاك شده است.
اين اطلاعيه خاطر نشان مي كند : همكاران فني در تلاش هستند پس از رفع نواقص ايمني، سايت را براي دسترسي به آخرين شماره اين
ماهنامه آماده كنند.
يادآور مي شود مجله "نامه" به مديرمسئولي كيوان صميمي بهبهاني و به سردبيري تولايي ، ماهانه منتشر مي شود.امروز:از جمله مطالب آخرین شماره مجله "نامه" گفتگویی با مهدی کروبی است که در آن نامزد نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفته است:در عين‌حال كه انتخابات را پايان يافته می‌دانم، چون انتخاباتی كه تأييد شده و تنفيذ هم شده است ديگر بحث آن‌را نمی‌كنيم. می‌خواستم ديگر وارد بحث انتخابات نشوم، اما با حرف‌هايی كه اين روزها آيت‌الله مصباح و ديگران گفته‌اند، يادآوری مثال انتخابات دوره‌ی نهم برای آينده لازم است. اصحاب كهف سيصدونه سال خوابيدند و قرآن می‌فرمايد وقتی كه بلند شدند، ديدند همه چيز عوض شده است. ما فقط يك‌ساعت‌ونيم خوابيديم. تا صبح پای راديو نشسته بودم و اخبار از ساعت دوازده به بعد از گوشه و كنار كشور به‌نفع ما بود. معمولاً هم اين‌گونه است كه از ساعت دوازده شب به بعد، يك‌هزار تا يك‌هزاروپانصد صندوق را شمارش می‌كنند و وضعيت هر نامزد انتخاباتی معلوم می‌شود. خوب، تا ساعت هفت‌ونيم صبح، از مجموع ١٥ ميليون رای شمارش شده من در صدر بودم. فرزند من، حسين كروبی كه در آن ساعت در وزارت كشور بوده است، به‌همراه عده‌زياد ديگری و دو، سه تن از معاونان وزارت كشور در اتاق كامپيوتر حضور داشته‌اند و از نزديك شاهد مقدار آرای شمارش شده و وضعيت كانديداها بوده‌اند. ولی يك‌دفعه با يك فعل و انفعال عجيب و غريب، در ساعت هفت‌وچهل‌وپنج دقيقه سخنگوی شواری نگهبان، مجموع آرای شمارش شده را ٢٠ ميليون رای اعلام می‌كند و به اين ترتيب جای من از نظر اول به نفر سوم تغيير پيدار می‌كند و من حذف می‌شوم. با وزارت كشور صحبت كردم و آن‌ها گفتند كه ستاد انتخابات بايد نتايج را اعلام كند. اما آن طرف، آن‌قدر شتاب زده بودند كه رفتند و اين كار را كردند. در همان زمان وضعيت آرای شمارش شده در وزارت كشور به‌همان‌صورت ١٥ ميليون رای بود و من با حدود ششصد تا هفتصد هزار رای بيش‌تر به‌همراه آقای هاشمی در صدر بوديم. البته بعدها هم صدا و سيما و هم وزارت كشور عذر‌خواهی كردند. اين‌ها را هم به اين مناسبت می‌گويم كه نشان بدهم حرف‌هايی كه اين‌روزها زده می‌شود، تنها برای اين است كه در آينده دست‌كاری در آرا توجيه شرعی داشته باشد. اين‌ها كه نمی‌خواهند قانون اساسی تغيير كند و می‌دانند قانون اساسی حالاحالاها تغيير نمی‌كند. افغانستان امروز دارای قانون اساسی شده است، در عراق انتخابات برگزار می‌شود، حتی عربستان ديگر دارد شورا تشكيل می‌دهد و در آن كشور انتخابات شورا برگزار می‌شود، بنابراين می‌دانند كه در ايران عقب‌گرد امكان ندارد، منتها می‌خواهند برای بچه‌ها توجيه شرعی درست كنند كه رای مردم چيزی نيست كه تو اگر در آن تقلب و تخلف كردی، پيش خدا مسؤول باشی. برای همان بچه‌هايی كه اگر پولی را پيدا بكنند، آن پول را نمی‌خورند و می‌برند يا به صاحبش می‌دهند يا به يك فقيه و مجتهد، يعنی مسأله‌ی شرعی و فقهی را رعايت می‌كنند. اين‌ها اما می‌خواهند بگويند كه رای اين‌گونه نيست، رای يك چيز مصلحتی است و اگر تو صندوق را پر كردی اشكال ندارد. اگر يك نفر، هشت بار رای به صندوق بريزد اشكالی ندارد يا اگر آمد و شناسنامه‌ی يك نفر ديگر را هم در دست گرفت و رای داد يا اگر با يك شناسنامه‌ی المثنای تقلبی رای اضافی به صندوق ريخت، اشكال شرعی ندارد. اين صحبت‌ها هدف‌مند است؛ يعنی می‌خواهند توجيه شرعی درست كنند. می‌خواهند بگويند كه تقلب در آرا مثل مال مردم خوردن نيست، مانند نگاه كردن به نامحرم نيست و تغيير آرا و تقلب در رای مردم اصلاً گناه شرعی ندارد. حالا اگر بيايد و از طرف خودش اين حرف را بگويد، آن بچه هم‌خواهد گفت من تو را قبول ندارم و بنابراين قانع نمی‌شود. پس رفته‌اند سراغ امام، درحالی‌كه بديهی و روشن است كه مبانی امام چه بوده است. در نشريه‌ی ايران فردا می‌خواندم كه دكتر يزدی گفته بود: ما چارچوبی گذاشته بوديم كه حكومت اسلامی بايد اين‌گونه باشد و خلاصه چارچوب‌ها را برای حكومت اسلامی نوشته بوديم، بعد وقتی امام نگاه كرده بود، حكومت اسلامی را خط زده و نوشته بود "جمهوری اسلامی." كسی را كه از اول تا پايان عمرش اين‌قدر به رای مردم تكيه كرده است، ديدگاه‌های خودشان را به او نسبت می‌دهند. نه اين كه نمی‌دانند، كاملاً هم می‌دانند، اما احساس می‌كنند كه پشتوانه‌ی رای ندارند. جريانی به‌وجود آمده است كه می‌خواهد سنگربندی بكند و سنگرها را استحكام ببخشد برای بعدها و برای انتخابات بعدی. احساس می‌كنند قانون اساسی همان قانون اساسی خواهد ماند، پس لازمه‌ی انتخابات بعدی اين است كه قانون اساسی را در عمل به‌هم بزنند و نقض كنند. من خبرهای ديگری هم دارم، مثلاً سراغ دارم كه فردی گفته است: "بابا؛ قانون اساسی كه قرآن نيست. اين قانون اساسی در شرايطی تصويب شد و مصلحت آن‌روز اين‌طور بوده است." اين بدترين ظلم به امام است كه با اين حرف‌ها او را دورو معرفی كنند، آن هم كسی كه حتی مخالفان او قبول دارند كه هميشه خيلی صريح و شفاف حرف‌هايش را می‌گفت... ‌

نمي‌خواهم بميرم؛ مي‌خواهم فرياد بزنم»


نمي‌خواهم بميرم؛ مي‌خواهم فرياد بزنم» اقدام به خودكشي در ملاءعام، تراژدي اختلالات رواني درمان نشده
سرويس: حوادث 1384/11/07 01-27-2006 12:09:01 8410-06250: کد خبر
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: حوادث
در ميان انبوه اخبار منتشره «حوادث» رسانه‌ها، هر از گاهي گزارشهايي مبني بر اقدام به خودكشي افراد مشاهده مي‌شود؛ اخباري كه در آن «جواني 3 ساعت در بالاي يك برج 12 طبقه خود را گرفتار برزخ ميان مرگ و زندگي مي‌بيند»؛ «دختري با ريختن بنزين بر روي خود، در يكي از ميادين اصلي شهر، خود را به آتش مي‌كشد» و ... ؛ اين در حاليست كه چشم دهها شهروند، تماشاگر اين نوع حوادث تلخ بوده، بطوريكه در برخي موارد نيز احساسات جمعي را به شدت با خود همراه كرده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در حالي كه زمينه‌هاي بروز حوادث اقدام به خودكشي بارها مورد بررسي قرار گرفته است اما در اين ميان، وقوع اشكال شناخته شده اقدام به خودكشي در ملاءعام همانند سقوط از بلندي، خودسوزي و شليك گلوله بر سر، از آن دست حوادثي است كه فرد اقدام كننده خواستار برانگيختن توجه عمومي است، تا آن جا كه در بسياري از موارد، وسايط ارتباط جمعي نيز در جهت سوق دادن افكار عمومي به حادثه وقوعي نقش بسزايي ايفا مي‌كنند. در اين حال بررسي زمينه‌هاي بروز اين آسيب‌ اجتماعي و علت‌يابي اقدام به خودكشي افراد در ملاءعام بيش از پيش حايز اهميت است.
«مي‌خواهم فرياد بزنم، نمي‌خواهم بميرم»
دكتر سيد مهدي صميمي، روانپزشك و عضو هيات علمي دانشگاه انگيزه‌هاي مطروحه از سوي اقدام كنندگان به خودكشي در ملاءعام همچون «بگذاريد فرياد عمومي جامعه‌مان باشيم» را تنها يك شعار مي‌داند و مي‌گويد: معمولا اقدام كنندگان به خودكشي يكسري توجيهات و بهانه‌ها را تحت اين عنوان مطرح مي‌كنند: «تنها به خاطر خود به زندگي‌ام پايان نمي‌دهم؛ بلكه به خاطر مشكلات جامعه و ساير همسالانمان اقدام به خودكشي كرده‌ام.» اين در حاليست كه به واقع همه اين مسايل، سرپوشي بر بيماري رواني اين افراد است، چراكه در غير اين صورت، فرد براي حل مشكلات و مسايل پيش رو، راه ‌حل بهتري انتخاب مي‌كند.
اين روانپزشك در بررسي اقدام خودكشي در ملاءعام اظهار مي‌كند: از نگاه روانپزشكان، بررسي‌ها حاكي از آن است كه در پس اقدام اين افراد، بيماري نهفته‌اي، آنها را وا مي‌دارد براي به دست آوردن يك خواسته دست به اين گونه اعمال بزنند، در حالي كه خودكشي، راه رسيدن به اهداف مورد نظر نبوده، بلكه تنها بيانگر ناتوانايي‌هاي محرز اقدام كنندگان است.
وي در تشريح اين كه چه نوع از بيماري‌هاي رواني منجر به بروز رفتار خودكشي مي‌شود با اشاره به اسكيزوفرني، اختلالات دو قطبي ، افسردگي و ... به عنوان اصلي‌ترين موارد منجر به خودكشي، ‌اذعان كرد: در موارد خفيف‌تر، فرد ممكن است به اين بيماري‌ها مبتلاء نبوده اما در مقابله با استرس بسيار شكننده روبه‌رو باشد، به طوري كه تحت تاثير استرس، اقدام به خودكشي را برمي‌گزيند.
به گزارش ايسنا، نوعي از اختلالات رواني در افرادي با شخصيت «هسيتريونيك» بروز مي‌كند، بطوريكه برخي از ويژگيهاي شخصيتي افراد مبتلا از جمله عدم «بلوغ عاطفي» و «خود محوري» موجب مي‌شود، وي دچار نوعي «خودشيفتگي» شده و نسبت به ارزيابي ديگران و يا انتقاد آنها احساس حقارت كند و از سطحي بودن رنج ببرد، تا آن جا كه از لحاظ رواني نيازمند جلب توجه دايمي ديگران باشد.
بدين ترتيب «تمايل به جلب توجه»، مهمترين ويژگي مبتلايان به اين اختلال شخصيتي است تا آنجاكه به هر كار غيرعادي دست مي‌زنند و به هر ترتيب مي‌كوشند توجه ديگران را حتي با خودكشي و پايان بخشيدن به زندگي به خود جلب كنند، از اين رو اقدام به خودكشي‌هاي نمايشي و حملات غش و ضعف در برابر ناكامي‌ها براي رسيدن به خواسته‌ها در زنان و مردان «هيستريونيكي» زياد به چشم مي‌خورد و منظور اين افراد از خودكشي ايجاد احساس گناه در اطرافيان و يا جلب نظر براي رسيدن به خواسته‌ها است و معمولا قصدي مبني بر مرگ در ميان نيست.
«چه بايد كرد؟»
با توجه به اين كه استفاده از روش‌هاي كم خطر همانند مصرف دارو در اقدام به خودكشي‌هاي تهديدآميز يا نمايشي كه اكثرا به موفقيت مي‌انجامد بايد بر جدي تلقي كردن تهديد‌هاي افراد و اقدام به خودكشي آنها به طور نمايش‌گونه تاكيد كرد، چراكه 70 تا 80 درصد اقدام كنندگان به خودكشي پيش از اقدام جدي، نيت خود را با كسي در ميان مي‌گذارند كه البته مورد توجه قرار نگرفته است.
دكتر صميمي همچنين اصلي‌ترين معضل پيش‌روي در اين باره را بي‌توجهي در شناسايي و پيگيري بيماريهاي رواني از سوي خانواده‌ها و افراد عنوان كرده و به ايسنا مي‌گويد: در حالي كه ريشه‌هاي بروز بسياري از آسيب‌هاي اجتماعي در ابتلاء به بيماري‌ها و مشكلات رواني است، متاسفانه همچنان رجوع به روانپزشك و روانشناس در ايران نه تنها به عنوان يك عمل مستمر جهت حفظ سلامت رواني شناخته نشده است بلكه مراجعه افراد معدودي كه به پيگيري مشكلات رواني خود مي‌پردازند نيز مورد تمسخر سايرين واقع شده و به عنوان يك فرد پريشان خطرناك با اين افراد برخورد مي‌شود.
وي با انتقاد از جايگاه كنوني روانشناسي در مراكز آموزش و پرورش، تاكيد مي‌كند: ما نيازمند شناساندن كار روانشناسي جهت حل گره‌هاي فكري براي به دست آوردن آرامش روحي افراد هستيم تا بتوانيم در جهت شناسايي و درمان مشكلات روحي ــ رواني آنها روشهايي را در نظر گرفته و اعمال كنيم.
عضو هيات علمي دانشگاه در پايان توجه هرچه بيشتر مراكز تصميم‌گيري، تمركز رسانه‌ها بر نهادينه شدن آموزش و مهم برشمردن سلامت رواني در خانواده‌هاي آسيب‌پذير جامعه را خواستار شد.
انتهاي پيام

Tuesday, January 24, 2006

سال ۲۰۰۵ ميلادى، سالى تراژيك براى روزنامه‌نگاران ايران؟


سال ۲۰۰۵ ميلادى، سالى تراژيك براى روزنامه‌نگاران ايران؟
عيسى سحرخيز: کسی نيیست که حرفی بزند و از اين ظلمی که انجام می‌شود فريادی سربدهد
گزارش «فدراسيون بين‌المللى روزنامه‌نگاران» كه مقر آن در بروكسل است، در رابطه با وضعيت خبرنگاران در سال ۲۰۰۵ با تمركز بر قتل هدفمند آنان توسط دولت‌ها منتشر شد. تقريبا همزمان با اين گزارش «كميته حفاظت از روزنامه‌نگاران» نيز گزارش سالانه خود را منتشر كرد. اين گزارشها نشانگر سياهى سال ۲۰۰۵ براى روزنامه‌نگاران بوده است. حرفه روزنامه‌نگارى در سال گذشته ميلادى ۱۵۰ كشته داشته است. ۴۸ نفر از اين تعداد، خبرنگاران و عكاسان خبرى‌يى بودند كه چندى پيش در جريان سقوط هواپيمايى در ايران جان خود را از دست دادند. آيا مى‌توان از سالى تراژيك براى روزنامه‌نگاران ايرانى نيز سخن گفت؟
«فدراسيون بين‌المللى روزنامه‌نگاران» در گزارش سالانه خود با اشاره به اينكه در سال ۲۰۰۵ ميلادى، ۱۵۰ روزنامه‌نگار كشته شده‌اند، عراق و پس از آن فيليپين را از خطرناكترين كشورها براى كاركنان رسانه‌ها مى‌خواند. بر اساس گزارش مزبور، مرگ روزنامه‌نگاران اشكال متفاوتى داشته است. از جمله جنگ، ترور، فجايع طبيعى و نيز حوادث هنگام كار از عواملى بوده‌اند كه باعث مرگ روزنامه‌نگاران شده‌اند.
تقريبا همزمان با گزارش سالانه «فدراسيون بين‌المللى روزنامه‌نگاران» گزارش «كميته حفاظت از روزنامه‌نگاران» نيز منتشر شد. در اين گزارش اعلام شده است كه تلفات روزنامه‌نگاران در سال ۲۰۰۵ به نسبت سال ۲۰۰۴ ميلادى، ۵۷ نفر افزايش يافته است. با توجه به اينكه در ميان ۱۵۰ روزنامه‌نگارى كه جان خود را در سراسر دنيا از دست داده‌اند، ۴۸ قربانى حادثه سقوط هواپيماى خبرنگاران ايرانى نيز منظور شده است، در مقايسه‌اى ساده درمى‌يابيم كه چنانچه اين حادثه به‌وقوع نمى‌پيوست، آمار روزنامه‌نگارانى كه در سال ۲۰۰۵ به كام مرگ رفته‌اند، نسبت به سال ۲۰۰۴ ميلادى، نه به ۵۷ تن، بلكه به ۹ نفر مى‌رسيد.
اما آيا سقوط هواپيماى خبرنگاران ايرانى را بايد حادثه‌اى غير قابل پيشگيرى ارزيابى كرد؟ عيسى سحرخيز روزنامه‌نگار و عضو شوراى مركزى «انجمن دفاع از آزادى مطبوعات» پاسخ مى‌دهد: ”ارزیابی بسیار دقیق الان، با توجه به اینکه بهرحال دولت نپذیرفت که یک گروه تحقیق یا یک گروه «حقیقت‌یاب»‌ تشکیل بشود، براحتی نمی‌شود داشت. ولی همان مباحثی که از روز اول وجود داشت کماکان بر پایه‌ی خودش قرار دارد و آن این است که هواپیما در شرایطی که وضعیت مناسبی نداشته و دچار نقض فنی بوده، به دلایل خاصی به پرواز درآمده و در این میان جمع زیادی از روزنامه‌نگاران و عکاسان ایران هم کشته شدند و این رو از یکسو می‌توان نتیجه‌ی یک سانحه‌ی طبیعی دانست، و از یکسو به دلیل اینکه می‌توانست این سفر انجام نشود و نقض فنی اگر وجود نداشت این حادثه پیش نیاید، در واقع یکنوع اهمالی که منجر به قتل روزنامه‌نگاران شده است را ارزیابی کرد“.
ابعاد فاجعه سقوط هواپيماى حامل خبرنگاران آنگاه روشن مى‌شود كه ببينيم آنها حدود يك سوم آمار كشته‌شدگان رسانه‌ها در سراسر جهان در سال ۲۰۰۵ ميلادى را به خود اختصاص داده‌اند.
«كريستوفر وارن» رييس فدراسيون بين‌المللى روزنامه‌نگاران اعلام كرده است كه سال ۲۰۰۵ ميلادى، از نظر ابعاد فاجعه‌آميزش براى خبرنگاران و روزنامه‌نگاران، «سال تراژدى‌يى بود كه روزنامه‌نگاران منطقه آسيا و اقيانوس آرام را هدف گيرى كرده بود». آيا اين تراژدى، ايران را نيز شامل مى‌شود؟ اگر پاسخ مثبت است، اين تراژدى چه اشكالى داشته؟ پاسخ عيسى سحرخيز: ”وضعیت روزنامه‌نگاری ایران سالهاست که یک وضعیت تراژیک پیدا کرده است و هر روز هم دارد دامنه‌اش بیشتر می‌شود. هیچ‌جا این تراژدی را ما شاهدش نیستیم که روزنامه‌ای را بطور موقت ببندند و این «موقت» به ۶ سال برسد. یعنی ده برابر زمانی که حتا در قانون مطبوعات ایران اعلام می‌کند که زمان حکم توقیف موقت است. و این حادثه‌ای را که روزنامه‌نگاران ما از این روزنامه به این روزنامه کوچ و نقل مکان بکنند، این خود یک تراژدی غمبار است. اینکه روزنامه‌نگاران ایران مجبور به جلای وطن بشوند و در خارج از ایران به سیستم روزنامه‌نگاری الکترونیک دست بزنند، این هم یک وضعیت تراژیک است. و از آن شاید مهمتر این است که ما شاهد حادثه‌ی جدیدی بودیم که اوج‌اش را در این سالهای گذشته نشان داد و آن این بود که تعدادی از روزنامه‌نگاران ما را در سرزمین خودشان زندانی کردند و به آنها اجازه‌ی خروج از کشور نمی‌دهند. و باز اوج تراژدی مسئله وجود و حضور فردی مثل اکبر گنجی در زندان است که ششمین سالی‌ست که در زندان بسر مى‌برد و همینطور که اطلاع دارید الان در این سرمای بیدادگر تهران دارد در سلول انفرادی با وضعی بسیار نحیف که اگر هر جایی بود تحت مداوا و درمان و در واقع زیر حرارت قرار داشت، برای تکالیف مذهبی و بهداشتی خودش تحت فشار قرار می‌گیرد و تقریبا نیمی از روز و شاید هم بیشتر دسترسی به آب را به دلیل یخبندان لوله‌ها و اجبار ایشان به رفتن به فضای باز ندارد. با این وضعیت نحیف دارد می‌گذراند، و کسی نیست که حرفی بزند و از این ظلمی که انجام می‌شود فریادی سربدهد“.
«فدراسيون بين‌المللى روزنامه‌نگاران» در بخش ديگرى از گزارش خود، وضعيت خبرنگاران را چنان در خطر مى‌بيند كه خواستار اقدام جدى شوراى امنيت سازمان ملل متحد براى رسيدگى به نقض حقوق خبرنگاران شده و از كوفى عنان دبيركل سازمان ملل متحد مى‌خواهد تا دولتها را براى اقدام جهت جل

Sunday, January 22, 2006

نعمت اللهی گنابادی در قم 115 نفر را دستگیر کردند


نعمت اللهی گنابادی در قم 115 نفر را دستگیر کردند شب عيد غدير نيروهاي امنيتي جمهوري اسلامي در قم به حسينيه سلسله نعمت اللهي گنابادي حمله كردند و با مضروب كردن و دستگيري بيش از يكصد تن از نمازگزاران و انتقال آنان به مناطق نامشخص، خود به بر گزاري نماز در محل پرداختند.
وضع يكي از مضروبين به نام آقاي بهرامي وخيم است و به بخش آي سي يو منتقل شد. خانم سارا يكي از اعضاي حسينيه سلسله گنابادي در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: چند وقت پيش ابتدا حسينيه اصفهان را دولت گرفت و شيخ اصفهان جناب آقاي جذبي را ممنوع الورود كرد. سپس شب عيد غدير تعدادي از مامورين انتظامي ريختند حسينيه قم، حمله ور شدند و 115 نفر را بازداشت كردند، آن محل را مهر و موم و مصادره كردند. وی نمازخواندن ماموران امنیتی در محل غصبی را با مقررات دین اسلام مغایر دانست. امير آرمين
شب عيد غدير خمر نيروهاي امنيتي جمهوري اسلامي در قم به حسينيه سلسله نعمت اللهي گنابادي حمله كردند و با مضروب كردن و دستگيري بيش از يكصد تن از نمازگزاران در حسينيه و انتقال آنان به مناطق نامشخص، خود به بر گزاري نماز در محل پرداختند. وضع يكي از مضروبين به نام آقاي بهرامي وخيم است و به بخش آي سي يو منتقل شده. خانم سارا يكي از اعضاي حسينيه سلسله گنابادي در مصاحبه با راديو فردا ضمن اعتراض به حمله نيروهاي امنيتي به نمازگزاران حسينيه، از سابقه حمله به حسينيه گنابادي ها در اصفهان مي گويد.
سارا، عضو حسينيه سلسله گنابادي: چند وقت پيش ابتدا حسينيه اصفهان را دولت مي گيرد و شيخ اصفهان جناب آقاي جذبي را ممنوع الورود مي كنند. سپس در شب 18 ژانويه يك تعدادي از مامورين انتظامي مي ريزند حسينيه قم كه شيخ قم جناب آقاي احمد شريعت هستند و شيخ سلسله شاه نعمت اللهي گنابادي هستند. آنجا حمله ور مي شوند و 115 نفر را بازداشت مي كنند، به نقطه نامشخصي منتقل مي كنند و آن محل را مهر و موم و مصادره مي كنند. يكي از كساني كه آن شب مورد ضرب و شتم قرار گرفته الان در آي سي يو به سر مي برد و حالش وخيم است. اين فشار دولت جمهوري اسلامي هيچ ارتباطي به اديان مختلف ندارد. اينها حتي به كساني كه هم دين و مسلك خودشان هم هستند حمله مي كنند. مثلا در حسينيه چه گفته مي شود؟ جز اين كه نماز خوانده مي شود. اينها به همه ظلم مي كنند.
ا . آ: فكر مي كنيد چرا حمله كردند به حسينيه؟
سارا: من هيچ اطلاعي ندارم كه چرا حمله كردند. اينها اصلا كارهايشان دليل نمي خواهد. همانطوري كه به حسينيه اصفهان حمله كردند بدون دليل. چرا به جايي كه وقفي است حمله مي كنند. چرا محل را مي گيرند و خودشان نماز مي خوانند. آيا در اسلامي كه اينها قبول دارند نماز خواندن در محل غصبي قبول است؟
ا . آ: آيا اطلاع داريد كه اينها با خانواده هايشان تماس داشتند؟
سارا: تا ديشب كه من تماس داشتم، اينها هيچ اطلاعي از عزيزانشان نداشتند.
ا . آ: خود آقاي شريعت كجا هستند الان؟
سارا: الان آقاي شريعت فكر مي كنم تهران منزل دخترشان تشريف دارند.
ا . آ: به خود ايشان نگفتند چرا اين كار را كردند؟
سارا: نه، ولي اين نقشه اي بوده كه از پيش داشتند.

Saturday, January 21, 2006

آلايندگي هر موتورسيكلت استاندارد توليدي 9 برابر خودروهاست


آلايندگي هر موتورسيكلت استاندارد توليدي 9 برابر خودروهاست طرح معاينه فني موتورسيكلت‌ها در كل كشور بزودي اجرا مي‌شود
سرويس: اجتماعي - محيط زيست 1384/10/30 01-20-2006 09:39:44 8410-15698: کد خبر

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: اجتماعي - محيط زيست
معاون محيط زيست انساني سازمان حفاظت محيط زيست با اشاره به اين كه آلايندگي هر موتورسيكلت استاندارد توليدي فعلي در كشور، 8 تا 9 برابر خودروهاي استاندارد است، گفت: طرح معاينه فني موتورسيكلت‌ها در تهران و كل كشور بزودي اجرا مي‌شود.
دكتر سيد خلاق ميرنيا، رييس كميته كاهش آلودگي هواي تهران در گفت‌وگو با خبرنگار «محيط زيست» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با اشاره به اين كه وزارت نفت بايد برنامه زمانبندي خود را براي رسيدن به اهداف كاهش آلودگي هواي تهران اعلام كند، افزود: اگر قرار است دو سال ديگر به استاندارد آلايندگي يورو 3 براي خودروها برسيم، وزارت نفت بايد 6 ماه قبل در زمينه بنزين توزيعي و استاندارد آن برنامه خود را ارائه دهد.
وي با انتقاد از عدم انجام معاينه فني موتورسيكلت‌ها در كشور گفت: متاسفانه مراكز معاينه فني براي موتورسيكلت‌ها پيش‌بيني نشده، در حالي 5 مركز در تهران آمادگي معاينه فني موتورسيكلت‌ها را دارند.
معاون محيط زيست انساني سازمان حفاظت محيط زيست با اشاره به معاينه فني خودروها در تهران به ايسنا گفت: 7 مركز براي انجام اين كار كم بوده و توزيع آن بايد بيشتر باشد تا مردم براي كار انگيزه پيدا كنند.
وي مشكل اصلي عدم مراجعه شهروندان به معاينه فني را كم بودن تعداد مراكز و مشكل ايستادن در صف‌هاي طولاني اعلام كرد و از وزارت نفت خواست برنامه خود را براي توزيع بنزين سوپر در تمامي جايگاهها ظرف چند هفته آينده به كميته كاهش آلودگي هواي تهران ارائه كند.
انتهاي پيام

تضعيف تشكيلات كارگري تا چه زماني ادامه خواهد يافت

تضعيف تشكيلات كارگري تا چه زماني ادامه خواهد يافتوزير كار براي امنيت شغلي كارگران چه كرده‌‏استبراي ارتقاي سطح زندگي و معيشت نيروي كار چه برنامه هايي داريد
تهران- خبرگزاري كار ايراننماينده كارگران استان همدان ، گفت : عملكرد و گفتار وزير كار حاكي از اين واقعيت است كه ايشان براي تضعيف و حذف تدريجي نهادهاي كارگري و ريشه كن كردن نظام كارگري و جايگزيني آن با تشكيلات وابسته برنامه‌‏ها دارند . " چنگيز اصلاني " ، در گفت و گو با خبرنگار گروه كارگري ايلنا , تصريح كرد : گروههاي مخالف تشكيلات كارگري ساليان سال انتظار كشيده و صبر كردند تا موقعيتي مناسب را به دست آورند و حالا كه اين فرصت را پيدا كرده و در تشكيلات وزارت كار و ديگر تشكيلات مربوطه راه يافته‌‏اند ، با حذف نيروهاي كارآمد و دلسوز , افرادي كه توانايي هاي لازم را ندارند ، جايگزين كرده‌‏اند .وي گفت ‌‏: دخالت در امور داخلي تشكيلات كارگري و تضعيف تدريجي اين تشكيلات , مهمترين برنامه اي است كه مديران وزارت كار در پي آن هستند ، بنابراين ، بايد مراقب بود تا اين اهداف محقق نشود .اين نماينده كارگري ، با اشاره به و عده‌‏هاي دولت احمدي‌‏نژاد پيرامون تحقق عدالت در جامعه و ارتقاي سطح زندگي كارگران , به طرح 3 سوال از وزيركار پرداخت و گفت ‌‏: وزارت كار در 5 ماهه گذشته چه اقداماتي را براي تقويت و توسعه تشكل‌‏هاي كارگري انجام داده‌‏است , براي تامين امنيت شغلي نيروي كار چه كرده‌ و چه برنامه‌‏هايي را در دست اجرا دارد .پايان پيام

محمد دورانديش / دشواريهاى كار و زندگى پزشكان بومى بم


محمد دورانديش / دشواريهاى كار و زندگى پزشكان بومى بم
"پزشکان بدون مرز و همه‌ی پزشکان ایرانی نهایت لطف را به ما کردند، ولی متاسفانه این کمک بدست ما نرسیده است."
پس از گذشت دو سال از زلزله بم هنوز هم بسيار گام‌ها لازم است تا زندگى مردم در اين شهر قديم ايران روال عادى خود را پيدا كند. يكى از اقشار شهر بم كه هنوز با مشكل‌هاى فراوان براى كار و زندگى روبروست، قشر پزشكان بومى است كه بى وسايل و امكانات روزگار مى‌گذراند. دكتر محمدد دورانديش از جامعه پزشكان بم از مشكل‌هاى زندگى پزشكان بومى بم و دشواری‌هاى رسيدگى به بيماران مى‌گويد.
مصاحبه‌گر: کیواندخت قهاری
آقای دکتر محمد دوراندیش، می‌توانید برای شنوندگان ما به اختصار شرح بدهید که بعد از زلزله‌ی بم چه تغییراتی در زندگی بهداشتی و درمانی شهر بم پدید آمده است.
محمد دوراندیش: من واقعا از قشر خود و جامعه‌ی خود، جامعه‌ی پزشکی، مطالبی را خدمت‌تان عرض می‌کنم. اوایل زلزله، تقریبا بار بهداشت و درمان شهر بم روى دوش پزشکان بومی بود که همه آمده بودند و روزانه تقریبا بین ۳ تا ۴هزارنفر بیمار را ساپورت می‌کردند. با کمال تاسف باید بگویم که تا الان هنوز ما، جامعه‌ی پزشکی بم، در اتاقك‌هاى موقت ۲۰متری زندگی می‌کنیم و در اتاقك‌هاى کوچکتر از آن هم مطب دایر کردیم و به کار بهداشت و درمان خود ادامه می‌دهیم. متاسفانه، با توجه به اینکه سراسر ایران و دنیا و همکاران پزشک‌مان به ما کمک کرده‌اند،‌ که خود جای سپاس دارد، ما نمی‌دانیم این کمکی که پزشکان ایران و دنیا به ما کرده‌اند کجا رفته و بدست چه کسی رسیده است و تا موقعی که بهداشت و درمان بم بودجه‌اى نداشت، ما بمى‌ها در صحنه بودیم. از سال گذشته یک رقمی حدود نزدیک به ۲۰ میلیارد تومان بهداشت و درمان ایران برای بودجه درمانی و بهداشتی بم اختصاص داده و بعد از اختصاص دادن این بودجه در حدود ۴۵نفر پزشک غیربومی وارد بم شدند که اینها را استخدام کردند با حقوق مکفی و با توجه به اینکه سازمان‌های NGO و سازمان‌های پزشکان بدون مرز ۲۰ واحد ساختمانی برای اسکان پزشکان بومی ساختند، حتا یکی از این ساختمان‌ها را در اختیار ما پزشکان بومی نگذاشتند و همین پزشکانی که وزارتخانه استخدام کرده است با حقوق مکفی، با امکانات لازم در همین ساختمان‌ها جا دادند، ولی ما هنوز در اتاقك‌هاى موقت ۲۰ متری زندگی می‌کنیم. شاید باورتان نشود که من بعنوان یک پزشک بمی از اول زلزله تا اکنون اگر احتیاج به حمام داشته باشم، که دارم،‌ هنوز در یک توالت مخروبه‌ای که از خانه باقی مانده است، من در این توالت استحمام می‌کنم. از این بودجه‌ای هم که اختصاص داده‌اند بهیچ عنوان حتا یک پزشک بومی را هم استخدام نکرده‌اند.
علت‌اش چیست آقای دکتر دوراندیش؟
محمد دوراندیش: این سیاستی‌ست که وزارتخانه بصورت یکطرفه اعمال کرده است. علت‌اش را نمی‌دانم. حتا وزیر سابق دستور داده بود بهیچ عنوان پزشکان بومی بم حق دایرکردن مطب ندارند و به سازمان‌های بیمه هم دستور داده بود با پزشکان بومی بم قرارداد بیمه نبندند. تقریبا بهمن سال ۸۳ سازمان‌های بیمه ناچار شدند با ما قرارداد ببندند. نمی‌دانم این سیاست را چرا اعمال کردند. ما که در بدو زلزله، در بحران زلزله بهیچ عنوان نگذاشتیم یک بیماری مسری در بم شایع بشود و بعد از آنكه بحران بهداشت و درمان را ما برطرف کردیم، وزارتخانه به چه دلیل بدون اینکه از ما پزشکان بومی کمک بگیرد، تعدادی پزشک غیربومی را وارد صحنه کرده است. و خیلی جالب است، بار این بحران بهداشت و درمان تنها روی یک بیمارستان شخصی بنام بیمارستان آقای دکتر افلاطونیان بود. تمام بیمارهای بستری را بعد از اینکه NGOهای فرانسه این بیمارستان احتیاج به تعمیر داشت، ما آنجا بستری می‌کردیم، ولی یک بیمارستان تازه‌‌ای كه ساخته‌اند ، پنج کیلومتر از بم دور است و حتا مسئولین این بیمارستان تازه‌ تاسیس را هم غیربومی‌ها گذاشتند و پنج کیلومتر از بم فاصله دارد. واقعا رفت و آمد برای مردم به این بیمارستان خیلی مشکل است و با توجه به اینکه اتوبانی که در بم زده‌اند از جلوی این بیمارستان عبور می‌کند، حتا یک دور برگردان برای این بیمارستان در نظر نگرفته‌اند که بیمارها براحتی خودشان را به این بیمارستان برسانند. جالب اینجاست که سازمان صلیب سرخ جهانی یک اورژانس بسیار بسیار شیک در قلب شهر ساخته است، ولی مسئولین کوچکترین امکاناتی که ما بتوانیم اين اورژانس را سرویس بدهیم ، در اختيار نگذاشتند و تمام امکانات اورژانسی را در بیمارستانی که ۵ کیلومتر از شهر فاصله دارد مستقر کرده‌اند و مردم بجای اینکه به این اورژانس که در قلب شهر وجود دارد مراجعه کنند، باید ۵ کیلومتر از شهر خارج بشوند. این برای ما واقعا مایه‌ تاسف است که مسئولین وزارت بهداشت و درمان بدون اینکه از ما نظرخواهی بکنند، خودشان در تهران نشسته‌اند و برای بم تصمیم می‌گیرند. این برخورد را هم با پزشکان بومی دارند و با توجه به اینکه پزشکان سراسر دنیا، مخصوصا ایرانی‌ها، کمک‌های مالی به ما کرده‌اند، بهیچ‌عنوان دیناری از اینها بدست ما نرسیده، مگر یک مبلغی حدود ۵۰ میلیون تومان که آنرا هم جناب آقای دکتر عباس شیبانی به ما کمک کردند و ما را مدیون و مرهون لطف خودشان قرار دادند و کل مبلغی که بعنوان کمک مالی وزارت بهداشت و درمان یا سازمان نظام پزشکی تا بحال به ما کرده، فقط ۳۰ میلیون تومان بوده است. این ۳۰ میلیون تومان بین ۶۰ـ۵۰ نفر پزشک بومی مگر چقدر می‌شود. ما تمام زندگی‌مان را از دست داده‌ایم. هیچی نداریم، نه خانه نداریم. باور کنید، بارها و بارها ازدولت تقاضا کردیم به ما وام بدهد که ما خانه بسازیم. حتا به این تقاضای وام هم جواب مثبت ندادند. نمی‌دانیم چکار بکنیم.
آقای دکتر دوراندیش، آیا همه‌ی پزشکهای بومی بم پس از زلزله در آنجا مانده‌اند یا مهاجرت کرده‌اند؟
محمد دوراندیش: بجز یکی دونفری که از بم مهاجرت کرده‌اند، تمام پزشکان بومی بم در بم هستند و مشغول درمان بیماران، و کسی دیگر از بم خارج نشده است.
پزشکان بومی بم با هم جمع شدند و تقاضای‌شان را بصورتی تقریر کرده و به دولت اعلام کرده‌اند؟
محمد دوراندیش: ما تا بحال تقریبا بیش از ۵ جلسه نشست داشتیم، خواسته‌هایمان را مکتوب کردیم و با توجه به اینکه می‌دانیم که پزشکان سراسر دنیا به جامعه‌ی پزشکی بم کمک کرده‌اند،‌ ولی از آنجایی که نمی‌دانیم کمک‌ها کجا رفته است بیش از ۵ بار از دولت تقاضای کمک کرده‌ایم که به ما وام بدهند تا ما بتوانیم در وهله‌ی اول سرپناهی برای خود و بچه‌هایمان بسازیم و بعد مطب‌هایمان را دایر کنیم که از این اتاقك‌هاى موقت ۲۰ یا ۱۸‌متری بیاییم بیرون. ما در یک ساختمان ۱۸متر مربعی چگونه می‌توانیم درمان بکنیم! در ۲۰ متر ساختمان به چه شکلی با بچه‌هایمان می‌توانیم زندگی بکنیم! و همانطور که گفتم، برای تقاضای وام هم تا بحال هیچ جوابی به ما نداده‌اند.
آیا در طولانی مدت امکان دارد پزشکانی که هنوز هم در شرایط نامطلوبی زندگی می‌کنند، به این خاطر بخواهند شهرشان را ترک کنند؟
محمد دوراندیش: فعلا هیچکدامشان قصد ندارند بم را ترک بکنند و همه‌ی‌شان یکصدا براین عقیده‌اند که بم زادگاه ما هست و ما زادگاه‌مان را ترک نخواهیم کرد. فقط یکی‌دونفر بم را ترک کردند، بقیه بهیچ‌عنوان.
چکار می‌شود کرد تا پزشکان بتوانند در شرایط بهتری زندگی کنند و به وظیفه‌‌شان، که درمان مردم است، بهتر عمل کنند؟
محمد دوراندیش: صراحتا به شما می‌گویم، مظلوم‌ترین و از یادرفته‌ترین صنفی که در بم وجود دارد، صنف پزشک است. در نهایت عسرت و تنگدستی ما داریم زندگی می‌کنیم و با توجه به اینکه، همانطور که گفتم، تمام پزشکان دنیا، پزشکان بدون مرز و همه‌ی پزشکان ایرانی نهایت لطف را به ما کردند، ولی متاسفانه این کمک بدست ما نرسیده است. اگر واقعا سازمانهای NGO و در وهله‌ی اول سازمان پزشکان بدون مرز ما را از نزدیک ملاحظه بکنند، اگر امکان دارد به ما کمک بکنند تا ما بتوانیم از این شرایط نجات پیدا بکنیم،‌ نهایت لطف را کرده‌اند. این پیشنهاد من است. فقط سازمان پزشکان بدون مرز و NGOهایی که در سراسر دنیا وجود دارند، اگر یک نوبت دیگر تشریف بیاورند و وضعیت تک تک ما را از نزدیک ببینند، آنموقع تصمیم خودشان را بگیرند، یا واقعا دولت به ما وام کم‌بهره بدهد. البته اعلام کرده‌اند که ما وام به شما می‌دهیم با بهره‌ی ۱۸ تا ۲۲درصد که این وام با بهره‌ی ۱۸ تا ۲۲درصد را ما امکان ندارد بتوانیم پرداخت بکنیم. پیشنهاد من اینست که سازمان پزشکان بدون مرز نماینده بفرستند و وضعیت ما را از نزدیک بررسند.
آقای دکتر محمد دوراندیش، از شما بسیار سپاسگزارم که در مصاحبه با ما شرکت کردید.

ايران در هفته‌اى كه گذشت: فضا هر روز تنگ‌تر مى‌شود


ايران در هفته‌اى كه گذشت: فضا هر روز تنگ‌تر مى‌شود
جمهورى اسلامى در سال ۲۰۰۵ با اعدام ۸ نوجوان معاهده حقوق كودك را پامال كرد
در اوج بحران اتمى، صدور حكم زندان براى دو شهروند آلمانى و فرانسوى، دستگيرى ۹ مرزبان عراقى، نزديكى بيشتر با سوريه و اعتراض سازمان عفو بين‌الملل، اين هفته موقعيت ايران را در عرصه بين المللى لرزان‌تر از هميشه كرد.
گوئى در ايران اراده‌ای در كار است تا بحران موجود را هر روز عميق‌تر كند. اين هفته، مقامات قضائى با صدور حكم اعدام براى سه زن جوان، اعتراض شديد سازمان عفو بين الملل را برانگيختند. اين سه زن، هنگامى كه ۱۷ ساله بودند متهم به قتل شدند و اكنون قرار است به دار آويخته شوند. جمهورى اسلامى، به عنوان يكى از امضاء كنندگان معاهده بين المللى حقوق كودك، متعهد شده است كسانى را كه در سنين زير ۱۸ سال مرتكب جرم می‌شوند اعدام نكند. اما به گزارش عفو بين الملل، اين تعهد تنها در سال ۲۰۰۵ هشت با ر نقض شده است.
در كنار صدور حكم اعدام براى زنان جوان، دو شهروند آلمانى و فرانسوى نيز، كه مدتى پيش هنگام ماهى گيرى در سواحل امارات متحده عربى وارد آب‌هاى ايران شده بودند، به ۱۸ ماه زندان محكوم شدند. ناظران بر اين عقيده‌اند كه اين دو شهروند غربى اكنون وجه المصالحه بحران‌هاى بين المللى ايران قرار گرفته‌اند.
به موازات اين بحران سازى‌ها، رئيس جمهور احمدى نژاد، كه اظهارت يهودى‌ستيزانه مكرر وى، پيش از اين بحران را تشديد كرده بود، اين بار، با سفر به دمشق ژست تحريك آميز ديگرى گرفت. اين سفر، در شرايطى انجام شد كه دولت سوريه به دليل عدم همكارى در روشن شدن پرونده قتل رفيق حريرى اعتراض محافل ديپلماتيك غرب را برانگيخته است و دائما از سوى آمريكا تهديد می‌شود. البته اين سفر بى مقدمه نبود. در جريان سفر چند ماه پيش نخست وزير سوريه به ايران، مقدمات عقد يك پيمان نظامى مشترك ميان دو كشور فراهم شد و سفر اخير می‌تواند اقدامى براى جدى‌تر كردن اين پيمان باشد. جمهورى اسلامى كه با برنامه‌هاى اتمى خود به نگرانى كشورهاى عربى نيز دامن زده است، اكنون، جز سوريه و گروه‌هاى بنيادگراى اسلامى متحدى ندارد و مايل است كه از آن‌ها در شطرنج سياسى خود استفاده كند.
و اما در زمينه بحران اتمى، خبرها را خوانده ايد و می‌دانيد كه اين هفته تحركات وسيعى براى يافتن راه حل نهائى اين بحران آغاز شد. سه كشور فرانسه، انگلستان و آلمان، پيشنهاد مذاكره بدون قيد و شرط جمهورى اسلامى را رد كردند. آن‌ها، سپس، با تهيه پيش نويس قطعنامه‌ای براى نشست آتى شوراى حكام، خواستار ارجاع پرونده ايران به شوراى امنيت سازمان ملل متحد شدند. مقامات بلندپايه امنيتى اسرائيل هم به مسكو سفر كردند تا نگرانى عميق خود را با كرملين در ميان بگذارند. وزير خارجه آلمان نيز راهى مصر شد و در قاهره با حسنى مبارك رئيس جمهور و عمر موسى دبيركل جامعه عرب به گفت وگو نشست.
هرچه هست، شمارش معكوس، اكنون چنان سرعتى يافته است كه به گزارش اشپيگل آن لاين حتى رهبرى ايران، از ترس تحريم، تصميم به خروج ۸ ميليارد دلار سپرده خود از بانك‌هاى اروپائى دارد. نشست شوراى حكام، روزهاى دوم و سوم فوريه در وين برپا خواهد شد. قرار است در اين نشست از محمدالبرادعى رئيس آژانس بين المللى انرژى اتمى خواسته شود كه پرونده ايران را به شوراى امنيت سازمان ملل متحد بفرستد. البته، برخى از ديپلمات‌ها براين عقيده‌اند كه شوراى حكام، احتمالا يك ضرب الاجل كوتاه براى جمهورى اسلامى تعيين خواهد كرد، تا ضمن تعليق تحقيقات اتمى، بر سر ميز مذاكره بازگردد. می‌دانيم كه اروپائى‌ها تعليق اين فعاليت‌ها را شرط اصلى از سرگيرى مذاكرات می‌دانند. دولت چين و دبيركل سازمان ملل متحد، اين هفته يكبار ديگر خواستار جست و جوى يك راه حل ديپلماتيك شدند.
در پايان، بدنيست نظرى هم به گزارش سالانه سازمان ديده بان حقوق بشر بيافكنيم كه اين هفته بخش ايران آن منتشر شد. در اين بخش، سركوب سيستماتيك آزادى بيان و عقيده در ايران مورد نكوهش شديد قرار گرفته است. گزارش به اين نكته اشاره دارد كه بسيارى از
نويسندگان ايرانى، يا كشور را ترك كرده اند، يا در زندان به سر می‌برند و يا مجبور به تحمل سكوت شده‌اند.

فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريکای شمالی

فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريکای شمالی

گزارش ماهانه ( دی 1384 ) در مورد نقض گسترده ، مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ايران

نهادهای مدافع حقوق بشر !
ايرانيان مدافع حقوق بشر !

در اين گزارش بخش بسيار کوچکی از موارد نقض حقوق بشر در ايران را که توسط اين شبکه گرد آوری شده است به اطلاع می رسانيم :

بین المللی :
1ـ دبیرکل کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری طی نامه ای خطاب به سازمان جهانی کار و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران خواستار آزادی فوری تمامی دستگیر شدگان عضو سندیکای اتوبوسرانی تهران شد. در این نامه آمده است : آقای رئیس جمهور ، کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری و اعضای آن در سراسر جهان ادامه آزار و اذیت اعضای اتحادیه شرکت واحد و تمام فعالین اتحادیه ای سرکوب شده در ایران را شدیدا محکوم می کنند . حق عضویت در اتحادیه و حق تشکیل سازمان مستقل کارگری از حقوق پایه ای کارگری است که تحت حمایت کنوانسیونهای سازمان جهانی کار که برای جمهوری اسلامی ایران لازم الاجرا هستند ، قرار دارد. اما دولت کشور شما دائما در حال نقض این حقوق است . ( پیک ایران 7/10/84 )

2 ـ دیوید کاکرافت دبیر کل فدراسیون بین المللی کارگران ترانسپورت با بیش از پنج میلیون عضو از در 142 کشور طی نامه ای خطاب به محمود احمدی نژاد نوشت: به شما اصرار می کنیم تا منصور اسانلو را فورا آزاد کنید و کلیه اتهامات علیه او را لغو کنید . همچنین از شما می خواهیم تمام فشارها ی موجود بر سندیکا فورا متوقف گردند.
( اتحادیه بین المللی در حمایت از کارگران ایران 17/10/84 )

3 ـ اینگر ساندبرگ رئیس شعبه بین الملل اتحادیه های کارگری نروژ طی نامه ای خطاب به محمود احمدی نژاد نوشت : از طرف کنفدراسیون اتحادیه های کارگری نروژ که 850 هزار کارگر را نمایندگی می کند از شما می خواهیم که آقای منصور اسانلو رئیس اتحادیه رانندگان اتوبوسرانی تهران را آزاد کنید . ما عمیقا از تداوم اذیت و آزار و حمله به رهبران اتحادیه ای و کارگران در ایران متاسفیم . آقای رئیس جمهور! ایران عضو سازمان جهانی کار است بنابراین دولت شما مجبور است آزادی تجمع و حق تشکل و اعتصاب را به رسمیت بشناسد و رعایت کند . اتحادیه های کارگری نروژ از شما می خواهد که فورا به فشارهای روزمره بر حقوق اتحادیه ای و آزادیها را خاتمه دهید. ( پیک ایران 20/10/84 )

4 ـ سازمان عفو بین الملل با انتشار فراخوانی ، از فعالین خود در سراسر جهان در خواست کرد برای آزدی منصور اسانلو از زندان فورا اقدام کنند. در این فراخوان آمده است منصور اسانلو ، رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران از 22 دسامبر در بند 209 زندان اوین در تهران در بازداشت بسر می برد . وی بدلیل فعالیتهای مسالمت آمیز کارگری خود بازداشت شده است . به منصور اسانلو اجازه دسترسی به وکیل داده نشده است . گزارشات حاکی از آن است که وی ممکن است در معرض اتهاماتی از قبیل ارتباط با گروههای اپوزسیون ایرانی در خارج از کشور و تحریک به شورش مسلحانه علیه دولت قرار داشته باشد. در ادامه آمده است : ایران عضو پیمان جهانی حقوق مدنی و سیاسی است ، که بند 22 آن اظهار می دارد ، هر فردی آزادانه حق دارد با دیگران همبستگی داشته باشد ، که شامل تشکیل اتحادیه صنفی برای دفاع از منافع مشترک است . (ادوارنیوز 22/10/84)
5 ـ اولا هوفمن نماینده حزب چپ در پارلمان سوئد طی نامه ای خطاب به وزیر امرخارجه سوئد نوشت : در دفاع از حقوق انسانی و دمکراتیک انجام فعالیتهای سندیکایی ، برای منصور اسانلو و دیگر کارگران ایرانی می خواهید چکار کنید. ( حزب چپ سوئد 27/10/84 )

6 ـ سازمان دیده بان حقوق بشر در گزارش سالانه خود در رابطه با وضعیت حقوق بشر در ایران اعلام کرد : دیده بان حقوق بشر با اشاره به بستن مطبوعات و زندانی کردن خبرنگار ان و روزنامه نگاران سیستماتیک بودن سرکوب آزادی بیان و عقیده را مورد توجه قرار می دهد و می گوید در نتیجه این سرکوبها روزنامه های مستقل بسیار معدودی باقی مانده اند و آنها نیز در خود سانسوری شدیدی هستند . بسیار ی از نویسندگان و روشنفکران یا از کشور خارج شده اند ، یا در زندان هستند و یا از انتقاد دست کشیده اند. مقام­های ایرانی در طی سال 2005 وب سایتها و خبرنگاران اینترنتی را به منظور جلوگیری از انتقال اخبار و اطلاعات از طریق شبکه اینترنت مورد هدف خود قرار داده اند. قوه قضائیه از سپتامبر تا نوامبر 2004 بیش از 20 وبلاگ نویس و روزنامه نگار اینترنتی را حبس و شکنجه کرده و در سلولهای انفرادی طولانی مدت قرار داده است. در این گزارش گفته می شود قضات در ایران اغلب اعترافات اجباری را می پذیرند. مسئولین از انفرادی­ها ی طویل المدت که اغلب در سلولهای زیر زمینی صورت می گیرند برای گرفتن اعترافات اجباری ( که بطور ویدئویی ضبط می شوند) و نیز اخذ اطلاعات مربوط به همکارانشان استفاده می کنند. ( بی بی سی 28/10/84 )

7 ـ زوئه ژه نو نماینده حزب سبزها در پارلمان بلژیک طی نامه ای خطاب به سفیر ایران نوشت : بدینوسیله می خواهم مراتب نگرانی خود را نسبت به شرایط ناگوار حقوق بشر در ایران به ویژه وضعیت سلامتی آقای منصور اسانلو اعلام نمایم . وی خواستار معالجه ، دسترسی به وکیل و آزادی رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران شد.(ادوارنیوز 29/10/84)

8 ـ سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای خواستار لغو حکم اعدام نازنین 17 ساله ، و دلارا دارابی 19 ساله شد. خانم روت یوتنر ، کارشناس مسائل ایران در شاخه آلمان سازمان عفو بین الملل گفت : ایران با اعدام نوجوانان به گونه ای شرم آور وظایفی را که با امضای تعهدنامه های بین المللی باید به آن عمل کند زیر پا می گذارد. طبق اطلاعات جمع آوری شده توسط سازمان عفو بین الملل از سال 1990 تا کنون دست کم 18 نوجوان اعدام شده اند . تنها در سال 2005 دست کم 8 نفر که به هنگام ارتکاب جرم نابالغ بودند اعدام شدند. دو تن از این 8 نفر هنگام اعدام کمتر از 18 سال داشتند. ( دویچه وله 29/10/84 )

توقیف نشریات دانشجویی :
9 ـ نشریه دانشجویی « سخن تازه » به مدیر مسئولی سلمان سیما به اتهام سوء استفاده از تریبون نشریه ، دعوت به تحصن ، ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه ، تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت و منافع جمهوری اسلامی به حکم شورای فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی جنوب تهران توقیف گردید. ( ایلنا 3/10/84 )

10 ـ نشریه دانشجویی « گزینه 11» به حکم هیئت نظارت بر نشریات دانشجویی دانشگاه رجایی تهران برای مدت سه ماه توقیف گردید.(ایسنا 5/10/84)

11 ـ نشریه دانشجویی « تخته سیاه » که از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی سیرجان منتشر می شد ، بدستور هیئت نظارت بر نشریات دانشجویی دانشگاه توقیف گردید. ( ادوار نیوز 23/10/84 )

12 ـ بدستور هیئت نظارت بر تشکلهای دانشجویی ، انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان ، دانشگاه علوم پزشکی کاشان ، دانشگاه رجایی ، دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی ممنوع الفعالیت شدند. ( ادوار نیوز 25/10/84 )
دانشجويان : محاکمات
13 ـ امیر رعیت نظری دانشجوی دانشگاه تهران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی با شکایت مدعی العموم در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. ( ایسنا 19/10/84 )

دانشجويان : احکام صادره شده توسط دادگاهها
14 ـ سعید اردشیری ، رضا دلایی میلان و حسین خدایاری دانشجویان دانشگاه باهنر کرمان به اتهام اقدام برضد امنیت داخلی کشور از طریق تحریک دیگران علیه نظام و اغتشاش در شعبه اول دادگاه انقلاب کرمان به ترتیب به یکسال حبس و متهمین ردیف دوم وسوم هرکدام به پنج ماه حبس تعلیقی محکوم شدند.( ایلنا 17/10/84 )

دانشجويان : احکام صادره شده توسط کمیته های انضباطی
15 ـ عباس حیکم زاده دانشجوی دانشگاه امیر کبیر و سردبیر نشریه دانشجویی « واژه » به اتهام اخلال ، وقفه و مزاحمت در اجرای برنامه های دانشگاه به حکم کمیته انضباطی دانشگاه به یک ترم تعلیق از تحصیل بدون احتساب سنوات محکوم گردید.( ایلنا 4/10/84 )

16 ـ عابد توانچه عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر و مدیر مسئول نشریه دانشجویی « شاخه نبات » به حکم کمیته انضباطی دانشگاه به یک ترم تعلیق از تحصیل محکوم شد .( ادوار نیوز 5/10/84 )

17 ـ محمد امین مهدوش عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان ، از نویسندگان نشریه دانشجویی « معرفت » به حکم کمیته انضباطی دانشگاه به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم شد. ( ایسنا 10/10/84 )

18 ـ امین قلعه­ای و احمد میرزایی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان، به حکم کمیته انضباطی دانشگاه به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم شدند.(ایسنا 10/10/84)

19ـ علیرضا مقصودی رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی بندرعباس به علت­منتشر کردن نشریه دانشجویی « تلنگر » با موضوعیت عدالت خواهی ، به اتهام افتراء و نشراکاذیب به حکم کمیته انضباطی دانشگاه به یک ترم تعلیق از تحصیل محکوم شد.(بازتاب 12/10/84 )

20ـ قریب سجادی عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران به اتهام اخلال در نظم ، به حکم کمیته انضباطی این دانشگاه به یک ترم محرومیت موقت از تحصیل محکوم گردید. ( ایسنا 14/10/84 )

21 ـ آرش خاندل ، سیامک نادعلی و محمدجواد درودکشان از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان به اتهام اخلال در نظم دانشگاه به حکم کمیته انضباطی دانشگاه به سه ترم محرومیت از تحصیل محکوم شدند .( ادوار نیوز 23/10/84 )

22 ـ محسن سهرابی عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر ، به اتهام اهانت به یکی از مسئولان دانشگاه به حکم کمیته انضباطی دانشگاه به یک ترم تعلیق از تحصیل محکوم شد .( ایلنا 27/10/84 )

23 ـ امیر رضا اردلان دانشجوی دانشگاه آزاد شهرضا ، به اتهام فعالیتهای سیاسی و همکاری با گروهای غیر قانونی و مخالف حکومت بدستور نیکپور مسئول دانشجویی اداره اطلاعات شهرضا ، نیروهای امنیتی از ورود وی به دانشگاه و جلسه امتحان جلوگیری بعمل آوردند. نامبرده توسط نیروهای ضد شورش نیروی انتظامی بازداشت و به اطلاعات ناجا منتقل و پس از ساعاتی آزاد گردید. (ادوارنیوز 21/10/84 )

دانشجویان :احضار به کمیته های انضباطی
24 ـ سجاد نیکنام دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اورمیه برای چهارمین بار در دو هفته گذشته به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شد .(ایسنا 5/10/84 )

25ـ محمد مهدی احمدی ، نادر دیناری و روح الله زالی مقدم از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شدند .( ادوار نیوز 10/10/84 )

26 ـ به گفته دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اورمیه بیش از 50 دانشجوی عضو انجمن اسلامی دانشجویان ، شورای صنفی دانشجویان و سایر دانشجویان به کمیته انضباطی احضار شده اند.(ایسنا 20/10/84 )

دانشجویان :احضار به دادگاه
27 ـ پرونده محمد مباشری دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از دادگاه عمومی استهبان به دادگاه انقلاب این شهرستان ارجاع شد.(ایسنا 5/10/84)

28ـ فرید هاشمی دانشجوی دانشگاه تهران به علت شرکت در اعتراضات دانشجویی خرداد82 به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران احضار شد. نامبرده به علت عضویت در هیئت موسس « جامعه دمکراتیک دانشجویان دانشگاه تهران » به کمیته انضباطی دانشگاه احضار گردید.( ادوار نیوز 11/10/84 )

29 ـ پیمان عارف دانشجوی دانشگاه تهران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران احضار شد. ( ایلنا 18/10/84 )

30ـ ریحانه پورغنی مدیر مسئول نشریه دانشجویی توقیف شده « قیزیل اوزن » ، معرفت الله فضلی مدیر مسئول نشریه دانشجویی­«زنگان سوزلری­» و یاشار حکاک پور مراغی دانشجویان دانشگاه زنجان توسط نهادهای امنیتی احضار و تهدید شده اند.(ادوارنیوز 24/10/84 )

مطبوعات : توقیف
31ـ روزنامه «آسیا»و دو هفته نامه «نورباران» به حکم هیئت نظارت بر مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف و پرونده آنها به دادگاه مطبوعات فرستاده شد. (ایلنا 12/10/84 )

32ـ نشریه شماره 67 «ارسباران» به علت چاپ ویژه نامه­ای به مناسبت نود و یکمین سالگرد در گذشت ستارخان سردار ملی بدستور اداره اطلاعات اهر توقیف گردید.(ادوارنیوز15/10/84)

مطبوعات : احضار روزنامه نگاران
33 ـ غلام حیدر ابراهیم بای سلامی مدیر مسئول اسبق روزنامه « همبستگی »به اتهام نشر اکاذیب و چاپ مطالب خلاف واقع با شکایت مدعی العموم به شعبه 1083 دادگاه عمومی تهران احضار شد. نامبرده گفت : در سال 1381 حدود 139 شکایت از روزنامه همبستگی مطرح شده بود. ( ایسنا 18/10/84 )

34 ـ فریدون وردی نژاد مدیر عامل سابق خبرگزاری « ایرنا » به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی ، توهین و افتراء با شکایت نیروی انتظامی ، سپاه پاسداران قم ، فرمانده تیپ سوم مالک اشتر، قرارگاه ثارالله ، ، مدیر عامل شرکت سایپا ، مدیر شبکه سحر صدا و سیما ، نماینده سابق دماوند در مجلس شورای اسلامی ، موسسه کیهان و مدیر مسئول نشریه یالثارات ارگان انصارحزب الله جهت محاکمه به شعبه 1083 دادگاه عمومی تهران احضار شد. (ایلنا 19/10/84 )

35 ـ فرید مدرسی و حسین عبدالله پور از وبلاگ نویسان قم به اتهام توهین به مقامات جهت محاکمه به شعبه اول دادگاه انقلاب قم احضار شدند. ( ایلنا 26/10/84 )

36 ـ رویا طلوعی روزنامه نگار به شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج احضار شد. به گفته وکیل مدافع این روزنامه نگار ، وثیقه تودیع شده وی در معرض توقیف است . ( ابلنا 27/10/84 )

مطبوعات : بازجویی روزنامه نگاران
37 ـ اردشیر صدرالدینی مدیر مسئول هفته نامه « پیام کردستان » به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی با شکایت نیروی انتظامی استان آذربایجان­ غربی ­در شعبه اول دادسرای مهاباد تفهیم اتهام شد. (ایلنا 19/10/84 )

مطبوعات : محاکمه روزنامه نگاران
38ـ محمدحسن پزشک مدیر مسئول نشریه «فیلم نگار»به علت چاپ فیلم نامه های خارجی به اتهام انتشار مطالب خلاف عفت عمومی با شکایت مدعی العموم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمد رضا صارمی محاکمه شد. ( ایلنا 4/10/84 )

39 ـ سکینه کریم خانی مدیر مسئول نشریه « آهنگ زندگی » به اتهام استفاده ابزاری از افراد در تصاویر با شکایت مدعی العموم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمد رضا صارمی محاکمه شد. ( ایلنا 4/10/84 )

40 ـ زهرا امیری مدیر مسئول نشریه «سینما خانواده » به اتهام استفاده ابزاری از افراد در تصاویر با شکایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدعی العموم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمد رضا صارمی محاکمه شد. ( ایلنا 4/10/84 )

41 ـ کامران احمدپور مدیر مسئول روزنامه ورزشی « نود » به اتهام انتشارمطالب خلاف واقع با شکایت فدراسیون ورزش های رزمی و فدراسیون فوتبال در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمد رضا صارمی محاکمه شد. ( ایلنا 4/10/84 )

42 ـ فواد صادقی مدیر مسئول سایت « بازتاب » به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی با شکایت شورای عالی امنیت ملی در شعبه 1060 دادگاه عمومی تهران محاکمه گردید. ( ایلنا 6/10/84 )

43 ـ لطف الله میثمی مدیر مسئول دوماهنامه « چشم انداز ایران » به اتهام انتشار مطالب خلاف واقع به قصد تشویش اذهان عمومی و انتشار مطالبی علیه اصول قانون اساسی با شکایت مدعی العموم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمد رضا صارمی محاکمه شد. ( ایلنا 11/10/84 )

44 ـ اردشیر حاجی حسینی مدیر مسئول نشریه « کانون خانواده » به علت چاپ عکس رزیتا غفاری هنرپیشه سینما ، به اتهام استفاده ابزاری از افراد در تصاویر و انتشار تصاویر خلاف عفت عمومی با شکایت مدعی العموم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمد رضا صارمی محاکمه شد. ( ایلنا 11/10/84 )

45 ـ اکبر انبری مدیر مسئول نشریه «بینندگان» به اتهام انتشار تصاویر خلاف عفت عمومی با شکایت مدعی العموم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمد رضا صارمی محاکمه شد. ( ایلنا 11/10/84 )

46 ـ عیسی خان حاتمی مدیر مسئول ماهنامه « ایران مهر » به اتهام تبلیغ علیه نظام ، اهانت و افتراء نسبت به شورای نگهبان با شکایت مدعی العموم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمد رضا صارمی محاکمه شد. ( ایسنا 18/10/84 )

47 ـ مهدی رحمانیان مدیر مسئول روزنامه « شرق » به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی ، انتشار مطالب خلاف واقع ، تبلیغ علیه نظام ، توهین به شورای نگهبان و رهبری با شکایت مدعی العموم ، شهرداری تهران ، مهدی کوچک زاده نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی و شرکت عمران سازی شهر در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمد رضا صارمی محاکمه شد. (ایسنا 18/10/84 )

48 ـ الیاس حضرتی مدیر مسئول روزنامه « اعتماد » به اتهام تبلیغ علیه نظام و تحریض و تشویق گروها به ارتکاب اعمالی علیه جمهوری اسلامی، نشر­­اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی ، انتشار مطالب خلاف واقع ، توهین و افتراء با شکایت مدعی العموم ، فرماندهی نیروی انتظامی کردستان ، فرمانده پلیس راهنمایی و رانندگی تهران ، پلیس فرودگاههای کشور، شرکت جبهه سازان افق ، شرکت بین المللی ایثارگران ، شرکت سازه گستران مرواید و ابراهیم صراف نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمد رضا صارمی محاکمه شد. (ایلنا 25/10/84 )

مطبوعات : احکام صادره شده توسط دادگاه ها
49ـ مجید قاسمی فیض آبادی مدیر مسئول اسبق روزنامه توقیف شده «نسیم صبا» به اتهام نشر اکاذیب با شکایت مدعی العموم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمد رضا صارمی به پرداخت صدهزار تومان جزای نقدی محکوم شد.(ایسنا 5/10/84)

50 ـ احمد رضا شیری روزنامه نگار و فعال سیاسی ساکن مشهد ، به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی ، نشر اکاذیب و همکاری با رسانه های خارج از کشور در شعبه 7 دادگاه انقلاب اسلامی مشهد به 3 سال حبس تعلیقی محکوم شد. دوربین عکاسی و سایر وسایل که پیش از این در بازرسی از منزل وی توسط وزارت اطلاعات ضبط شده بود به نفع دولت مصادره گردید. (ادوارنیوز 15/10/84)

کتابهای توقیف شده :
51 ـ کتابهای « یک صد سالگی صادق هدایت در ایران و جهان » ، « یاد هدایت 83 » ، « تاریک خانه » ، « سگ ولگرد » و 10 عنوان دیگر از کتابهای هدایت جهت انتشار به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرستاده شده ، ولی بیش از 8 ماه است که بلاتکلیف مانده اند و مجوز چاپ صادر نگردیده است . ( ایسنا 7/10/84 )

52 ـ کتابهای « گفت و آمدهایی در ادبیات ایران » ، « گفت و آمد هایی در شعر معاصر ایران » و « مسائل و مشکلات اجتماعی ایران » نوشته دکتر فریبرز رئیس دانا بیش از 9 ماه است جهت چاپ در انتظار مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بسر می برند.( ایلنا 10/10/84 )

53 ـ کتاب « فقر و فحشاء » نوشته مسعود ده نمکی به علت اعتراض برخی از علما بدستور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف گردید. ماموران ارشاد با مراجعه به دفتر ناشر تمام نسخه های فیلم و زینک و کتابهای موجود را جمع آوری کردند. ( بازتاب 12/10/84 )

سایتهای توقیف شده :
54 ـ ماموران اداره اماکن نیروی انتظامی شهرستان خوی ، پس از بازرسی و بررسی تعدادی از کافی نتها را پلمب کردند. چند تن از کاربران اینترنتی عنوان کردند احتمال داده میشود کافی نتهایی که شرکت سرویس دهنده آنها کمتر اقدام به فیلترگذاری نموده و از سرعت بالایی برخوردارند و یا کاربران در استفاده از سایتهای خبری و سیاسی بیشتر از ضد فیلتر استفاده می کنند در راس لیست پلمب قرار گرفته باشند .(تبریزنیوز 1/10/84)

55 ـ بدستوراداره اماکن نیروی انتظامی شهرستان مراغه ، کافی نتهای این شهر از قبول مشتریان زن منع گشته اند.و بر روی درب تمامی آنها عبارت « بدستوراداره اماکن از پذیرش خواهران تا اطلاع ثانوی معذوریم » به چشم می خورد.(ادوار نیوز 17/10/84)

56 ـ بدستور مقامات حکومتی اداره مخابرات بخش « حقوق زنان » سایت آیت الله یوسف صانعی را فیلتر کرد. ( وبلاگ طنین سکوت 18/10/84 )

57 ـ بدستور دادستان کرج در راستای پیشگیری از جرایم سازمان یافته رایانه­ای 3 شرکت اینترنتی در کرج پلمب شدند. به گفته مهردادکرمی دبیر ستاد مقابله با جرائم اینترنتی بر اساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی کلیه شرکتها باید این موارد را رعایت کنند: اخذ مجوز از وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات ، قانون فیلترینگ ، عدم استفاده و نگهداری از وسایل غیر مجاز ماهواره ای . ( مهر 26/10/84 )

58ـ بدستور مقامات حکومتی اداره مخابرات سایت خبری­«انتخاب»را فیلترکرد.(انتخاب 28/10/84)

اخبار مربوط به فعالين سياسی ، فرهنگی
59 ـ جلسه تفسیر قرآن 400 نفره دکتر سید علی اصغر غروی عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران ، در اصفهان و نصر آباد بدستور اداره اطلاعات تعطیل شد. نماز جمعه نامبرده حدود چهار ماه قبل بدستور اداره اطلاعات تعطیل گردید.( ایلنا 3/10/84 )

60 ـ بدنبال جلوگیری مامورین امنیت پرواز هواپیما از پیاده شدن کارمند حامل نوار اولین برنامه تلوزیونی « صبا » در فرودگاه دوبی ، بهروز افخمی مدیر این تلوزیون ماهواره ای ( وابسته به حزب اعتماد ملی به رهبری مهدی کروبی ) اعلام کرد : بدستور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت ملی فعالیت این تلوزیون در ایران ممنوع می باشد. وی ادامه داد : دریافتیم که نمی توانیم امکان فعالیت و امنیت شغلی خبرنگاران خود را مانند دیگر بنگاههای خبری در ایران تضمین کنیم ، لذا تعطیلی موقت فعالیتهای شبکه « صبا » را رسما اعلام می کنم . ( ایلنا 5/10/84 )

61 ـ اجلال قوامی ، سعید ساعدی ، مادح احمدی ، رویا طلوعی ، محمدصدیق کبودوند ، بهزاد خوشحالی ، امید احمدزاده و کیوان فرهمندی از روزنامه نگاران ، فعالین حقوق بشری و مدنی توسط « امت حزب الله کردستان ـ شاخه سنندج » تهدید به مرگ شدند. در بخشی از اطلاعیه صادره (این گروه وابسته به نهادهای­امنیتی نظام) آمده است : « اکنون که نظام مقدس جمهوری اسلامی در مرحله حساسی قرار گرفته و دشمنان داخلی و خارجی در تلاش هستند تا به این عطیه الهی ضربه بزنند ، عده ای خائن و جیره خوار امریکا و انگلیس با نفوذ در مطبوعات و نهادهای به اصطلاح مدنی! از این طریق می خواهند پروسه استحاله و تغییر نظام را به پیش برند. ما خواهان برخورد جدی محاکم قضایی و انقلابی با عوامل مزدور ، محارب و مفسدفی الارض شناخته شده در منطقه را داریم و هشدار می دهیم که اگر با این عناصر برخورد انقلابی نشود،کردستان را از لوث وجود آنها پاک خواهیم کرد.(تبریز نیوز 25/10/84)

62 ـ مراسم بزرگداشت سالروز انتشار روزنامه « حقیقت » (منتشره در 9 دی 1300 )که قرار بود از سوی انجمن فرهنگی ـ حمایتی کارگران ( آوای کار ) در یک تالار خصوصی در حوالی خیابان ستار خان تهران برگزار شود با تهدید نیروهای امنیتی لغو گردید.( اخبار روز 20/10/84 )

63 ـ نیروهای امنیتی مستقر در فرودگاه مهرآباد از سفر شیرین عبادی و محمدعلی دادخواه از اعضای ­­«کانون مدافعان حقوق بشر » جهت شرکت در جلسه اعلام موجودیت «انجمن حامیان حقوق بشر اصفهان » جلوگیری بعمل آوردند. ( نثرما 16/10/84 )

احضار فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی به دادگاهها
64 ـ هیمن محمودی شهروند اشنویه به اتهام تبلیغ برضد نظام و ارتباط با حزب دمکرات کردستان ایران جهت محاکمه به شعبه اول دادگاه انقلاب اورمیه به ریاست قاضی آقازاده احضار شد. (سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 7/10/84)

65 ـ سعید کلانکی ، حسن قیصری و امین کرد از فعالان سیاسی جهت محاکمه به شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران احضار شدند. ( ایلنا 19/10/84 )

66ـ محمد شریفی مقدم دبیرکل خانه پرستار ، به علت شرکت در تحصن ، اعتصاب و تظاهرات غیرقانونی تیر84 در مقابل دفتر مرکزی دانشگاه علوم پزشکی تهران ، با شکایت رئیس دانشگاه توسط هیئت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری محکوم شد. ( ایسنا 23/10/84 )

67 ـ محمود یگانلی نماینده اورمیه در دوره ششم مجلس شورای اسلامی ، به شعبه دوم بازپرسی کارکنان دولت احضارشد. ( ادوارنیوز 25/10/84 )

68ـ سعدی محمدی و محمد رحیمی از فعالان کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری در اداره اطلاعات شهرستان بانه به مدت 5 ساعت مورد بازجویی قرار گرفتند. ( پیام 28/10/84 )

محاکمه فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی :
69 ـ شهرام انصاری ، سعدی خادمی ، محی الدین آزادی ، فردین فرج پور ، صلاح الدین سعادت، بهاالدین شجاعی نژاد ، پیمان صدیقیانی ، عطاالله محمد زاده و نوزاد علایی از بازداشت شدگان اعتراضات مردمی سقز در مرداد 84 ، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در شعبه اول دادگاه انقلاب سقز به ریاست قاضی طیاره محاکمه شدند
(سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 6/10/84)

70 ـ رضا علیجانی ، تقی رحمانی ، هدی صابر و امیر طیرانی از فعالین ملی ـ مذهبی به اتهام تبلیغ علیه نظام ، تشکیل گروه غیر قانونی ، اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم با شکایت مدعی العموم برای آخرین بار در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران بصورت غیر علنی محاکمه شدند. ( ایسنا 7/10/84 )

71 ـ مهدی امینی زاده ، محمد رضایی ، میکائیل عظیمی و علی اصغر صادقی از اعضای موسسه سپهر اندیشه نوین به اتهام تشکیل گروه غیر قانونی ، تبلیغ علیه نظام ، اجتماع و تبانی و هدایت اعتراضات دانشجویی خرداد 82 با شکایت مدعی العموم در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران برای آخرین بار بصورت غیر علنی محاکمه شدند.(ایلنا 7/10/84)

72 ـ به گفته رضا علیجانی از فعالین ملی ـ مذهبی ، نامبرده به همراه آقایان تقی رحمانی ، هدی صابر ، امیر طیرانی ، مهدی امینی زاده ، محمد رضایی ، میکائیل عظیمی و علی اصغر صادقی به اتهام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل سازمان غیر دولتی سپهر اندیشه نوین، اقدام علیه امنیت ملی از طریق هدایت و فرماندهی اعتراضات دانشجویی خرداد82 و اقدام علیه امنیت ملی از طریق ارتباط با ضد انقلاب خارج از کشور جهت تشکیل جبهه فراگیر برای سرنگونی جمهوری اسلامی ، در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران بصورت غیر علنی محاکمه می شوند. وی گفت : یکی از دوستان ما در کمیسیون اصل 90 مجلس حاضر شد و از فشارهایی که در دوران بازداشت برما رفته بود سخن گفت ، از جمله ضرب و شتم ، 54 ساعت اجبار به سرپا ماندن ، جلوگیری از خوابیدن ، اجرای اعدام مصنوعی ، تهدید به اعزام به یکی از بندها ی زندان جهت آزار جنسی و مسائل دیگری از جمله تهدید به پرونده سازی و وصل کردن به سازمان مجاهدین خلق ، علیجانی در ادامه گفت : این نوع شکنجه و فشار دوستان ما را بر دو راهی انتخاب بین عضویت در سازمان مجاهدین خلق و اعتراف به تحریک و اغتشاش قرار می داد که دوستان به اجبار شق دوم را انتخاب کردند. ( روز 8/10/84 )

73 ـ مصطفی توفیقی ، جعفر شریفی ، حسین زینتی ، آرام صوفی ، آرام ساطوری و رسول عینی از بازداشت شدگان اعتراضات مردمی مرداد ماه در سقز ، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تخریب اموال دولتی بطور غیر علنی و بدون حضور وکیل مدافع در شعبه اول دادگاه انقلاب سقز محاکمه شدند. آرام صوفی و مصطفی توفیقی پس از 5 ماه حبس هریک با قرار وثیقه 15 میلیون تومانی از زندان آزادشدند. مصطفی توفیقی پیش از این به اتهام همکاری با احزاب سیاسی مخالف به مدت 11 سال در زندانهای سقز و سمنان بسر برده و اوایل سال جاری از زندان آزاد شده بود. ( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 27/10/84 )

دستگیری فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی :
74 ـ منصور اسانلو ، ابراهیم مددی ، داود رضوی ، علی زاد حسین ، اکبر یعقوبی ، رضا بوربور ، حمید رضا رضایی­فر ، جواد کفایی ، ناصر غلامی ، یعقوب سلیمی ، مصطفی امیری ، جواد سیدوند ، صادق خندان ، امیر تاخیری ، رضا خانی ، سعید ترابیان، مرتضی کمساری ، رضا شهابی ، حمید زندی، علی قربانیان ، ارسلان زرگارنیا ، حسین مهدی خانی، حسین جوادی، مجید طلایی ، منصور حیات غیبی ، عباس نژند کودکی ، رضا ترازی ، غلامرضا میرزایی ، علی ابراهیمی ، صادق محمدی و... رهبران و اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه به اتهام تشکیل سندیکای غیر قانونی و تلاش برای برهم زدن نظم عمومی از طریق اعتصاب بدستور سعید­­ مرتضوی دادستان تهران و به حکم قاضی محدث­بازداشت شدند. کارگران شرکت کننده در اعتصاب توسط مامورین امنیتی مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفتند. به استثنای منصور اسانلو دبیر سندیکا ، بقیه کارگران بازداشت شده آزاد شدند. آقای اسانلو دچار بیماری شدید قلبی و چشمی است و قرار بوده هفته گذشته تحت عمل جراحی چشم قرار بگیرد. ( ادوار نیوز و اخبار روز 1تا 7 / 10 84 )

75 ـ وزیر قادری ، واحد اشرف پور ، فرهاد فتاحی ، محمدرضا رامینه ، اردلان رامینه ، سراج قاسمی ، اشکان احمدی و تعدادی دیگر از اهالی شهرستان باینگان به اتهام فعالیتهای تبلیغاتی برای حزب دمکرات کردستان ایران ، توسط نیروهای امنیتی و ماموران اداره اطلاعات کرمانشاه در دو مرحله دستگیر شده اند. هیچگونه اطلاعی از محل بازداشت و نگهداری آنها در دست نیست . (سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 11/10/84)

76 ـ دو نفر از کارگران شرکت ریسندگی و بافندگی « پوشینه بافت » قزوین در مقابل استانداری قزوین توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. مدیریت شرکت « پوشینه بافت » 8 ماه است که حقوق 800 کارگر این شرکت را پرداخت نکرده است کارگران برای اعتراض در مقابل استانداری تجمع کرده بودند. ( ایرنا 18/10/84 )

77 ـ احمد وطمانی اهل روستای « شیوه جو » از توابع شهرستان مهاباد ، به اتهام داشتن پرچم کردستان و شرکت در اعتراضات مردمی تابستان سال جاری ، توسط نیروی امنیتی دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل گردید. (سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 20/10/84)

فعالين سياسی ، فرهنگی : بازجويی و تفهيم اتهام
78ـ خانم سروه کامکار عضو کمیته زنان سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان ،از سوی حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران در خیابان طالقانی مهاباد ربوده و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. به گفته خانم کامکار ماموران مداوم فحشهای رکیک و زشت بر زبان می آوردند. چشمان اینجانب را بسته و به مکان نامعلومی بردند. در آنجا با کشیدن موهای سرم ، پیچاندن دستها و ... مورد شکنجه قرار گرفتم .(سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 21/10/84)
79 ـ یوسف مولایی وکیل دادگستری به اتهام نشراکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی در شعبه 6 دادسرای کارگنان دولت مورد بازجویی قرار گرفت. ( ایسنا 5/10/84 )

فعالين سياسی ، فرهنگی : احکام صادره شده توسط دادگاه ها
80 ـ جواد عباسی معلم و فعال سیاسی شهرستان سلماس ، به اتهام تجزیه طلبی و ارتباط با گروههای پان تورکیست به حکم دادگاه انقلاب خوی ، به 6 ماه حبس قطعی محکوم و روانه زندان شد. (کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان 1/10/84 ) عباسی نیاز فوری به عمل جراحی در ناحیه گلو دارد . با وجود ناراحتی و نیاز فوری او به عمل جراحی هنوز مسئولان زندان اقدامی برای انتقال عباسی به بیمارستان انجام نداده اند. ( ادوارنیوز 27/10/84 )

81 ـ هدایت ذاکر معلم و از فعالان حرکت ملی آذربایجان به اتهام تجزیه طلبی به حکم دادگاه انقلاب تبریز به یک سال حبس محکوم و روانه زندان گردید. حقوق ماهیانه نامبرده از طرف آموزش و پرورش قطع گردیده است. میر اژدر حسینی به اتهام تبلیغ علیه نظام در شعبه اول بازپررسی دادگاه شهرستان مرند تفهیم اتهام شد. علی حسین زاده دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز به اتهام تبلیغ علیه نظام جهت محاکمه به شعبه اول دادگاه انقلاب مرند احضار شد. سید جواد موسوی به اتهام حضور در تجمع غیرقانونی بزرگداشت دکتر محمد تقی زهتابی از قربانیان قتلهای زنجیره ای جهت محاکمه به شعبه اول دادگاه انقلاب اورمیه احضار گردید. (کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان 7/10/84 )

82 ـ حشمت الله طبرزدی در شعبه هفتم هیئت تشخیص دیوان عالی کشور به 7 سال حبس تعزیری محکوم شد. نامبرده به اتهام تشکیل جبهه دمکراتیک وتوهین در دادگاه بدوی به حکم شعبه 26 دادگاه انقلاب به 14 سال حبس تعزیری محکوم شده بود. طبرزدی تاکنون با احتساب حبس های گذشته بیش از 5 سال و چند ماه است که در زندان بسر می برد.
( ایلنا 12/10/84 )
83 ـ حجت اسلام عبدالعزیز عظیمی قدیم به اتهام تخلف از حکم دادگاه ، فعالیت به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام و هتک حیثیت روحانیت در دادگاه روحانیت تبریز به ریاست قاضی اسماعیلی به 15 ماه حبس تعزیری ، ده سال محرومیت از پوشیدن لباس روحانیت ، پنج سال ممنوعیت خروج از کشور و پنج سال منع اقامت در استانهای زنجان ، اردبیل ، آذربایجان غربی و شرقی محکوم گردید.(کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان 13/10/84 )

84 ـ غفور محمدی عضو سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان ، به اتهام ارتباط با حزب حیات آزاد کردستان « پژاک » محاکمه و به زندان محکوم گردید. خانم شیلان اورمیه ای به اتهام عضویت در « پژاک » دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت . وی به 5 سال زندان و تبعید به زندان مراغه محکوم شد. ( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 15/10/84 )

85 ـ سلیمان پاک مینا 33 ساله اهل روستای « سوجه » از توابع شهرستان اشنویه به اتهام ارتباط با حزب دمکرات کردستان ایران به سه سال حبس در زندان دریا محکوم شد. نامبرده پس از تحمل حدود 8 ماه زندان با قرار وثیقه 30 میلیون تومانی در 6 دی از زندان آزاد شده بود.
( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 25/10/84 )

86 ـ علیرضا علوی تبار از فعالین سیاسی به علت نوشتن مقاله ای تحت عنوان « نظامی گری و عواقب آن » به اتهام توهین به مسئولان نظام با شکایت مدعی العموم در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران به 15 ماه حبس تعلیقی محکوم شد. ( ایلنا 27/10/84 )

87ـ محسن آرمین عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ، به اتهام توهین با شکایت علی امامی راد نماینده کوهدشت در مجلس ششم در شعبه اول دادگاه تجدید نظر استان تهران به پرداخت 300 هزار تومان جزای نقدی محکوم شد.(ایلنا 27/10/84 )

88 ـ لقمان مهری 28 ساله از بازداشت شدگان اعتراضات مردمی مردادماه در سقز ، به اتهام ارتباط با حزب کمونیست ایران ، حضور در اغتشاشات مردادماه سقز،تهیه و توزیع بطری آتش­زا ، تردد در نقاط مختلف شهر با پای پیاده و موتور سیکلت ، مطلع شدن از اعتراضات مردمی از طریق رادیوهای فردا ، آمریک و حزب کمونیست طبق اعترافات دیگر متهمان و سرانجام بدلیل عضویت برادر و دایی ایشان در حزب کمونیست ایران در دادگاه انقلاب سقز به 5 سال حبس تعزیری محکوم گردید. وی با قرار وثیقه 25 میلیون تومانی از زندان آزاد شده بود . نامبرده بر اساس حکم دیگری که از سوی شعبه 1159 مجتمع قضایی دریافت نموده به اتهام شرکت در تجمع حمایت از زنان در خردادماه سال جاری به 6 ماه حبس تعزیری و 25 ضربه شلاق محکوم شده است . افشین محمدی 22 ساله از بازداشت شدگان اعتراضات مردمی مردادماه در سقز ، به اتهام شرکت در اغتشاش و حضور در میدان شهدا در دادگاه انقلاب سقز به 2 سال حبس تعزیری محکوم گردید. وی با قرار وثیقه 15 میلیون تومانی از زندان آزاد شده بود . ( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 27/10/84 )

اخبار مربوط به زندانيان سياسی :
89 ـ محمد ویسی و اکبر سنجابی از زندانیان سیاسی زندان دیزل آباد کرمانشاه ، در حمایت از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر اعلام اعتصاب غذا نمودند. گفتنی است که تعدادی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر همچون بهروز جاوید تهرانی،اسد شقاقی و حجت زمانی از 6 هفته پیش در اعتصاب غذا بسر می برند.
(کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی1/10/84)

90 ـ حشمت الله طبرزدی از زندانیان سیاسی زندان اوین طی نامه سرگشاده ای خطاب به محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه نوشت : از سال 1378 تاکنون بیش از 700 شبانه روز در سلول انفرادی به ابعاد یک متر در دو متر زندگی کرده ، ساعتها زیر فشار روحی بازجوها بوده است . از سال 1373 تاکنون همواره زیر فشارهای روحی و جسمی دستگاه قضایی ، امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی بوده بگونه ای که امنیت او و خانواده اش سلب و بارها مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار گرفته است.( جبهه دمکراتیک ایران 1/10/84 )

91 ـ خانم معصومه شفیعی همسر اکبر گنجی روزنامه نگار زندانی با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد: همسر وی 112 روز است که در « گوانتاناموی امنیتی اوین » ( انفرادی 2 الف ) در شرایطی بسیار سخت بسر می برد. وزن ایشان به 50 کیلو گرم ، فشار خونش 7 روی 5 و دستانش بسیار یخ بود . او همچنان از نظر غذایی و دارویی و مخصوصا غذایی در شرایط بسیار سختی بسر می برد . بیم آن می رود که این محدویت شدید غذایی حادثه ناگواری را موجب شود ، جهان بداند که این یک مرگ تدریجی و بی صدا است ، آنقدر از او مترسند ، در واقع از اعمال ننگین خود می هراسند، که حاضر نیستند کسی او را ببیند و خبری از شرایط ناگوار او به بیرون درز کند.( ادوارنیوز 4/10/84 )

92 ـ اسد شقاقی ، بهروز جاوید تهرانی، افشین باایمانی ، ولی الله فیض مهدوی ، حیدر نوری ، یاسر مجیدی ، امیرحسین حشمت ساران ، ارژنگ داودی ، حجت زمانی ، مهرداد­ لهراسبی ، علیرضا کرم خیرآبادی ، علی صالحی ، عمر امامی ، محمد مرادی ، مصطفی حسینی ، محمد رضا کریمی ، والی دروی و عبدالرضا رجبی خنجری از زندانیان سیاسی در زندانهای گوناگون با خواسته هایی همچون تشکیل کمیته حقیقت یاب برای بررسی عملکرد نظام در 27 سال گذشته از سوی نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر ، اعتراض به شرایط حاکم بر زندان و عدم تفکیک جرایم در اعتصاب غذا بسر می برند.
(کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و رادیو فردا 7 و 8 / 10/84 )

93 ـ مصطفی جوکار 54 ساله ، روزنامه نگاری که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب مدت یکسال است که در بند 350 زندان اوین در وضعیت بلاتکلیفی بسر می برد ، برای چهارمین بار دچار حمله شدید قلبی شده و به بیمارستان مدرس تهران منتقل گردید. پزشکی قانونی برای وی 4 ماه مرخصی استعلاجی توصیه کرده ، ولی مسئولین زندان از دادن مرخصی به وی خود داری کرده اند.(کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی 11/10/84 )

94 ـ معصومه دهقان همسر عبدالفتاح سلطانی در نامه ای به محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه نوشت : مدت 160 روز از بازداشت موقت و غیر قانونی همسرش می گذرد ولی همچنان وکلای وی اجازه ملاقات و مطالعه پرونده ایشان را ندارند. خانم دهقان محاکمه علنی و عادلانه عبدالفتاح سلطانی را خواستار شد. ( ایلنا 12/10/84 )

95 ـ بینا داراب زند از زندانیان سیاسی زندان اوین ، به اتهام اخلال در نظم زندان رجایی شهر و توهین به مقامات زندان در شعبه 2 دادیاری ناحیه 23 تهران تفهیم اتهام شد.
(کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی12/10/84)

96 ـ شیرین عبادی ، محمد سیف زاده ، فریده غیرت و علی نجفی توانا وکلای مدافع عبدالفتاح سلطانی صدور قرار وثیقه 800 میلیون تومانی برای آزادی وی را سنگین و بی تناسب توصیف کردند. وکلای آقای سلطانی اعلام کردند: اولین پیامد این مقدار وثیقه تمدید قراربازداشت است ، چون می دانیم که خانواده سلطانی قدرت تامین 800 میلیون تومان وثیقه معادل 900 هزار دلار را ندارند. ( ایسنا 23/10/84 )

بازداشتهای دستجمعی :
97 ـ به گفته محمد حسن قبادی معاون انتظامی پلیس مازندران ، در ماه گذشته بیش از 1196 خودرو کنترل ، 69 خودرو متوقف و 90 نفر زن و مرد دستگیر شدند. وی افزود با کاروان های جشن عروسی بشدت برخورد می شود. ( فارس 23/10/84 )

98 ـ به گفته سردار رضا زارعی فرمانده نیروی انتظامی استان تهران ، در جریان اجرای طرح « ارتقای ضریب امنیت اجتماعی » در تهران طی سه مرحله 15000 نفر به جرائم مختلف دستگیر شدند و 2000 نفر به اتهام اراذل و اوباش روانه زندان شدند. وی افزود طی 9 ماه گذشته بیش از 19000 معتاد در تهران دستگیر شده اند. ( آفتاب یزد 28/10/84 )

99 ـ سرهنگ سید علی نقی علوی معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان گفت: در دومین روز از برگزاری طرح امنیت اجتماعی 203 نفر از افراد سابقه دار دستگیر شدند. ( نثرما 30/10/84 )

100ـ فرماندهی نیروی انتظامی استان سمنان گفت : در جریان اجرای طرح امنیت اجتماعی 41 نفر به اتهام اراذل و اوباش ، 79 زن به اتهام بدحجابی و 177 نفر بخاطر آلودگی صوتی دستگیر شدند. درپائیز امسال 596 نفر به عنوان مزاحم خیابانی دستگیر شدند.
(فارس 30/10/84)
محکومين به اعدام :
101 ـ تقی به جرم قتل محمد رضا به حکم دادگاه اصفهان و با تائید شعبه اول دیوان عالی محکوم به اعدام گردید. ( همشهری 1/10/84 )

102 ـ جاسم چک به جرم قتل مجتبی «ز» به حکم دادگاه شیراز و با تائید دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد. (کیهان 3/10/84)

103 ـ اسکندر « م » معروف به عباسی ، جمشید « ع » و برادرش به اتهام سرقت مسلحانه ، قتل و تجاوز به عنف در شعبه اول دادگاه انقلاب ساری و با تائید دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شدند. ( جمهوری اسلامی 4/10/84 )


104ـ محمد 22 ساله به جرم قتل پسر دائی اش بنام اکبر در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی محکوم به اعدام شد. (شرق4/10/84)

105 ـ عقیل 60 ساله به جرم قتل همسرش زهرا در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه 32 دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد. (همشهری4/10/84)

106 ـ شمیلا (دل آرا ) دارابی 19 ساله به اتهام قتل مهین 65 ساله در شعبه 107 دادگاه ویژه اطفال رشت به ریاست قاضی جاویدنیا و با تائید شعبه 33 دیوان عالی کشورمحکوم به اعدام شد. نامبرده در زمان وقوع جرم 17 ساله بوده است. سازمان عفو بین الملل با صدور بیانیه ای نسبت به این حکم اعتراض کرده و قرار است وی مجددا محاکمه شود ( ایران 10/10/84 )

107 ـ ابوالفضل 26ساله به جرم قتل قاسم 22 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محکوم به اعدام شد. (شرق11/10/84)

108 ـ عبدالرضا به جرم قتل مجید در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد. (شرق13/10/84)

109 ـ عباس به جرم قتل رقیه در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه 39 دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد. (اعتماد 15/10/84)

110 ـ افسانه 22 ساله و دو نفر از این افراد احمد 29 ساله ، محمد جواد 23 ساله و ابوالفضل 23 ساله به جرم قتل « ح ـ م » 30 ساله در شعبه دوم دادگاه کیفری قزوین محکوم به اعدام شدند.(کیهان 15/10/84)

111 ـ نازنین 17 ساله به جرم قتل یوسف باقری در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محکوم به اعدام شد.( ایران 17/10/84 )

112 ـ بهمن 50 ساله به جرم قتل همسرش شهلا در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد. (شرق18/10/84)

113 ـ حسن قلی 27 ساله به جرم قتل خیرالله 25 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه 32 دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد. (شرق18/10/84)

114 ـ فرهاد « الف » 36 ساله به جرم قتل برادرش فرزاد 25 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه 37 دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد.(همبستگی18/10/84)

115 ـ اعظم فریاد قره شیران 35 ساله به جرم مباشرت در قتل همسرش عبدالله رنجبر در سال 76 به حکم قوه قضائیه محکوم به اعدام شد. اعظم در سن 15 سالگی مجبور به ازدواج با عبدالله شده ، همسر وی معتاد بوده و قادر به تامین هزینه او و سه فرزندش نبوده است . مقتول همسر خود را به فحشاء وادار کرده بود. ( زنان ایران 19/10/84 )

116 ـ صادق به جرم قتل همسرش پرستو در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد. (همشهری19/10/84)

117 ـ سعید محمد 54 ساله تبعه افغانستان به جرم قتل همسرش غنچه گل در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی محکوم به اعدام شد.(شرق25/10/84)

118 ـ محمد 21 ساله به جرم قتل همسرش در دادگاه جنایی تهران و با تائید شعبه 37دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد. (همشهری25/10/84)

119 ـ مرتضی24 ساله به جرم قتل پسر خاله­اش احمد در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران محکوم به اعدام شد. (همشهری25/10/84)

120 ـ آرش به جرم تجاوز به عنف و سرقت در شعبه 102 دادگاه جزایی اصفهان به ریاست قاضی امیر عزیزی محکوم به اعدام شد. (همشهری27/10/84)

قتل مردم توسط نیروهای انتظامی و امنیتی :
121 ـ محمود مرگه دریژی 30 ساله از کاسبکاران منطقه مریوان براثر ضرب و شتم نیروی انتظامی به قتل رسید. ( پیام 4/10/84 )

122 ـ جوان 19 ساله ای بنام کامران که به همراه نامزدش به کوههای اراک رفته بود توسط یک مامور مبارزه با منکرات نیروی انتظامی بنام ابوالفضل «ر» با ضربات چاقو به قتل رسید و نامزدش مورد تجاوز قرار گرفت . (ایران 14/10/84 )

احکام اجرا شده اعدام توسط دادگاهها :
123 ـ محمد رضا نودهی ، مرتضی قلعه نوی و هادی استیری به اتهام تجاوز و زنای به عنف به حکم شعبه 101 دادگاه کیفری سبزوار و با تائید دیوان عالی کشور در استادیوم ورزشی سبزوار در ملاء عام به دار آویخته شدند. ( خراسان 30/9/84 )

124 ـ عزیز خلکانی اهل یکی از روستاهای توابع شهرستان سردشت به اتهام قتل یک مامور وزارت اطلاعات پس از تحمل 9 سال و 4 ماه زندان بدستور قوه قضائیه در زندان اورمیه به دار آویخته شد. ( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 1/10/84 )

125 ـ فرهاد صالح پور 19 ساله به جرم قتل محرم به حکم قوه قضائیه در زندان شهرستان سقز به دار آویخته شد. ( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 6/10/84 )

126 ـ مسعود شوکه 37 ساله اهل یکی از روستاهای توابع شهرستان سردشت به اتهام قتل یک مامور وزارت اطلاعات پس از تحمل 9 سال و 4 ماه زندان بدستور قوه قضائیه در زندان اورمیه به دار آویخته شد. ( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 13/10/84 )

127 ـ نعیم عبدالله « خ » معروف به رحیم و جلیل « ح » معروف به جنادله به جرم محاربه از طریق سرقت مسلحانه به حکم شعبه سوم دادگاه انقلاب اهواز و با تائید شعبه 32 دیوان عالی کشور در منطقه سه راه تپه ، جنب ترمینال در ملاء عام به دار آویخته شدند. (اعتماد8/10/84)
128 ـ بهروز به جرم قتل چراغعلی و جواهر به حکم قوه قضائیه در میدان اصلی شهر مسجد سلیمان در ملاء عام به دار آویخته شد. ( ایران 17/10/84 )

129 ـ اسماعیل ، معصومه ، غلامحسین و دو نفر دیگر به جرم قتل فاطمه ، ابراهیم ، عماد و مهدی به حکم شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید دیوان عالی کشور در زندان اوین تهران به دار آویخته شدند. ( اعتماد ، ایران ، همشهری ، فارس 28/10/84 )


صدور احکام قصاص :
130 ـ یک مرد 32 ساله به اتهام سرقتهای تعزیری در شعبه 1156 دادگاه عمومی تهران محکوم به قطع دست شد.( ایران 12/10/84 )
ـ افشین «ر » به اتهام سرقت در شعبه اول دادگاه انقلاب ساری و با تائید دیوان عالی کشور به قطع انگشتان دست محکوم شد. ( جمهوری اسلامی 4/10/84 )

اخبار اجتماعی
131 ـ به گفته فرهاد صدر مدیرکل سیاستگذاری حمایتی و امدادی وزارت رفاه و تامین اجتماعی ، در شش ماه اول سال جاری 3654 کودک خیابانی در تهران جمع آوری شده اند.از این تعداد 982 نفر دختر و 2672 نفر پسر بوده اند. ( مهر 4/10/84 )

132 ـ بهار 15 ساله ، الهه 16 ساله و مرضیه 17 ساله در زندان بند نسوان سنندج بسر می برند. بند زندان زنان سنندج فقط یک سالن بزرگ ، تیره و تاریک است . دیوارهای سالن بلند و به رنگ سبزتیره است . هیچ پنجره ای ندارد ، جز هواکشی که در وسط سقف تاریک سالن خودنمایی می کند. ( کانون زنان ایران 4/10/84 )

133 ـ به گفته معاون امور هماهنگی و تندرستی اداره آموزش و پرورش استان خراسان جنوبی ، بیش از نیمی از 130 هزار دانش آموز این استان دچار سوء تغذیه هستند . وی با اشاره به فقر مالی خانواده ها ، عدم وجود اشتغال و منابع در آمدزا گفت : سوء تغذیه باعث اختلالاتی در امر یادگیری کودکان می گردد و بر اساس تحقیقات انجام شده یکی از عوامل افت تحصیلی در بین دانش آموزان است . ( مهر 30/10/84 )

134 ـ به گفته عباس جمالی وکیل مدافع شیرکوه امینی 27 ساله دانشجوی پیام نور که در آبان ماه سال جاری براثر تیراندازی نیروی انتظامی در مهاباد به قتل رسید : دادسرای انتظامی قتل « عمد » را « شبه عمد » دانسته و اقدام به صدور قرار وثیقه 27 میلیون تومانی نموده و متهم با تامین قرار آزاد شده است . وکلای مدافع این دانشجوی مقتول خواستار ارجاع پرونده به دادگاه های عمومی شهرستان محل وقوع قتل عمد و تشدید قرار صادره از سوی بازپرس شدند. ( تبریز نیوز 13/10/84 )


ihrnena@gmail.com 20/1/2006
30/10/1384
فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريکای شمالی
انجمن فعالان حقوق بشر در ايران ـ کانادا : FaalanHRC@yahoo.ca
hoghoghebashar@rahaeii.com انجمن مدافعین حقوق بشر و دمکراسی در ایران – فرانسه
اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران – واشنگتن – آمریکا : adhri1@yahoo.com
انجمن مدافعين حقوق بشر در ايران ـ بلژيک : kanon253@hotmail.com
info@vzvmiran.de :کانون دفاع از حقوق بشر در ایران - آلمان
shafaei@azadegy.de شبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان :
kdaddih@hotmail.com : کانون دفاع ازدمکراسی در ایران– هلند
info@komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد
defendhriran_ca@yahoo.com :کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – کالیفرنیا – آمریکا
noranali2003@yahoo.noکمیته نوران ( کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – نروژ) :
yebarak@yahoo.ca : سازمان ایرانیان غرب کانادا – ونکور – کانادا
demokrasi9@yahoo.comکمیته دفاع از آزادی و دمکراسی در ایران – اطریش :
mnrecht@hotmail.com فعالین ایرانی حقوق بشر- سوئیس:
کميته اتحاد برای دمکراسی در ايران ـ ايتاليا : updi@libero.it
kupg_iran@yahoo.de کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین:
info@irantestimony.com : Irantestimony - فعالان دفاع از حقوق بشر